ما
نه تنها تابلوهای الکس رو پس ندادیم، بلکه
براشون اسم، جای خاص در خونه اهریمن و
نورپردازی مناسب هم انتخاب کردیم!
یکی از تابلوها که اهریمن
عاشقشه و اسمشو از رو رمان عاشقانه محبوبش
گذاشته ژولین تو پذیرایی هست! انقدر
هم قربون صدقه تابلوهه رفته بود که من
داشتم از فضولی می مردم که ببینمش!
اما واکنش من به عنوان یه
خواننده متفاوت (این همه
تئوری ادبی باید یه جا به درد بخوره دیگه!!)
به شدت با اهریمن فرق می کرد.
من یه نگا به تابلوهه انداختم
و شوکه گفتم این دورین گریه! من
همیشه دورین گری رو اینجوری تصور می کردم!
از همه بدتر اینکه چشماش دقیقا
رو به تماشاگر (اگر عکس
بود می گفتم فوکوس دوربین! خب
عکس نیست که!) نقاشی شده!
برا همین هرجای اتاق که باشین
داره نگاتون می کنه! یه حس
عجیبی به آدم می ده که حد نداره! اهریمن
شدیدا با من مخالفه! می گه
خیلی هم تابلو مهربون تماشاگر friendly
ای هست! خلاصه
الکس هم دید که ما به تفاهم نمی رسیم و من
تابلو رو صدا می کنم درین و اهریمن می گه
ژولین و آستیناشو بالا زد و خودش هم هم
برای تابلوهه اسم گذاشت. به
شوخی هم چیزی رو انتخاب کرد که به اسم های
من و اهریمن بیاد. الان تو
پذیرایی خونه اهریمن ۱ یک تابلو هست که یک تماشاگر،
دو تا صاحب و سه تا اسم داره : ژولین
درین سبستین!! هنوز رو
فامیلی اش به هیچ جا نرسیدیم! Stay
tuned!
No comments:
Post a Comment