Director:
Xavier Dolan
Starring
Melvil
Poupaud
Mona
Chokri
2h38,
Canada, 2011
یه استاد ادبیات روز
تولد سی و پنج سالگی اش به زنش می گه که
ترنس هست و بالاخره تصمیم گرفته که برگرده
به جنسیت واقعی خودش. یک
فیلم خوب دیگه که سوال می کنه نقش جنسیت
در آدم بودن ما کجاست؟ اگر زنی مرد بشه یا
مردی زن بشه، آیا جوهره آدمی که می شناختیم
تغییر می کنه یا نه؟
۱. رابطه
لورانس و فرد انقدر قشنگ پرداخت شده که
به شدت پیوند این دو تا آدم رو باور می کنی
و اینکه با همه مسایلی که پیش میاد، اینا
نمی تونن از هم جدا بمونن.
فرد وضعیت وحشتناکی
رو تجربه می کنه که از طرفی با خانواده و
جامعه درگیره که انتخاب لورانس رو درک
نمی کنن و از طرف دیگه انقدر عاشقش هست که
ازش حمایت کنه. حتی
وقتی کم میاره، می شکنه و می ره هم باز نمی
تونه رابطه عاشقانه ای رو که با لورانس
داشته با شوهرش داشته باشه.
لورانس هم از اون
ور با وجود اینکه شارلوت همین طوری که هست
می پذیرتش، همه شعرهاش رو در حقیقت برای
فرد می نویسه. این
وسط نمیشه آدم دلش برای شارلوت نسوزه که
از اول می دونه بازنده است! فیلم به زیبایی نشون می ده که با وجود تغییر جنسیت لورانس، عشق و احساس بین لورانس و فرد دست نمی خوره!
۲. یه
مادر معرکه تو فیلم هست!
از یه طرف پسرش رو
درک می کنه و طرف دیگه ذره ای احساساتی
بازی در نمیاره! حدود
روابطشون رو روشن می کنه و شدیدا بهش
پایبند می مونه! جمله
اش وقتی لورانس در نهایت آسیب پذیری می
پرسه هنوز دوستم داری؟ و مادره خیلی محکم
جواب می ده زن شدی! خنگ
که نشدی!محشر
بود!
با
همه غریب بودن مساله، بالاخره با قضیه
کنار میاد و تو یکی از بهترین صحنه های
فیلم وقتی لورانس می گه هیچوقت به چشم
مادرم بهت نگاه نکردم.
زیباتر و هنرمندتر
از اون بودی که مادرم باشی.
مادره جواب می ده
منم هیچوقت به چشم پسرم نگاهت نکردم.
همیشه دخترم بودی
و رسما انتخاب لورانس رو تایید می کنه.
۳. فیلم
سوال می کنه که آیا آدم های با تغییر جنسیت
عوض می شن؟ یکی درس هایی که لورانس در
کلاساش می ده اینه که ادبیات درباره متفاوت
هاست. آدم
هایی که نمی تونن یا نمی خوان همرنگ جماعت
باشن و خودش بعدا کاملا این قضیه رو تجربه
می کنه. واقعا
با خوندن این همه متن درباره تفاوت چقدر
یاد گرفتیم متفاوت ها رو بپذیریم؟
شاید
برای همین وقتی لورانس با کت و دامن و
آرایش زنونه و با اعتماد به نفس متزلزل
سر کلاس رفت و کلاس یکی دو دقیقه در سکوت
فرو رفت، بعد یکی از دانشجوها دستش رو
بلند کرد و پرسید درباره صفحه فلان و در
پاراگراف فلان که هفته پیش درس دادید،
سوال دارم من از خوشحالی پریدم هوا!
همه هدف ادبیات
همینه. یاد
بگیریم که درباره چیزهای متفاوت قضاوت
نکنیم. بررسی
شون کنیم. تجربه
شون کنیم و گاهی بپذیریمشون.
۴. به
شدت انتخاب کارگردان و بازیگر لورانس رو
دوست داشتم که رفتار زنونه به نقش تحمیل
نکرده بودن. مجموعه
رفتاری که تلویزیون و سینما برای ترنس
ها، بای ها یا گی و لزبین ها تعریف کردن
به شدت با حقیقت متفاوته.
نه همه گی ها
رفتارهای زنونه دارن (از
چهار تا دوست گی ای که من اینجا دارم دو
تا شون ارتشی اند و یه کم بیش از حد هم مردونه
اند تازه!!! سر
ترانه Broadway is not just for gays
anymore!! که نیل پتریک
هریس پارسال تو تونی اجرا کرد به شدت دلم
خنک شد. مخصوصا
که یه قسمت هایی انقدر بامزه این کلیشه
های رفتاری رو به شوخی گرفت!!!)
و نه همه لزبین ها
سرشون رو می تراشن و پوتین سربازی می پوشن.
این انتخاب کارگردان
و بازیگر باعث شده که بیش از هرچیز از
خودمون بپرسیم واقعا این آدم چه فرقی کرده
که باید انقدر قضاوت بشه!!
آخرین جمله فیلم
به شدت معناداره که یه فلش بک هست به آشنایی
لورانس و فرد (از
معدود فیلم هاییه که با فلش بک تموم میشه!)
و لورانس که میاد
و سرصحبت رو باز می کنه و خودش رو معرفی
می کنه و فرد فامیلی اش رو که عجیب هست
تکرار می کنه و لورانس جواب می ده Laurence,
Anyways!!
۵. یکی
از زیبایی های فیلم اینکه کم از کلوزآپ
استفاده می کنه و تو اکثر صحنه ها شخصیت
ها رو از دور و تو یه مستطیل که دورش سیاه
می بینیم. انگار
فیلم به شکل لفظی بهمون یادآوری می کنه
که دری به این زندگی ها باز شده و ما داریم
یه بخشی اش رو می بینیم ولی نه همه اش رو!
۶. صحنه
های سورئال با سبک رئال فیلم ترکیب شدن و
یه جاهایی به شدت زیبا هستند.
مثل وقتی که فرد
بالاخره کتاب لورانس رو رو کاناپه پذیرایی
باز می کنه و از تمام اتاق آب روش می ریزه.
انگار موجی از
خاطره ها و حس ها روش فرو میاد و خیسش می
کنه!
۷. جمله
لورانس تو مصاحبه اش رو خیلی دوست دارم
که وقتی خانومه می گه مطمئنی؟ میگه مطمئن
نه! مصمم
ام!
۷.
بامزگی ترنس بودن
تو زبون فرانسه اینه که باید هی تو کلام
هم به همه یادآوری کنی که جنسیت عوض شده!
۸. من درک می کنم که بچه انداختنِ یواشکی دوست دخترشون deal breaker هست. اما همچنان به نظر من وقتی بچه ای بدون قصد قبلی اظهار وجود می کنه کاملا حق مادر هست که ببینه این بچه رو می خواد یا نه. تو کارت پستال کاملا احترام انگیز بود که پروا سر بچه آخرش سحر تصمیم می گیره اول بفهمه خودش بچه رو می خواد یا نه! به نظر من روان مادر و بچه ای که مادرش از اول نمی خواسته اش بیشتر از احساسات آقای پدر اهمیت داره! (این از اون مواردیه که من کاملا می تونم بگم منم بودم همین کار رو می کردم!). اصلا هم خودخواهی نیست به نظر من!
۹. توصیه
می شود!!! ببینید!
مثل پوستی که در
آن می زیم هم روان آدم رو پریش نمی کنه!
۱۰. فیلم تو کن کاندید نوعی نگاه بود و جایزه بهترین بازیگر زن و Queer Palm رو هم برد.
No comments:
Post a Comment