پسرک امروز رفت کمبریج. براش نوشتم موفق باشی، پیرمرد!!! یادت نره چقدر محشری!! برام نوشته در کالجم هستم!! تو این همه سال معلم بودن، یکی از چیزهایی که برام عادی نشده این لحظه است!! دانشگاه رفتنشون!! بچه های امسال اولین گروه من اند!! تا الان که سه ماه از سال نگذشته، کونتین از کینگز کالج پذیرش گرفته، اما از آکسفورد و مارتین از کمبریج!! انقدر این روزها باهاشون پریدم و جیغ زدم که حد نداره!! حالا همگی چقدر سر این مصاحبه ها قاط بزنیم، دیدن داره!!!مارتی که از الان شبیه دانشمند فراموشکارها رفتار می کنه! هفته پیش یه دستمال از بسته تو برداشت و رفت کل بسته رو انداخت تو سطل اشغال!!! تا ۵ دقیقه بعد هم نفهمید بچه ها چرا دارن می خندن!!
No comments:
Post a Comment