همیشه بچه ها راهی برای شگفت
زده کردنم پیدا کردن. همیشه
یه جایی دیدم این بخششون رو نمی شناسم.
همیشه یه جایی وادارم کردن که
درک شون و پیچیدگی شون رو تحسین کنم.
همیشه منو جلو روندن و شاید
اینکه همه تاکید می کنن من خیلی تو کلاس
پرانرژی ام به خاطر اینه که بچه های هر
کلاس انرژی شونو با من تقسیم می کنن.
اینو باید بالاخره می نوشتم.
وقتی به دلیل مسایل فنی ترم،
۱۵ دقیقه دیر برسی و اعصابت خورد باشه و
رسما پر از دلهره باشی و ۶ تا بچه محشر تا
از در بیای تو یک صدا اسمت رو داد بزنن.
سه ثانیه سکوت و دوباره و بفهمی
قرار گذاشتن که سورپریزت کنن. یادت
می ره که بیرون چه خبر بوده. دلشوره
و نگرانی پشت درای کلاس می مونه و تو می
ری که با بچه ها بچگی کنی و این معجزه
هزاران بار در زندگی من رخ داده.
No comments:
Post a Comment