Tuesday, 26 February 2013

Radio Days



What a world! It could be so wonderful if it wasn't for certain people. 

                                                Woody Allen  


Calvin's Snow Chicken


From: http://www.modernmormonmen.com/2012/01/calvin-hobbes-reflections.html


:|

 
در مغز من بخشی هست که جلوی فهمیدن می خوای از رو بری؟ هوا زیر صفره! تا همین پریروز سازمان آب بودی! یه چیزی بپوش! رو می گیره!!

پ. ن. بله! بازم داره برف میاد!!



منطق چرند!!

  

چطور از چکمه تا ورزش مصداق تبرجه ولی بارداری مصداق تبرج محسوب نمیشه؟ اگه اینطوره باید بارداری رو هم ممنوع کنن!!! 
 
پ. ن. فردا میان می گن نفس که می کشین بوبزتون میاد بالاتر، مصداق تبرجه!! نفس نکشین!!






؟





یه سوالی برا من پیش اومده! دقیقا با چند تا گل بهار می شه؟


Monday, 25 February 2013

The Fifty Year Sword



One sword will kill a season. One will Kill a country. One I'm making now will even kill an idea. 

                                 Mark Z. Danielewski 

Jeeezuz!!!!



From:http://www.mixedbrood.com/2010/12/16/jesus-and-the-devil-jesus-pet-peave/


:I




اسمشو نبر گفته ما مشکل اقتصادی نداریم. راست می گه طفلک! وقتی ما اقتصاد نداریم چطور ممکنه مشکل اقتصادی داشته باشیم؟  



Yeaaaaayyyyyyyy!!!!!!!!!!!!!



ان هتوی برد! یییییییییییی! از خاطرات شاهزاده خانم تا عروسی ریچل تا بینوایان! ان هتوی هر روز بهتر از دیروز! تازه بدون جار و جنجال های هالیوودی!  
و البته یییییییی! کریستف والتز هم برد!!! با وجود اینکه دوست داشتم دنیرو هم ببره ولی مگه می شه آدم از اسکار گرفتن کریستف والتز ذوق نکنه!!!
و یییییییی! ادل هم بهترین آواز رو برد! من چقدر این آواز رو دوست داشتم! خلاصه اینکه من الان یه پریای راضی خشنود می باشم!! هرچند مراسم امسال نیل پتریک هریسش کم بود (من همین جا از مسوولان می خوام رسیدگی کنن!!) من می پذیرم که گاهی بقیه هم می تونن مراسم رو به عهده بگیرن! تازه شم ان هتوی و هیو جکمن و بقیه آوازهای بینوایان رو اجرا کردن. کترین زتا جونز هم رقص و آواز شیکاگو رو دوباره اجرا کرد. شیگاکو هم حرف نداره! 
درباره آرگو هم که قبلا نوشتم. آرگو از دید من فیلم خوبیه ولی شاهکار نیست. البته بار اول نیست که یه فیلم تجاری خوب تو اسکار برنده می شه. قضیه نه اونقدرها که ما شورش می کنیم سیاسیه، نه هنری! بعد هم من هنوز نفهمیدم دقیقا کجای آرگو ضد ایرانی هست. افلک تلاشش رو کرده که حساب مردم رو از سیاستمداران جدا کنه. با ترس و لرز از چند تا از دوست هام پرسیدم شما توهین زده شدین و جواب ها این بود که مگه با ما همین برخورد رو نداشتن؟ واقعا برخورد پلیس های ما محترمانه است؟ بعد هم که ایرانی تو آرگو سحره که گروه رو به برادران که اومدن با گوشزد وظیفه اش تهدیدش کنن، لو نمی ده! اون آقاهه تو ارشاده که عاشق سینماست و گروه رو تو بازار نجات می ده. ملتی اند که با ترس تو سفارت ها و فرودگاه می خوان فرار کنن. بعد هم که آرگو متمرکز می شه رو گروگان ها! اگه توهین مال  اون قسمت پلیس عقده ای حراست فرودگاهه  که لطفا حساب اونا رو با ما یکی نکنین. شاید اگه یکی بهشون  نشون بده چقدر رفتارشون زننده است شاید فرجی بشه برادران برن کتاب دینی های مدرسه شون و احادیث درباره اخلاق مس لم انی رو دوره کنن! 
می دونم که مستندات آرگو غلط داره. ولی برای من که از محل کشتار مجا هد ین رد شدم و مردم هنوز جنازه های به درخت آویخته شده رو که چند روز برای عبرت سایرین رو درخت موندن رو یادشونه (خیلی هم شاعرانه توصیفش می کنن. مثلا توصیف می کنن که چطور باد تو موهای ابریشمی آذر می پیچید یا چطور دست های بسته محمد مشت شده بود!)، مادری که  با خبر آزادی بچه اش رفته بود در زندان و جنازه اش رو تحویل گرفته بود و تازه پول گلوله هایی که بچه اش دو کشته بودن رو هم پرداخت کرده بود؛ هو یدای بینوا که بهش گفته بودن آزادی و بعد از خروج از سلول آقای خل خا لی کشته بودش و چرا راه دور همین پیرارسال، پارسال، امسال! واقعا اون وحشیگری احتمالش نبوده؟ من شک دارم!  تازه بن افلک از همه ایرانی های شجاعی که در شرایط دشوار به سر می برن تشکر کرد. ما هروقت یه فیلم ساختیم و بدون توهین  و با دیدن نقاط ضعف و قدرت آمریکایی ها یه قصه رو تعریف کردیم، حق دارین به امثال آرگو ایراد بگیریم! Hell! داریم درباره کشوری حرف می زنیم که به آتیش کشیدن و لگد کردن پرچمشون و آرزوی مرگ مردمشون برامون به شدت عادیه! خلاصه اینکه فیلم توهین آمیز ضد ایرانی، بدون دخترم هرگزه! نه آرگو!


پ. ن. ۱ چه پست تلخی شد! این ویدیو رو ببینین که یه کم حالتون بهتر بشه:

   
پ. ن. ۲ یادمه بار اول که ان هتوی رو دیدم فکر کردم چه بامزه که هم اسم زن شکسپیر هست. فقط یه نقش شکسپیری تو کارنامه اش کم داره! 



من خورشید می خوامممممممم!





خسته شدم هر روز صبح که پا می شم می بینم باز برف اومده. الان احساس می کنم خورشید مرده بود و فردا در ذهن کودکان مفهوم گنگ گمشده ای داشت!!

پ. ن. دزدی از فروغ

Sunday, 24 February 2013

:I




رفته بودم بینوایان رو ببینم خانومه انگار داره نقطه ضعف های فیلم می گه، گفت انگلیسیه ها! دوبله نشده! فقط زیرنویس داره! احساس خود-بسیار-فرانسوی بینی دارم الان!



شرلاک و هلمز





دارم مصاحبه ها و مقاله های شرلاک رو می خونم و... بندیکت کامبربچ تو یه مصاحبه گفته جرمی برت از دوستای مامانش بوده و گاهی نقشش با خودش قاطی می شده تو  مهمونی ها (جرمی برت ۱۰ سال شرلاک بود!). فکر کن!!

پ. ن. ۱ من تا قبل از کامبربج حتی تصور شرلاکی به جز جرمی برت رو هم نمی کردم. برت نابغه بود. کامبربچ محشره.


پ. ن. ۲  کامبربچ  برا استار ترک آخری انتخاب شده  و تنها خبری که درز کرده (به جز یه تیزر ۱ دقیقه ای!) اینه که  ضد قهرمان فیلم هست. یییییییییییییییییییییییییییی! البته ما تا حالا ایشون رو در نقش های روانی، ریپیست (پارسی اش چی می شه؟ اذیت و آزار کن؟؟) و   هرگونه نقش ضد اجتماعی دیدیم و البته که همچنان با نقش های این مدلی ایشون حال می کنیم!!  یعنی فکر نمی کنم تو نقش های مثلا رمانتیک انقدر دوسش داشته باشم!


Les Misérables


                             
Director
Tom Hooper
Starring
Hugh Jackman
Russell Crowe 
Anne Hathaway
2h30, USA, 2012



فیلم کردن یه کتاب دو جلدی پر شخصیت پر جزییات که فقط ۳ صفحه توضیح می ده کوزت چطوری از خواب بیدار شد، سخته! موزیکال کردنش از اون هم سخت تره! مخصوصا که نویسنده ترانه ها هم استیون ساندهایمی نیست که معجزه کنه و خط های رمان همین طور خودجوش! شعر بشن. موزیکال هم برای یه رمان رمانتیک ژانر محشریه. مساله اینه که وقتی بخوای همه داستان رو تعریف کنی، شخصیت پردازی هم بکنی و درباره انقلاب فرانسه هم نظر بدی، خب نونصد ساعت فیلم باید بسازی. فیلم عظیمه، ریتمش تنده و کلی هم ستاره داره اما فراتر از فیلم هایی که تا حالا از این رمان دیدیم نمیره.

فیلم لحظه های خوبی داره و بازی های محشری هم توش هست. شاید مساله من با ترانه هاست که اونطور که باید دل آدم رو نمی لرزونن.

وقتی اسم هیو جکمن و راسل کرو به میون اومد،  فکر می کردم  جکمن ژاور میشه و کرو والژان. با توجه  به توانایی  موزیکال بازیگرها البته  منطقیه که جکمن  نقش اصلی  رو بگیره. اما به نظر من صورت زاویه دار جکمن   بیشتر به ژاور میاد و تنومندی کرو به ژان.











ان هتوی  محشره!  یکی از بهترین ترانه های فیلم رو اجرا می کنه و بازی اش انقدر با ترانه هماهنگه که تو اون ۱۰ دقیقه ای که رو پرده هست، یه فانتین شکسته محشر رو به تصویر می کشه. همه جایزه هایی که گرفته حقشه و امیدوارم که امشب اسکار رو هم ببره. ترانه اش هم یکی از بهترین های فیلمه. 


هلنا بونهام کارتر و ساشا برون کوهن یکی از بهترین تناریه های ممکن اند. تناردیه ها تو فیلم های بینوایان معمولا کمیک ریلیف اند. اما این دو تا دیگه آخرشن. هروقت میان رو پرده شما منتظر یه اجرای محشر می شین و ناامید هم نخواهید شد.  کلی دلم سویینی تاد خواست. بونهام کارتر اونجام عالی بود.


فیلم یکی از بهترین گاورش های ممکن رو هم داره. هم  بچگی رو با  انقلاب قاطی نمی کنه، هم اجرای ترانه هاش محشره.


هنوز فکر می کنم عشق اپنین به ماریوس از قصه ماریوس و کوزت قشنگ تره.  


ادی ردمین خوشگل نیست. اما انقدر بازیگر خوبیه و انقدر صداقت تو صورتش هست که آدم اصلا یادش می ره هوگو چطور ماریوس رو توصیف کرده بود. اما اماندا سیفرید اینجا بدخلاف مامامیا نه آوازهای محشری داشته، نه نقش کوزت بزرگسال چیزی بیشتر از دختر خوشگله قصه هست. من به شدت منتظرم کارای بعدی ادی ردمین رو ببینم. تو هفته من با مرلین خیلی خوب بود. اینجا هم دومین آواز معرکه فیلم رو داره درباره فردایی که نیومد. 

آدم تا فاضلاب های پاریس رو رو پرده نبینه، نمی فهمه ژان والژان چه فداکاری می کنه تا ماریوس رو نجات می ده. یعنی ایییییووووووووووو!

ا من خیلی دل نازک شدم که تا می بینم مردم گرسنه و نا امید و بی اخلاق اند و دولت داره لهشون می کنه یاد عدا لت مندان مهر ورز می افتم؟


یه فیلم رو ساعت و نیمه با ۳ تا آواز خوب  (به آواز های لینک شده Do you hear the people sing رو اضافه کنین) . به نظر من کم بود. شما چی فکر می کنین؟


سندرم چندلر!!





وقتی یه زوج به یه نقطه مشترک نگاه می کنن....
حتما دارن تلویزیون نگا می کنن!

از من درخواست شده در گفتگوهای جدی از فکر کردن با صدای بلند بپرهیزم!!!



Clueless


            
Director
Amy Heckering
Starring
Alicia Silverstone
Paul Rudd
97 min, USA, 1995





دوستی دارم که عقیده داره من یه ادبیاتی بی تعصبم (منظورش بی غیرته!) که می تونم  اقتباس های تین ایجری سینمای آمریکا از ادبیات کلاسیک رو ببینم و به جای سکته زدن از خنده منفجر شم. اصولا فیلم تین ایجری ها مدل آبرومندانه فیلم هندی اند دیگه!  (علامه پریای خط خطی!) آدم چطور می تونه منفجر نشه؟ البته تئوری ایشون  وقتی هالیوود جدی جدی یه رمان رو به خاک و خون می کشه ترک می خوره! همچنان که من هنوز گتسبی در نیومده باهاش مشکل شخصی دارم! anyway!


این فیلم اقتباس از امای جین آستینه! اقتباس مشهوری هم هست. بد هم از آب درنیومده. شر یه دختر شونزده ساله پولداره که  این که انسان ها رو زوج کنه رو رسالت الهی خودش می دونه و البته حسابی تو زندگی مردم دخالت می کنه. بامزگی فیلم به  سطحی کردن بیش از اندازه همه چیزه. مثلا مامان شر وقتی شد نوزاد بوده زیر یه عمل لایپوساکشن فوت شده یا  وقتی معلمه می گه هرکس چقدر این ترم غایب بوده، اونی که بالاترین  رکورد رو داره توسط کلاس تشویق می شه و یه سخنرانی اسکاری ارائه می ده تو مایه های وایییییی! چقدر غیرمنتظره ! من از مامان بابام متشکرم که هیچوقت منو نمی رسونن و  راننده اتوبوس که هیچوقت  برام صبر نمی کنه.... یا تو صحنه ای که شر داره احساساتش رو زیر و رو می کنه که بفهمه چه احساسی به جاش داره، می رسه به یه میدون تاریک و وقتی  می فهمه عاشق شده پشت سرش فواره های رنگی روشن میشه!!! یعنی فیلم بدون اینکه مسخره کنه کلی به معضلات!! تین ایجری می خنده! خلاصه که فیلم بامزه است.


و اما بعد....
آلیشیا سیلورستون چند بار نقش دختر پولداره رو که  عاشق یه مرد بزرگتر از خودش می شه رو بازی کرده؟ یه جاهایی کاملا آدم یاد Excess Baggage  می افتاد.  اما انصافا  خوبه. پال راد رو هم کلی دوست داشتم. هم وقتی پسر عاقل کالج رفته هست که دبیرستانی ها  براش سطحی و بچه ان و هم وقتی خودش  تو یه صحنه هایی کاملا تین ایجری می شه و دست و پاش رو گم می کنه. مخصوصا وقتی بعد از همه تو سر و کله هم زدن ها و  کل کل ها مجبور می شه به شر بگه که چرا انقدر سر و کله اش تو خونه پدر سابق اش (جاش پسر زنیه که چند سال قبل از پدر شر طلاق گرفته) پیدا می شه. فکر کنم بعد از مایک، شوهر فیبی، اینجا اولین باری بود که پال راد  کلی بامزه بود.



واقعا ایرانی ها تو دبیرستان آمریکایی ها مافیا دارن؟ واقعا؟

مدلی که آلیشیا سیلورستون می  گه  as if! دقیقا میشه عمرا!! به شدت ترجمه خوبیه!

من این پسره که نقش ترویس رو بازی می کنه رو از وقتی ۵ سالش بوده یادم میاد. بازیگر خوبی هم هست ها. ولی اسمش رو نمی دونم. Shame on me! به شدت!

گفتگوهای دوست داشتنی:
این چیه پوشیدی؟
پیرهن؟
کی گفته؟ این شبیه لباس زیره!
کلوین کلین!

اون صحنه گرفتن گل عروسی هم توهین آمیزه، هم بامزه است. چون من اصولا تا حالا از این کارا نکردم، کفه بامزه برام پایین تره!

محشر نیست آدم برای  سیل زده ها خاویار بفرسته؟


Friday, 22 February 2013

Hi and Lois





From: http://www.seattlepi.com/comics-and-games/fun/Hi_and_Lois/2013-02-19/

The Taming of the Shrew



Sit by my side, and let the world slip: we shall ne'er be younger.

                                    William Shakespeare 


من، سر و دیوار!

 
جو نگیردتون بشینین سینمای ایران به ملت معرفی کنین. یه دفه می بینین دوستان خارجی پارسی گو!!! تهاجم فرهنگی شدن و هی دارن راه می رن می خونن نون و پنیر آوردیم، دخترتونو بردیم! (حسن کچل بالاترین تعداد طرفدار رو داشته! اصلا اینا به زودی یه حسن کچل فن کلاب درست می کنن! بعد هم فکر کنم باید بشینم توضیح بدم). بعد یکی اون وسط می گه: لواشک آلو! بلگه هلو! و البته قبله عالم به سلامت باد! (من با علی حاتمی شروع کردم که ملت ۴ تا چیز فرهنگی ببینن! برنامه بعدی بهرام بیضایی!!) و البته مادر مرد! از بس که جان ندارد! یعنی ملت رو از راه به در کردم رفت!

پ. ن. ۱ کلی ذوق کرده بودن که می فهمن اینا چی می گن. در همون راستاهه از من پرسیدن پس چرا زبون معاصرتون رو ما نمی فهمیم. منم برگشتم تو دوربین نگاه کردم!!


پ. ن. ۲ کی بود می گفت خارجی ها با فیلم هایی که خیلی فرهنگیه مثل فیلم های حاتمی و بیضایی ارتباط برقرار نمی کنن؟ آیا کسی یه بار این فیلم ها رو نمایش داده آیا اصلا؟ دوستای من عاشق این دنیا شدن. می گفتن وای چقدر همه آرامش دارن. چقدر همه چیز قشنگه! چقدر همه شعرگونه! حرف می زنن! من الان با تقاضای بالا برای زیرنویس کردن فیلم ها مواجه شدم و رسما دارم به خودم لعنت می فرستم که دختر جان! بیکار بودی؟ دوره فرهنگ شناسی راه انداختی؟ 


 

Hawking

 
یه اجرای فوق العاده از بندیکت کامبربچ. چرا بی. بی. سی. برای این تبلیغ نکرده معلوم نیست.



Thursday, 21 February 2013

مرسی استاد جون!




استاد جون در اقدامی ضربتی، ۳۰ ثانیه پس از اینکه فهمید من به زودی از مدرسه میام بیرون، برام یه ارائه گذاشت! I’m officially screwed!



Wadjda


                      
D'Haifaa Al Mansour
Avec
Waad Mohammed
Reem Abdullah
1h37, Ara Saou, 2012






زن بودن تو جامعه مردسالاری که برای زن هیچ ارزشی قائل نیست. وجده، یه دختر ۸-۹ ساله عرب، می خواد یه دوچرخه داشته باشه و با دوستش، عبدالله، مسابقه بده. مادر، مدرسه، عبدالله و هر کی که می شنوه برای وجده توضیح می ده که یه دختر شایسته  سوار دوچرخه نمی شه ولی هیچکی نمی  تونه  جلوی اراده و رویای وجده بایسته.


فیلم بدون پرحرفی، مظلوم نمایی یا سمبولیسم  تو حلق تماشاگر کردن داستانش رو تعریف می کنه،  وجده باید خودش و نقشش رو در خانواده، مدرسه و جامعه تعریف  کنه. وجده از یه خانواده نیمه مدرنه که تو ریاض زندگی می کنن، یه مادر تو خونه سوپر استار، بیرون با روبنده؛ پدری که همسر و دخترش رو دوست داره ولی  نه اونقدر که به خاطر پسر دار شدن دنبال یه زن  گرفتن نباشه.
 تو مدرسه انقدر مدیر و ناظم ها زندانبان مانند اند که من کلی با قلبی نوستالژیک! یاد دوران مصیبت بار مدرسه خودم افتاده بودم و جامعه ای که مردهای میانسال از یه دختر بچه ۸ ساله هم نمی گذرن. خلاصه یاد خودمون می افتین بدجور!

یکی از چیزهایی که دوست داشتم و به شدت هم بهش معتقدم این بود که خود زن هان که این سنت ها رو حفظ می کنن و هرکس که یک قدم از خط قرمز ها جلوتر بره رو له می کنن.  مدیر مدرسه که فکر می کنه وجده رو به راه راست هدایت کرده، وقتی می فهمه که وجده می خواد با پول جایزه اش دوچرخه بخره،  می ره رو منبر که دختر که سوار دوچرخه نمیشه و پولی که تو مسابقه حفظ قرآن جایزه گرفتی باید صرف یه کار خیر بشه و پولت رو می فرستیم برای برادرانمون در فلسطین!!!
 (نگفتم شبیه ماست؟ من اینجا داشتم از ته دل اون بیشعورهایی که نمی فهمن آدم اول به کشور خودش می  رسه، بعد به برادرانش در فلسطین رو مورد مرحمت قرار می دادم!!) از اون ور، مامان سوپراستار نمای  وجده وقتی می فهمه با همه تلاش هایی که کرده شوهرش داره زن می گیره، می فهمه که باید این دور باطل بشکنه و به جای اینکه با مدرسه همدست بشه و دختره چشم سفید رو له کنه، بالاخره دوچرخهه رو می خره. بامزه اینکه وقتی بالاخره وجده سوار دوچرخه وارد کوچه می شه، آدم ها از تعجب سکته نمی کنن و انتظارش رو دارن. قدم اول  با همه سختی هاش جامعه رو آماده می کنه برای قدم های بعدی. فیلم زیباست. ببینین.










صحنه هایی که دوست داشتم
زرنگی های وجده که از کوچکترین فرصتی استفاده می کنه برای پول درآوردن! یکی از بامزه ترین نمونه هاش جاییه که وجده می بینه عبدالله برای اینکه بهش دوچرخه روندن یاد بده، به دوچرخه چرخ کمکی بسته، بهش برمی خوره و می زنه زیر گریه. عبدالله می گه ۵ ریال می دم که گریه نکنی و وجده اول پول رو می گیره، بعد اشک هاش رو پاک می کنه. 

وقتی وجده با دوچرخه میاد دنبال عبدالله، پسر بدون حرف و با لبخند از دوست هاش فاصله می گیره و سوار دوچرخه می شه و در یه مسابقه عادلانه به وجده می بازه.


وجده وقتی می بینه که اسمش تو شجره نامه پدرش نیست، با سنجاق سر اسمش رو می چسبونه رو تابلو. 

صحنه پایانی که وجده رکاب زنان به سمت خیابون اصلی می ره و من شخصا منتطر بودم ببینم که با متوقف شدن وجده فیلم تموم شه، ولی دوربین می چرخه و روی صورت شاد وجده مکث می کنه.


حواشی
واقعا تو عربستان اتاق پرو نیست و زن ها می رن تو دستشویی لباس پرو می کنن!

اشاره شده که فیلم شبیه کارهای کیارستمیه  (البته فقط از این نظر که  دنیای بچه ها با بزرگترها جور در نمیاد)، اما من بیشتر یاد روزی که زن شدم افتادم.

اون ور هم آقاهه با پررویی می گه فکر می کنی من دوست دارم خرج دو تا خانواده رو بدم؟ اگر تو  پسردار می شدی، مامانم منو مجبور نمی کرد یه زن دیگه بگیرم و من چقدر معصوم  می باشم. شمام تو دلتون به آقا علامت راس نشون می دی که درازگوش خودتی!



یعنی فکر کن یه پسره  ۹ ساله که ۱۰ سانت ازت   کوتاه تره بهت بگه تو می دونی که قراره زن من بشی دیگه، نه؟ یعنی شمام مثل وجده می گین عزیزم برو کنار. اجازه بده هوا جریان پیدا کنه!!!

کمدی موقعیت




A: Someone's wearing the same clothes as yesterday!
B: Look at someone’s disheveled hair!
A: And the exhausted I-have-not-slept-a-wink look!
B: And....
C: Enough! We spent the whole night at the library!
D: We don’t have a life! Do you have to rub it in?
A and B: :I

پریای موثر!



چند وقت پیش داشتم به یکی می گفتم افسانه ۱۹۰۰ چنین و چنان. یه هفته بعد دیدم رفته فیلم رو خریده. 

چندوقت پیش به استادجون گفتم واااااییییی! این کتابه انقده باحاله! پس فرداش دیدم کتاب رو سفارش داده، دیروز می گفت تمومش کرده!

چندوقت پیش به خانم کرم کتاب محترم گفتم سانسور کردن یه قصه عشقی ایرانی رو ندارین؟ کلی بامزه است. ۳ شنبه دیدم کتاب رو پیشخوونه!

چندوقت پیش به دوست ترنسپرنت گفتم بافی ببین! اگه عاشقش نشدی، من اسمم رو می گذارم پریای بی خط! ماه بعد پیغام داد بگم خدا چیکارت کنه؟ درس و زندگی ام رو هواست. نشستم ببینم دهانه جهنم بسته می شه یا نه؟
،
،
، 
یا من خیلی تاثیرگذارم یا دوستان خیلی حرف گوش کن اند!



می خوای از رو بری؟




رفتم داروخونه مکسیلز بگیرم، خانمه می گه دختر جون من ۲ هفته پیش بهت گفتم برو دکتر! هنوز نرفتی؟

Wednesday, 20 February 2013

همیشه اسنوپی






فکر کنین یکی آدرس میل کاری اش اسنوپی هاپ واق واق باشه!  یعنی من نیم ساعت سلول خاکستری منفجر کردم که از کی تا حالا اسنوپی به من ای میل می زنه!! اینم بگذارین روش که اون اواخر من و ربکا و دیوید خداحافظی رسمی مون بود  live long and prosper! با علامت  اسپاک چی خیال کردین؟ بعله من چنین همکارایی دارم!



مینا ۱۶۲



مینا! مآنی! داشت این یکیو خورد! بعدش خورد، خورد، مین مینا!


پ. ن. از مشکلات تربیت مینا بوسیله یه مربی ۴ـ۵ ساله اینه که طرف قبل از اینکه خودش گرامرش کامل شه، شروع کرده به تدریس! این که مینا هم دانشش رو randomly به کار می گیره رو هم بگذارین روش! 


تاریخ بی حقی



فکر می کنم به این ۳ سال که اونجا نبودم. به ۴ سال قبلش که بودم و دلم اونجا نبود. به ۴ سال قبل ترش که آهسته آهسته  مطمئن می شدم که تغییری در کار نخواهد بود. می رم ۴ سال قبل تر و یادم میاد چقدر امیدوار بودیم. چقدر شوق داشتیم. چقدر جوون بودیم و روزگار می گذرد....

پ. ن. ۱ چندوقت  پیش جدی جدی فکر می کردم به ثبت کردن چرندیات این دوران. اگر نوشتم، اسمش رو می گذارم تاریخ بی حقی!

پ. ن. ۲ دقت کردین این ۸ سال تموم نمیشه! زمان کش اومده! من احساس می کنم ۱۲ ساله منتظرم این ۸ سال تموم بشه.



Tuesday, 19 February 2013

:I




تیموته رو یادتونه؟ همون جیگر چشم آبیه که جمعه ها خون جای بارون  .... نه! جمعه ها خون به جیگر من می کنه تا یه کلمه یاد بگیره! بعد انقدر لامصب خوشگله که آدم نمی تونه درست و حسابی دعواش کنه. (از مناقب رفیقمون همین بس که باباش عاصی شده بود، گفته بود این بار شیطنت کنی می برمت کلانتری، به جرم فحاشی  و آبروبری  (ای بابا! من امروز چمه؟) خلاصه ایشون این هفته غایب بودن و من داشتم از زندگانی لذت می بردم که بچه ها یاد یار رفته (رفیقمون تعطیلات نیویورک هستن! خدا نصیب شمام بکنه، ان شا الله!) افتادن و گفتن و گفتن تا اینکه اقلی تو مایه های بابا تو چقد پرتی! برگشته به من می گه این تیموته عاشق تو هست. تموم هفته منتظر جمعه است که بیای (احتمالا  بچه منو با ولی عصر، ارواحنا فدا اشتباه گرفته!). کلی هم حالش گرفته می شه اگه یه هفته بهش توجه نکنی!!!

نتیجه اخلاقی: من واقعا امواجی متساعد می کنم که سگ ها و بچه های سوپر شیطون رو جذب می کنه! هی! مانیکا!

پ. ن. فکر کن او اون هیر و ویر این پولین با بدجنسی  می گه  cougar!!!



Tablets





From:http://jessicarbrown.com/blog/category/humor/



The Adventures of Sherlock Holmes


My name is Sherlock Holmes. It is my business to know what other people do not know.

            
                     Sir Arthur Conan Doyle


بامزه ترین واقعه هفته



یه خانم هندی با چشم های اندازه فنجون اسپرسو از من پرسید یعنی شما تو ایران عربی حرف نمی زنین؟ بعد که من کلی درباره پارسی و پهلوی و سنسکریت داد سخن دادم، میگه یعنی ریشه های زبون پارسی و هندی مشترکه؟ واقعا؟

پ. ن. تاسف بار: همه ایران رو یک کشور عربی می دونن.

پ. ن. خبری: ما تو ایران عربی حرف می زنیم! این نامه آقای رییس مج لس به آقای مع ظم رو به عنوان نمونه بخونین! 




فتوی



نویسنده این وبلاگ، علیامخدره پریا بانوی خط خطی، خواندن نوشته های وزین خود را بر موجودات هوازیی که روزی شونصد بار اینجا را در پی نوشته جدید می کاوند ولی زحمتشان می شود،  ۴ کلمه واکنش  نشان دهند، حرام اعلام می کند. یعنی رو پل صراط هلتون می رم پایین! حالا می بینین!




:))




یعنی من عاشق این دوست سنگالی ام.  وقتی جلو دوست سوم گفتم  مردای ایرانی جهش  ژنتیکی نشده! موجودات چرندی اند،  می گه تو منصف نیستی و نمیشه بهت اعتماد کرد. باید از من بپرسه که بدون تعصب جواب می دم. بعد دوست سوم سوالش رو تکرار می کنه و دوست سنگالی با جدیت می گه مردای ایرانی که من دیدم خیلی عوضی بودن. یعنی مساله فقط انصاف بود که رعایت نشده بود و حقیقت هم که ربطی به انصاف نداره.



Hitchcock




Director:
Sacha Gervasi
Starring:
Anthony Hopkins
Helen Mirren
1h38, USA, 2012




این فیلمه هلن میرنه، نه آنتونی هاپکینز! قصه آلماست، نه هیچکاک!

بر همگان واضح و مبرهن است که من عاشق بازی آنتونی هاپکینزم. از شیر در زمستان تا سکوت بره ها. اما اینجا با همه اضافه وزن، تقلید ریاضتمندانه از حرف زدن و حرکات هیچکاک، من هلن میرن رو می دیدم و از نویسنده فیلمنامه متشکر بودم. سال هاست که هیچکاک پژوهان (کلمه رو حال کردین؟ ) درباره نقش این زن قدرتمند در زندگی ، آثار هیچکاک حرف زدن ولی این اولین باره که کسی اشاره می کنه که بیمار روانی همونقدر که ساخته هیچکاکه، ساخته آلماست. از یه ور، انقدر به نبوغ شوهرش ایمان داره که بدون کوچکترین اعتراضی، حاضر میشه خونه اش رو برای فیلم جدید قربانی کنه و از اون ور، انقدر از مسایل حاشیه ای آقا با بلوندهای هیچکاکی اش دلخوره که تا مرز خیانت پیش می ره. این وسط  بهترین ایده های بیمار روانی که الان برا ما کلاسیک شدن، مال آلما ند. کشته شدن جنت لی تو نیم ساعت اول، انتخاب بازیگران، پافشاری روی استفاده از موسیقی برنارد هرمن تو سکانس دوش و حتی تدوین مجدد فیلم. آلما همیشه هست و هیچوقت به چشم نمیاد. زنی که یه روز رییس همسر فعلی اش بوده  و الان هم مغز متفکر فیلم هاست. ولی بهش اشاره نمیشه.  آلما خیلی از زن های دور و بر ماست.
می بینین هلن میرن از هاپکینز پیشی گرفته. این فیلم برای من فیلم هلن میرنه.



گفتگوی محشر : وقتی هیچکاک بالاخره به آلما می گه  هیچ بلوند هیچکاکی به پای آلما نمی رسه و آلما می گه سی ساله که منتظرم اینو ازت بشنوم و هیچکاک جواب می ده برا همین  به من می گن استاد تعلیق! (مطبوعات وطنی به هیچکاک می گن استاد دلهره ولی معنی اصلی  کلمه تعلیق هست).


صحنه محشر:
همه مذاکره ها با سانسور

وقتی هیچکاک می گه نمی دونه پروژه بعدی چی خواهد بود و یه کلاغ می شینه رو شونه اش. 

قاتل اصلیه که روانی از  رو ماجرای اون ساخته شده.