از اول سال رییس رو ندیدیم. انقدر که سرش شلوغ بود، بالاخره افتتاحیه و مراسم و جلسات می گذره و فکر کن من می رم که بپرسم میشه فلان کلاس رو عوض کنم که رییس با شادمانی داد می زنه میس پی.! دیشب تو تلویزیون دیدیمت!! یعنی از یه ور فکر کن که رییست و تمامی خانواده اش که تصادفا یکی شون شاگردته و اون یکی همراهت تو راهپیمایی زامبی ها بوده تو اخبار شب دیده باشنت!! (این راهپیمایی شده جاذبه توریستی!!! انقدر دوربین بود امسال که من از اول پیش بینی کرده بودم ما از چند تا شبکه سر درمیاریم!!) و از اون ور بابا!! مگه دقت این خانواده چقدره که من رو با اون قیافه خونین و مالین تشخیص دادن!! گریمور محترم چنان منو کبود و خون آلود کرده بود که خودم هم بار اول خودم رو نشناختم!! حالا رییس جان شوخی اش گل کرده و هروقت من یه خواهش تسهیلاتی دارم می گه شما به عنوان یک زامبی از پس بیست و نه نفر بر میای!! شما که زامبی ای! اینکه کاری نداره!! به عنوان یک نامرده روان (شما می تونی
walking undead
رو بهتر ترجمه کن!!) از یک پرده مشکل داره که یک دفه کلاس رو به پنیک روم تبدیل می کنه نباید هراس داشته باشی!! یعنی این دیوار من کو که سر زامبی وار رو بهش خون آلود کنم؟
No comments:
Post a Comment