داشتم وسط راهرو قبل از کلاس با اوا حرف یک ویدیویی که براش فرستاده بودم رو می زدم و از اونجایی من بودم و اوا بود، صدامون رو سرمون بود و داشتیم با حرارت تعریف می کردیم که کجاهاش جذاب بود. داشتم می گفتم عاشق اونم که ،،،، که بچه های کلاس بعدی رسیدن و از اونجایی که ما حد و مرز معلم شاگردی نداریم که!!!! دورمون جمع شدن و مارتی جمله من رو کامل کرد که من؟ اهمیت ندادم و دوباره پرسید ته اون جمله اسم من نمیاد؟ گفتم پسر جان!! من تو رو یه مقدار خاص دوست دارم!! نه بیشتر و نه کمتر!! و اصولا برای بیان کمیتی یک مقدار خاص از فعل
love
استفاده نمی کنم!!! از رو نرفت که
You love me!!
و بقیه ادامه دادن که
He is right!! You love us! You can't deny it!!
که اوا اون وسط پرید که
Well, she loves freaks!
ارلا بدون کمترین مشکلی اضافه کرد
and geeks!
استفنی ادامه داد
and nerds!
و مارتین ارشمیدس وار اعلام کرد
that means me!!!
و انفجار!!!
No comments:
Post a Comment