Saturday, 26 October 2013

ضیافت



بستنی چکه کن در اقدامی نمادین!!! بدون اینکه من درخواست داده باشم برام ضیافت رو فرستاده. بعد من دارم هی فکر می کنم چرا

الف) این مثل اون داستان پوست پرتقال شرلاک هست که کوکلوس کلان ها می فرستادن به عنوان تهدید، بعد طرف رو می کشتن؟

ب) این یه چیزیه تو مایه های رفاقت و چاقوی دسته سفید زنجونی و لبو و کتک سر پل تجریش؟ خب این هم که می رسه به این که درست و حسابی کلکت کنده شه  و   به چیزی که دل نداره دل نبند که؟

ج) این یعنی که یاد آر ز سینما آزادی سوخته یاد آر؟

د) این یعنی این که من دیگه این فیلم رو نمی خوام و گذشت آنچه میان من و تو بود گذشت؟

ه) این یعنی اینکه دلت بسوزه من این هفته دوباره می بینمش؟ یه یه یه یه یه؟

ی) این برای اینه که اطلاعاتم زیاد شه؟

خلاصه که من الان هی دارم فکر می کنم که خب چرا واقعا؟



پ. ن.  کلی

ب)  سلطان   و   مرسدس

ج) یاد آر ز شمع مرده یاد آز از علی اکبر دهخدا

     د) مجال با تو نشستن چقدر زود گذشت        گذشت آنچا میان من و تو بود گذشت                     ازلحظه های دلتنگی مهرداد نصرتی
            
ه) معذرت  می خوایم این از جملات مقطعه پریای خط خطی ـ بستنی چکه کنیه!!!؟

ی) مسابقه هفته ننر بستنی چکه کنی!!!؟












No comments:

Post a Comment