زمانی
فکر می کردم اگر روزی دیگر دوستت نداشته باشم
اتفاق بزرگی رخ داده است؛ زمین دیگرگون
چرخیده است، پروانه ها سوخته اند، دریاها
کویر اند، بهار پشت کرده و رفته است.
دیشب ناگهان یادت افتادم و با
شگفتی تمام دریافتم که مدت هاست که دوستت
ندارم. هنوز آسمان بر فراز
است. هنوز شب به گوی های
زرینش روشن است. هنوز پس
هر زمستان بهار بی ادعا پیدایش می شود.
آخرزمانی
رخ نداده است. من تغییر
کرده ام.
No comments:
Post a Comment