همه گردهمایی های اجتماعی (چه
عبارتی!) دانشگاه ما تو
محوطه باز جلو دانشکده حقوق انجام میشه.
حالا فکر کنین یه روز از اونجا
رد بشین و ببینین روز سلامت جنسی هست و
دور تا دور محوطه بادکنک های دو متری
کاندوم که روشون توصیه های ایمنی نوشته
شده! واکنش خود را بنویسید!
الف) سعی می
کنید خنده تون نگیره. اما
نمی شه یادتون نیفته که size matters؟
ب) با تخمک
های ستمدیده ای که همیشه در معرض هجوم
دشمن قرار دارن، همذات پنداری می کنین؟
ج) فکر می کنین
اصولا اونایی که اینا رو با این ابعاد!!!
بادکردن و هوا کردن، دختر بودن
یا پسر؟ اون موقع چی فکر می کردن؟ (انحراف
ها!!! خیلی بزرگتر از اینا
بود! یا دستگاه باد شده
بود بی شک!! برای اولین بار
دو متر رو اغراق نکردم!) بعد وقتی به باد کردن فکر می کنین، ذهنتون می ره طرف blow و unintended pun باعث می شه بیشتر خنده تون بگیره!
د) یاد کلاس
تنظیم خانواده زورکی دانشگاه می افتین
که استاد محترم مچتونو حین نمایشنامه
خوندن گرفت و مجبور شدین برین از رییس
گروه (که استاد جون اون
موقع بود!!) توصیه نامه
بگیرین که این دفه رو ببخشینش. ترم
آخره. قول می ده از این به
بعد به مباحثی جذاب تر!!! (خودتون کلمه مورد نظر رو جایگزین کنین! خیلی هم می دونین کدوم رو می گم!) از ادبیات علاقه
نشون بده (حالا خنده اش هم
گرفته بود که دختر تو نقد ادبی رو بیست می
شی، بعد تنظیم خانواده رو می افتی؟ واقعا
حاضری ترم بعد بیای تنظیم خانواده بگذرونی
فقط؟) و برگشتین تو کلاس
و وقتی استاد جذبه دار خواست زهر چشم بگیره
و خیلی مادرانه توصیه کرد که اینا به درد
آینده تون می خوره!!!، باز نتونستین جلو
زبونتونو بگیرین و گفتین اصولا وقتی آدم
ماشین نداره و اصلا هم قصد داشتنش رو
نداره، پیاده کردن موتور ماشین به چه دردش
می خوره؟ ما اصولا الان داریم جلو چی رو
می گیریم اینجا؟ و استاد بزرگ کم آورده،
فرمودن هر نمره ای بگیری دو نمره ازت کم
می کنم!
پ. ن. ۱
دروغ گفتم اگه بگم اصلا یاد بارنی نیفتادم!
پ. ن. ۲
نمی خواد بپرسین. ۱۸ شدم.
اونم نه به این دلیل که با عشق
و علاقه جزوهه رو خوندم. چون
هم رشته ام تجربی بود و هم اینکه فضل مامان
جانِ پزشکِ زنان یه مقادیری برا من حاصل
داشته همیشه.
پ. ن. ۳
اصولا کابوسیه ها ولی! فکر
کن مثلا خواب ببینی این بادکنک ها با این
ابعاد دنبالت می کنن!
پ. ن. ۴
اینجا که همین طوری بسته است. اگر
هم نبود با این پست شد!
No comments:
Post a Comment