Tuesday, 29 May 2012

:||||||||||||||


حضور یک عدد! تنها یک عدد!!!!!! آقای ایرانی در کارگاه امروز منو کلا از کارگاه بعد از ظهر و فردا متواری کرد! (اونم من که وجدانم سه روز درد می گیره، نیم دقیقه ار هر کنفرانسی رو از دست بدم!) کی می خواییم یاد بگیریم که مزاحم هم نشیم معلوم نیست؟ حریم خصوصی هیچ معنایی نداره! این که من پسرخاله شما نیستم چون ایرانی ام رو کسی نمی فهمه!

پ. ن. ۱ هموطن ناسیونالیت رگ گردن ورم کرده! من مرده این اخلاقتم که تا فهمیدی دوست من دکترای عربیه، شروع کردی که ما برا عرب ها دستور زبان نوشتیم! هرچی دارن از ما دارن! خدا پدرت رو بیامرزه که حرف سوسمارو پیش نکشیدی! بعد اومدی شعر خیام معرفی کنی (در کمال بدجنسی صبر کردم، شعرش رو خوند بعد بروز دادم که دوستم فوق لیسانس پارسی هم داره!!) یه چیز چرند بی قافیه و ردیفِ بدونِ وزن تحویل دادی و بعد هم می گی شاید هم مال خیام نباشه! (خیام رو کدوم کشور ازمون دزدید! نوش جونشون!) 
 
پ. ن. ۲ شعره در عین چرندی به نظرم آشنا اومد و کمی تفکر نشون داد که قبلا پشت کامیون دیدمش! بله! تا این حد!

No comments:

Post a Comment