D'Haifaa Al Mansour
Avec
Waad Mohammed
Reem Abdullah
1h37, Ara Saou, 2012
زن بودن تو جامعه مردسالاری که برای زن هیچ ارزشی قائل نیست. وجده، یه دختر ۸-۹ ساله عرب، می خواد یه دوچرخه داشته باشه و با دوستش، عبدالله، مسابقه بده. مادر، مدرسه، عبدالله و هر کی که می شنوه برای وجده توضیح می ده که یه دختر شایسته سوار دوچرخه نمی شه ولی هیچکی نمی تونه جلوی اراده و رویای وجده بایسته.
فیلم بدون پرحرفی، مظلوم نمایی یا سمبولیسم تو حلق تماشاگر کردن داستانش رو تعریف می کنه، وجده باید خودش و نقشش رو در خانواده، مدرسه و جامعه تعریف کنه. وجده از یه خانواده نیمه مدرنه که تو ریاض زندگی می کنن، یه مادر تو خونه سوپر استار، بیرون با روبنده؛ پدری که همسر و دخترش رو دوست داره ولی نه اونقدر که به خاطر پسر دار شدن دنبال یه زن گرفتن نباشه.
تو مدرسه انقدر مدیر و ناظم ها زندانبان مانند اند که من کلی با قلبی نوستالژیک! یاد دوران مصیبت بار مدرسه خودم افتاده بودم و جامعه ای که مردهای میانسال از یه دختر بچه ۸ ساله هم نمی گذرن. خلاصه یاد خودمون می افتین بدجور!
یکی از چیزهایی که دوست داشتم و به شدت هم بهش معتقدم این بود که خود زن هان که این سنت ها رو حفظ می کنن و هرکس که یک قدم از خط قرمز ها جلوتر بره رو له می کنن. مدیر مدرسه که فکر می کنه وجده رو به راه راست هدایت کرده، وقتی می فهمه که وجده می خواد با پول جایزه اش دوچرخه بخره، می ره رو منبر که دختر که سوار دوچرخه نمیشه و پولی که تو مسابقه حفظ قرآن جایزه گرفتی باید صرف یه کار خیر بشه و پولت رو می فرستیم برای برادرانمون در فلسطین!!!
(نگفتم شبیه ماست؟ من اینجا داشتم از ته دل اون بیشعورهایی که نمی فهمن آدم اول به کشور خودش می رسه، بعد به برادرانش در فلسطین رو مورد مرحمت قرار می دادم!!) از اون ور، مامان سوپراستار نمای وجده وقتی می فهمه با همه تلاش هایی که کرده شوهرش داره زن می گیره، می فهمه که باید این دور باطل بشکنه و به جای اینکه با مدرسه همدست بشه و دختره چشم سفید رو له کنه، بالاخره دوچرخهه رو می خره. بامزه اینکه وقتی بالاخره وجده سوار دوچرخه وارد کوچه می شه، آدم ها از تعجب سکته نمی کنن و انتظارش رو دارن. قدم اول با همه سختی هاش جامعه رو آماده می کنه برای قدم های بعدی. فیلم زیباست. ببینین.
صحنه هایی که دوست داشتم
زرنگی های وجده که از کوچکترین فرصتی استفاده می کنه برای پول درآوردن! یکی از بامزه ترین نمونه هاش جاییه که وجده می بینه عبدالله برای اینکه بهش دوچرخه روندن یاد بده، به دوچرخه چرخ کمکی بسته، بهش برمی خوره و می زنه زیر گریه. عبدالله می گه ۵ ریال می دم که گریه نکنی و وجده اول پول رو می گیره، بعد اشک هاش رو پاک می کنه.
وقتی وجده با دوچرخه میاد دنبال عبدالله، پسر بدون حرف و با لبخند از دوست هاش فاصله می گیره و سوار دوچرخه می شه و در یه مسابقه عادلانه به وجده می بازه.
وجده وقتی می بینه که اسمش تو شجره نامه پدرش نیست، با سنجاق سر اسمش رو می چسبونه رو تابلو.
صحنه پایانی که وجده رکاب زنان به سمت خیابون اصلی می ره و من شخصا منتطر بودم ببینم که با متوقف شدن وجده فیلم تموم شه، ولی دوربین می چرخه و روی صورت شاد وجده مکث می کنه.
حواشی
واقعا تو عربستان اتاق پرو نیست و زن ها می رن تو دستشویی لباس پرو می کنن!
اشاره شده که فیلم شبیه کارهای کیارستمیه (البته فقط از این نظر که دنیای بچه ها با بزرگترها جور در نمیاد)، اما من بیشتر یاد روزی که زن شدم افتادم.
اون ور هم آقاهه با پررویی می گه فکر می کنی من دوست دارم خرج دو تا خانواده رو بدم؟ اگر تو پسردار می شدی، مامانم منو مجبور نمی کرد یه زن دیگه بگیرم و من چقدر معصوم می باشم. شمام تو دلتون به آقا علامت راس نشون می دی که درازگوش خودتی!
یعنی فکر کن یه پسره ۹ ساله که ۱۰ سانت ازت کوتاه تره بهت بگه تو می دونی که قراره زن من بشی دیگه، نه؟ یعنی شمام مثل وجده می گین عزیزم برو کنار. اجازه بده هوا جریان پیدا کنه!!!