عجب سالی رو گذروندیم. چقدر اتفاق افتاد!! واقعا مثل یه فیلم ترسناک بود!! به امید روزهای بهتر در ۲۰۱۷!
Saturday, 31 December 2016
Friday, 30 December 2016
Just like a short story!
دوستم الان در پونزده تا اس. ام. اس. متوالی منو به قهوه دعوت کرد، ساعت و محلش رو تنظیم کرد، گفت مامانش زنگ زده و به مترجم نیاز داره، عذرخواهی کرد. قرار رو کنسل کرد و یک قرار دیگه گذاشت , و همه اش قبل از اینکه من فرصت کنم جواب بدم!!!
Paterson
Director
Jim Jarmusch
Starring
Adam Driver
Goshifte Farahani
1:58, USA, 2016
یک فیلم آرام شاعرانه (دیگه فکر کنم راحت میشه گفت) جارموشی. به شدت یاد سهراب شهید ثالث، سهراب سپهری و کیارستمی می اندازه آدم رو. زیبایی سادگی و تکرار با طنز یواشکی جارموشی. به اندازه تنها عاشقان زنده مانده اند، دوستش ندارم، ولی فیلم خوبیه در این دنیای شلوغ بلاک باستری (فرهنگستان ایا جایگزینی برای این کلمه داره آیا؟)
ادم درایور جز بازیگرهای محبوب من نیست. شاید چون من خیلی با
Girls
کنار نیومدم و شاید چون تو جنگ ستارگان آخر فرصت لازم رو برای خودنمایی (به معنای مثبتش) نداشت!اما این فیلم، فیلم درایوره!! انقدر بازی اش دقیق و میکروسکوپی و بی کلام هست که باورش می کنید به عنوان این شاعری که با وجود ظاهره آرومش، تو ذهنش دنیای دیگری در حال شکل گیری هست.
گلشیفته فراهانی خوبه، اما در مقابل بازی مینیمالیستی درایور خشک به نظر میاد. تو مصایب سوفی که فیلم آخری بود که من ازش دیدم بسیار به نسبت اولین فیلم های خارج از ایرانش پیشرفت کرده بود اما تو پترسن که باید انعکاس شوریدگی پترسن و منبع الهامش باشه، بیشتر زیبایی اش به چشم میاد و چیزی فراتر از نقش نمی ره. این اواخر متوجه شدم که به شدت در نماهای نزدیک بهتره و در نماهای متوسط بازی اش تصنعی می شه. شاید به خاطر اینکه بازیگری فیلم های ایرانی به شدت وابسته به صورت هست. به هر حال شخصیتش در این فیلم دوست داشتنیه و مسیری که در پیش گرفته بسیار امیدوارکننده است. بازیگرهای آمریکایی برای بازی در فیلم های جارموش خودکشون می کنن! تازه به لطف حضور گلشیفته ، 'سلطان قلب ها' و 'عقرب زلف کجت با قمر قرینه' رو در پس زمینه صوتی فیلم می شنوید.
اما!!! بهترین بازیگر فیلم که بامزه ترین واکنش ها رو نشون می ده و اصلا گره اصلی فیلم رو به وجود میاره، یه بولداگ بامزه است به اسم نلی (ماروین تو فیلم). خانم بولداگ برای این فیلم برنده نخل طلای سگ های کن
Palm Dog
(بله! سگ ها هم نخل طلای بازیگری دارن تو کن!! جک راسل آرتیست رو یادتونه؟) شده و کمی بعد هم درگذشته!! اگر مثل من انقدر نرد باشین که تا ته ته ته فیلم ها بشینین، می بینین که فیلم هم به خاطره خانم بولداگ بامزه تقدیم شده!! یعنی اگر رابطه اش با ادم درایور به خنده ننداختتون، من یک عکس جاستین بیبر می گذارم اینجا!! ( از نظر من یک جنایت نابخشودنی هست!!)
پ. ن. درایور برای این فیلم شش ماه وقت گذاشته که گواهینامه اتوبوس رانی بگیره!! کلا این بشر آدم جالبی ایه . یه دریانورد که بازیگر شده. تو دخترها یه جور جفت ابدیه و اسمش، ادم، هم بهش می خوره و اینجا راننده است و معنی فامیلی اش هم راننده هست!
The curse!
ظهر شد و هنوز کسی فوت نشده! یعنی نفرین برداشته شد آیا؟
Thursday, 29 December 2016
..... باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم
الان خوندم که پوران فرخزاد هم درگذشت! واقعا نمی دونم چی بنویسم دیگه!
یکی ۲۰۱۶ روز از برق بکشه!!!
دبی رنولدز، مادر کری فیشر، کتی آواز در باران یک روز بعد از دخترش فوت شد. من از صبح زمزمه می کنم
Good mornin.
Good mornin.
We've talked the whole night through.
Good mornin.
Good mornin. to you!
انگار این سال لعنتی می خواد به همه بفهمونه که دنیا دیگه جای آدم های دوست داشتنی نیست....
پ. ن. لطفا یکی بتی وایت رو تو
bubble wrap
بپیچه تا ۲۰۱۶ تموم شه!!
پ. ن. ۲ این یعنی بیلی لرد، مادر و مادربزرگش رو به فاصله یک روز از دست داد!
Wednesday, 28 December 2016
No words!
همکار آمریکایی برام نوشته مرگ کری فیشر آمریکا رو دم سال نویی عزادار کرده! براش نوشتم می دونم و امروز هم یک عروسک گردان ایرانی فوت شده. فکر می کنم چطور میشه براش از تاثیر کلاه قرمزی گفت و می نویسم جیم هنسن ایران! برام می نویسه پس باید تو ایران عزای عمومی باشه الان!! لبخند زورکی می زنم و سکوت می کنم!
امروز هم دنیا فنی زاده!
این سال ۲۰۱۶ دیگه شورش رو درآورده. دیوید بویی، پرینس، الن ریکمن، لنرد کوهن، امبرتو اکو، فلورانس هندرسن، ادوارد البی، جین وایلدر، هارپر لی و .... این هفته دیگه شاهکاره. پریروز جرج مایکل، دیروز کری فیشر، امروز دنیا فنی زاده!! ۲۰۱۶ اسم همکار جدید عزراییل نیست؟ حالا که روزی یکی دو تا دارن فوت میشن، میشه یکی آدرس ترامپ تور و خونه نمیر ال مو منین رو بده به ۲۰۱۶؟
Tuesday, 27 December 2016
بدرود شاهزاده خانم! خدانگهدار ژنرال!
آدم هایی هستند که باید باشند. که هیچوقت آماده نیستی بشنوی رفته اند. عادت داری به بودنشون. پرینسس لیا یکی از این شخصیت ها بود. هرچقدر که با بیکینی طلایی اش شوخی کرده باشیم و به کل کل هاش رو با هان سولو خندیده باشیم، باز دوستش داشتیم. خود جنگ ستارگان بود. عاشق جنگجویی و کله شقی اش بودیم. پارسال که جنگ ستارگان جدید بعد از این همه سال اومد باز بهترین قسمتش لیا بود، جنگجوی کهنه کاری که ژنرال شده بود، برادرش ناپدید شده بود، شوهرش بعد از اینکه فرزندشون به تاریکی پیوسته بود، از استیصال با سفینه اش به دل کهکشان زده بود و پسرش علیه اش برخاسته بود. ولی هنوز لیا بود. پیر و باشکوه و ایستاده. وقتی کری فیشر کهنسال از سفینه پیاده شد، هریسن فورد کهنسال رو دید، نفسش گرفت ولی لبخند زد و گفت
Same jacket!
یک سینما دست زد و صدای خیلی ها می اومد که مشهورترین جمله های جنگ ستارگان رو تکرار می کردند
I love you!
I know!
چوباکا که دوید و بغلش کرد، همه ما بودیم. هنوز هم کری فیشر و هریسن فورد با کل کل هاشون تماشاچی ها رو مسحور می کردند. وقتی بعد از کل کل های همیشکی هان، لیا رو به آرامی در آغوش گرفت، یکی از بهترین و لطیف ترین صحنه های فیلمه. هنوز وقتی فورد می میره و فیشر مرگش رو حس می کنه و پاهاش سست می شه، زیباست و ری که بعد از مرگ هان در آغوش لیا به هق هق می افته، همه ما بودیم. ولی لیا هنوز ایستاده بود. هنوز پابرجا بود.
کری فیشر واقعی هم دست کمی نداشت، کمتر آدمی می تونه با بیماری روانی و اعتیاد اون جور بجنگه و تبدیل بشه به نماد مبارزه. انقدر صریح بود که خودش رو هم نقد کنه و اعتراف کنه که اشتباه کرده و انقدر انصاف داشت که بگه آدمی که شبانه روز با بیماری روانی می جنگه باید به خودش افتخار کنه، نه اینکه شرمنده باشه! عادت کرده بودیم که به حرف های بی پروای بامزه کری!! وقتی خبر سکته اش اومد همه به شوخی و جدی تکرار می کردند
May the force be with her!
و هیچکس فکر نمی کرد که نباشه برای اکران فیلم بعد. فیلم هشتم تموم شده و تصویر لیا بدون هان سولو و با دونستن اینکه کری فیشر هم دیگه نیست چقدر غم انگیز خواهد بود. شاید تصویر کری فیشر و بیکینی طلایی اش تو حافظه جمعی موندگارتر باشه، اما لیا ژنرال ما بود و جاش چقدر خالی خواهد موند.
چرا ۲۰۱۶ تموم نمیشه؟
The Waking
چند وقت پیش داشتم سر همکار نابغه رو می بردم که با آینده مشکل دارم، مصدر های گذشته گاهی از کوره به درم می کنن و هرچند افعال معکوس رو (باورتون نمیشه؟ وجود داره واقعا!! افعالی که ساختارشون مجهوله، اما معنی شون معلومه!! تو هیچ زبونی جز لاتین چنین شاهکاری نیست!!) رو خیلی دوست دارم ولی گیج ام کردن. همکار نابغه مثل اکثر معلم های نابغه ای که داشتم، قلق من دستشه بدجور و گفت درست میشه. تمرین می خواد.
You will learn by going where you have to go!
و من در جا عاشق این شعر شدم که تا اون لحظه نمی شناختمش!!
The Waking
Related Poem Content Details
I wake to sleep, and take my waking slow.
I feel my fate in what I cannot fear.
I learn by going where I have to go.
We think by feeling. What is there to know?
I hear my being dance from ear to ear.
I wake to sleep, and take my waking slow.
Of those so close beside me, which are you?
God bless the Ground! I shall walk softly there,
And learn by going where I have to go.
Light takes the Tree; but who can tell us how?
The lowly worm climbs up a winding stair;
I wake to sleep, and take my waking slow.
Great Nature has another thing to do
To you and me; so take the lively air,
And, lovely, learn by going where to go.
This shaking keeps me steady. I should know.
What falls away is always. And is near.
I wake to sleep, and take my waking slow.
I learn by going where I have to go.
Monday, 26 December 2016
Upstart Crow
اگر نوشته های بن التون رو دوست دارید یا از طرفدارهای بلک ادر اید یا اصلا اگر می خواید یه سیت کام عجیب که نقش اولش شکسپیره رو ببینید. سریال رو ببینید. هنوز داره شکل می گیره. اما من قسمت آخر داشتم بلند بلند می خندیدم!! به شدت کریستوفر مارلو و ان هتووی رو دوست دارم!!!
تراژدی!!!!
میای سینما؟
نه. باید برگه صحیح کنم!!!
No. Really!
هیچی مثل خوندن انشاهای چرند به آدم احساس حماقت نمی ده. احساس می کنم با هر کدوم ۱۰ شماره آی. کیو. م افت می کنه!!
Saturday, 24 December 2016
Couldn't help ....
این آهنگ آلبوم هم کاندیدای اسکاره، هم گلدن گلوب.
Thursday, 22 December 2016
Sing Street
Director
John Carney
Starring
Ferdia Walsh-Peelo
Maria Doyle Kennedy
1:46, 2016.
بهترین فیلم پارسال!! انقدر دوستش دارم که اصلا نمی خوام درباره اش بنویسم. فقط موسیقی اش سه ماهه که رو لیست روزانه منه و نه تنها هنوز خسته ام نکرده که گاهی یه آهنگ رو سه بار پشت سر هم گوش می دم. داستان و بازی ها که بماند انقدر خوب اند.
یک شب شاگردها رو به وعده و وعید کشوندم سینما که فرهنگ نسبتا معاصر ایرلند رو ببینن و اینکه ادبیات و موسیقی ایرلند فقط رفیقمون جیمز جویس و نگاه نومید و نوستالژیکش نیست. تو سالن صدای قهقهه شون می اومد و بعد از اون هر روز برنامه داریم که می شه دوباره ببینیمش؟ می شه آهنگ ها رو گوش بدیم حداقل؟ می شه باهاشون بخونیم؟ بهترین فیلم پارسال!!!
پ. ن. اگر
once
همین کارگردان رو دیدید، می دونید که چه انتظاری داشته باشید.
Assassin's Creed
Director
Justin Kurzel
Starring
Michael Fassbender
Marion Cotillard
1:55, USA, 2016
نمی دونم بازیکنان این بازی کامپیوتری چه نظری درباره فیلم داشته باشن. با وجود اینکه فیلم از نظر بصری بسیار زیباست و اصلا شاهکاریه در تکنولوژی سه بعدی، از لحاظ داستانی چیز خاصی برای ارائه نداره. شاید آدم باید درباره بازی چیزی بدونه و بعد بره فیلم رو ببینه. ایده فیلم/ بازی که دی. ان. ای. آدم ها خاطرات همه اجدادش رو حفظ می کنه، به شدت جذابه اما حتی به اون هم پرداخته نمی شه.
نسخه پخش شده در اروپا ۲۵ دقیقه از آمریکا کوتاه تره. شاید اون ۲۵ دقیقه بتونه چیزی رو عوض کنه. اما به هر حال در شکل فعلی فقط می شه از قیافه مقیون کوتیق و مایکل فسبندر لذت برد. چون حتی بازی خاصی هم توش نیست و چقدر غم انگیزه که فسبندر، ایرنز و کوتیق رو ببینی که وارد جریان پولساز هالیوودی شدن و دیگه اسمشون مترادف فیلم خوب نیست.
Anyway .....
Tuesday, 20 December 2016
Snowden
Director
Oliver Stone
Starring
Joseph Gordon Levit
Shailene Woodley
2:14, USA, 2016
یک فیلم دیدنی درباره ادوارد اسنودن که کلی اطلاعات درباره اسنودن، تصمیمش برای برملا کردن کار سازمان سیا و وضعیت فعلی اش در اختیار تماشاگر می گذاره.
همه فیلم یه ور و جوزف گوردن لویت یه ور که با وجود اینکه از نظر فیزیکی به اسنودن شباهت چندانی نداره، وحشتناک از نظر صدا و شخصیت بهش نزدیک شده. به راحتی می شه با اسنودن
Citizen Four
فیلم خوبیه و به شدت آدم رو پارانوید می کنی. تا مدت ها از دوربین کامپیوتر و موبایل تون خوهید ترسید
Sausage Party
Director
Greg Tiernan
Conrad Vernon
Starring
Seth Rogan
Kristen Wiig
1:29, USA, 2016
با اینکه ست روگن و دار و دسته رو در زمینه کمدی و عقل! قبول دارم، نوع کمدی شون هیچوقت کمدی مورد علاقه من نبوده. برای همین وقتی شنیدم دارن یک انیمشن آر رو تموم می کن اصلا قصد نداشتم برم ببینمش. اما تبلیغ فیلم به سینماها اومد و کیفیت کار، چیزی از پیکسار کم نداشت و منتقدان براش خودکشون کردن و من با کمترین انتظاری به جز انتظار اشمئزار! آماده شدم که فیلم رو ببینم و فیلم، مخصوصا نیم ساعت اول، شگفت زده ام کرد.
کمدی جنسی، همان طور که از عنوان انتظار می ره، غالبه و فیلم یک عیاشی ۵ دقیقه ای داره که رو دست فیلم های پ ورن بلند می شه. رسما با همراهم چشم هامونو گرفته بودیم که
My eyes! My eyes! Is it over yet?
اما شوخی های مذهبی، به کارگیری درست کلیشه ها، شوخی های سینمایی و نقد اجتماعی بی ادعاش دیدنیه. ست روگن همچنان به شوخی می گه فقط ایده ساختن یه انیمشن آر هیجان زده اش کرده ولی حاصل، یک هجویه تمام عیاره. از اون گذشته بهترین صداپیشه های سینما رو توش پیدا می کنین. ما آخرهای فیلم شک داشتم که بیگل یهودی فیلم خود وودی النه و در آخر معلوم می شه که ادوارد نورتن یک تقلید بی نظیر از وودی الن رو ارائه داده.
هرچند گروه روگن، جیمز فرنکو، جونا هیل و این روزا مایکل سرا قصد عوض کردن سبک ندارن، اما طنز مدل خودشون داره پخته تر می شه. اصلا فکر نمی کردم که یه روزی منتظر فیلم بعدی ست روگن باشم.
The joke's on me.
Monday, 19 December 2016
Mr. Strange!
داشتم به بچه ها، اسم لباس ها رو یاد می دادم و اکثرشون همه اش رو بلد بودن و خودم حوصله ام سر رفت. رو اینترنت عکس بازیگرها و سوپرهیرو ها رو پیدا کردم که لباس هایی غیر از لباس های روزمره رو درس بدم و وقتی تصویر کامبربچ در نقش داکتر استرنج روی تابلو افتاد، بچه ها کمی مکث کردن. بعد یکی گفت این که آقای کابوره (آقای ناظم!) هست. ها؟؟؟؟ برگشتم و با دقت زل زدم به بندیکت خان!! چشم های آبی! گونه ها!! و شقیقه های جوگندمی داکتر استرنج!! بچه ها حق داشتن!! داکتر استرنج به شدت شبیه ادوارد هست!! حتی هر دو عجیب غریب هم هستن!! مطمئنم ادوارد می تونه زمان رو به عقب برگردونه و هر بچه رو بی نهایت بار مجازات کنه!!
Manchester by the Sea
Director
Kenneth Lonergan
Starring
Casey Affleck
Lucas Hedges
2:17, USA, 2017
یک فیلم معرکه درباره کنار اومدن با غم از دست دادن اعضای خانواده. یک فیلمنامه محشر. یک کارگردانی مثال زدنی و یک کیسی افلک در اوج!! هرچند فیلم بی شباهت به بقیه کارهای افلک نیست اما انگار همه تجربه ای که برای بازی آدم های تنهای غمزده به دست اورده رو تو این فیلم رو کرده. اگر زمان دو ساعت و هفده دقیقه ای فیلم اذیت تون نکنه، بازی سرد درونی محشری رو تجربه خواهید کرد.
با این همه لوکاس هجز تازه کار گاهی از افلک پیشی می گیره. یعنی انقدر خوب هست که اسمش رو برای فیلم های بعدی به خاطر بسپارید. در تمام جشنواره ها، پسرک در کنار آقای بازیگر و کارگردان- فیلمنامه نویس کاندیده!!
پ. ن. تمایل من برای کامل درباره فیلم ها نوشتن باعث شده که فیلم های کمتری به اینجا راه پیدا کنن. از اونجایی که هدف من از نوشتن درباره فیلم ها فقط و فقط ثبت فیلم هایی بوده که می بینم و الان دستکم بیست سی تا فیلم عقبم، از این به بعد فیلم هایی با یک خط توضیح پست خواهند شد. اگر وقتی پیش اومد درباره اونایی که دوست دارم مفصل می نویسم و اگر نشد، حداقل لیست فیلم هام کامل خواهد بود.
شما ایرانی نیستید .....
من امروز فهمیدم که ایرانی نیستم بلکه جمحوری اصلامی ایرانی ای هستم. یعنی خانم طفلک نیم ساعت لیست کشورها رو زیر و رو کرد و به من گفت عراق هست. ایرلند هست. ایران نیست و وقتی من داشتم جوش میاوردم که این اروپایی ها! حتی اسم ایران رو هم از لیست کشورها حذف کردن، گفت صبر کن تلفن کنم استانداری و استانداری فرمود تو جمهوری ها بگردین! زیر جمهوری کنگو هست (یعنی آرایه کنایی در حد جام جهانی!). یعنی قیافه من دیدنی بود وقتی خانومه گفت اگر باز این مساله پیش اومد بگو جمحوری اصلامی ایرانی ای هستی، نه فقط ایرانی!!
پ. ن. من به مدت ده دقیقه برای اینکه سیستم فرمه رو قبول کنه عراقی بودم!!
Wednesday, 23 November 2016
Philipp
دارم می رم سر کلاس همکار نابغه که سر می رسه و سلام می کنه. از دو سه ماه پیش که دیگه شاگرد من نیست کلی قد کشیده! از همکار نابغه می پرسم می تونم این جونورو نگرش دارم؟ همکار نابغه که به اندازه من دوسش داره می خنده و فیلیپ می گه اگر بهم نامه بدین می مونم ها!!جغرافی دارم، دوستش هم ندارم! می گم برو بچه! خودت لاتین رو گذاشتی کنار! حقته! آه دلسوخته ای می کشه و همکار نابغه پشت سرش می گه فیلیپ! کارگاه بافتنی یادت نره! می گه نه پنجشنبه میام!! پشتش داد می زنم من از شالم نمی گذرم
ها پسر! برمی گرده و می گه تا سال هفتم فرصت دارم نه؟
پسرک حتی با ارتقای برنامه هاش، هنوز پرنس فیلیپه!
پ. ن. پارسال تو یکی از شوخی های بین خودمون بهش گفتم فیلیپ! تو به زودی آپ دیت می شی و فرق می کنی! اون روزا قول داد که برنامه هاش ارتقا پیدا نکنه و نوجوونی رو با کمترین تغییر سپری کنه! می دونم برا ربکا کلی مشکل درست کرده! می دونم تامس رو کلی به درد سر انداخته!! اما با من هنوز اون موجود دوست داشتنی سه سال پیشه که آخر کلاس اومد و گفت من پروتایپ خوبی ام! اما گاهی برنامه هام هنگ می کنن و وقتی من بهش گفتم وحشت نکن! حوله ات رو بردار!! خیالش راحت شد که هنوز به عنوان یک مسافر بین راهی کهکشانی قبولش دارم!
پ. ن. ۲
A Hitchhiker's Guide to the Galaxy
Sunday, 20 November 2016
این شاگردان .... تحسین برانگیز!!!
We need to talk!
(gasp!) Are you breaking up with us?
بامزه اش اینه من صدام در بیاد می گن از خودت یاد گرفتیم!!
پ. ن. عنوان به یاد خانه سبز!
Saturday, 19 November 2016
Sweet torture!
دارم نق می زنم که وقت ندارم. هفت هشت تا درس عقبم. تمرین ها رو انجام ندادم و ضربه آخر اینکه شاید بهتر باشه یه مدت کلاس نیام! ابیگیل اما اصلا گوشش بدهکار نیست و می گه که دارم بهانه میارم و کلا وضعم از بچه ها بهتره و بیخود کردم که فکر می کنم نمی کشم. می ریم سر کلاس و رسیدیم به عروض و من فکر می کنم که هنوز با وزن ها مشکل دارم چه تو فارسی و چه تو انگلیسی که ابیگل شروع می کنه به تقطیع یکی از غزل های شکسپیر و من دوباره به اندازه نوزده سالگی ام عاشق می شم. غزل ها اولین متن هایی بودن که منو وادار کردن این رشته رو جدی بگیرم. غزل هایی که انقدر دوست داشتنی اند که باعث شدن من دوباره نمایشنامه ها رو بخونم و مجبور شم به نبوغ آقای شاعر ایمان بیارم. من که هیچی، بچه ها هم به هیجان اومدن!! فکر می کنم که محکومم!! از لاتین فراری نیست!! می دونم که تا تهش خواهم رفت!!
Felix-ity
برداشت اول
I need a beautiful girl to...
فلیکس در حالیکه دستش رو تا حای ممکن بلند کرده داد می زنه من و وقتی من سرم رو تکون می دم و کلاس منفجر می شه تازه می فهمه چی گفته ... فلیکس به فلیکسیتی ملقب می شه
برداشت دوم
دخترها! می شه......
و فلیکس می پره هوا که جواب بده و من در حالیکه سعی می کنم خنده ام رو کنترل کنم، می گم واقعا بهتره صبر کنی من جمله ام تموم شه!!! و کلاس انفجار!!
برداشت سوم
دارم سرزنششون می کنم که خیلی حرف می زنین. سلست با شیطنت می گه اینا زوج اند!! تو همه کلاس ها همین اند!! با بدجنسی می گم فیلکس آیا سعی می کنی چیزی به ما بگی با این کارا؟ می گه
Yes! You're mean!
اضافه می کنم که
And he is cheating on you! I've seen him with at least four different girls today!
انزو با شیطنت نگام می کنه که مگه قرار نشد بین خودمون بمونه؟ حالا من باید برای فلیکس گل بخرم و کلی منت کشی کنم!!
فلیکس می گه اصلا راه نداره!! این دفه کمتر از کلوچه قبول نمی کنم! کللیا می گه چهار تا؟ کی ها بودن؟ می گم لوییزا! خودت! نیکول و البته فلیکسیتی!!! انفجار خنده بچه ها صدای فلیکس که جیغش هوا می ره رو می پوشونه!!
Epic!
با چشم های اندازه نعلبکی نگاهمون می کنه که میشه ترجمه کنین؟ گفتگوی مورد نظر رو مرور می کنم
I am a Bafista! Definitely a brown coat! But I've never been a hardcore marshmallow!
DuVe shipper or LoVe shipper?
Of course a LoVe shipper! Who in their right mind would ship DuVe? VePiz was much better!
Was it the navy uniform?
Way before that! Got me at the honeymoon suit! The uniform was a nice touch, but who could resist it? "tragedies, lives ruined, bloodshed!?" It was "epic"!
و هر دومون انگار دو تا توطئه گر همدست، لبخند می زنیم.
دوست سوم حق داره!! گفتگو کاملا نامفهموم بوده! به هم نگاه می کنیم و هیچ کدوممون حوصله نداریم توضیح بدیم که داشتیم درباره ورانیکا مارز حرف می زدیم و چرا نیروی دریایی و مارشملو و حماسی!
من می گم درباره جذابیت bad boys?
اون اضافه می کنه دزدان دریایی؟
پول، پورشه و پنت هاوس؟
مجلات زرد و شایعات بی پایه؟
دوباره دوست سوم رو گیج کردیم ولی دیگه از دستمون در رفته
کارآگاه های کنجکاو؟
مرگ های مشکوک؟
خیانت؟
قتل؟
دزدی هویت؟
خودکشی؟
رابطه های نافرجام؟
تجاوز؟
می پرسم انقدر سیاه بود؟ و یک دفعه برام روشن می شه که چرا تماشاگرها انقدر به آب و اتش زدن که فیلم آخر ساخته بشه و شخصیت ها به پایان خوششون برسن. سریال انقدر مضمون های تلخ رو به شیرینی به خوردمون داده بود که اصلا یادم رفته بود که ورانیکا با تجاوز، قتل و نفرت پراکنی شروع می شه. یه دفه ته دلم خوشحال می شم که بازیگرها ده سال بعد و با کمک تماشاگرها بالاخره سریال کنسل شده مون رو تموم کردن و دستکم نشونمون دادن که بعضی ها هم با همه این ماجراها ممکنه بالاخره خوشبخت بشن.
دوست دوم انگار فکرمو می خونه و می گه
"What's a hundred and eighty days to us, Veronica? Our story is epic!"
دوست سوم که ازمون ناامید شده، می گه آه می کشه که
Nerds!
What's wrong with the world...
دخترها با جدیت دارن کارهای نهایی پروژه رو تموم می کنن ولی بیشتر پسرها بعد از کمی کار عقب کشیدن و دارن وقت تلف می کنن. صداشون می کنم که بچه ها یه دقیقه به خودت نگاه کنین. مشکل دنیا الان این شکلیه!! زن هایی که با دقت کار می کنن و مردهایی که لحظه آخر میان و کار رو به اسم خودشون تموم میکنن!! پسرها غر می زنن که کاری که من خواستم رو انجام دادن و اصلا دخترها خودشون خواستن که مزاحم نشن که پروژه سریع تر پیش بره!! در نهایت وقتی اسم ها نوشته می شه و کار رو می بریم پایین آویزون کنیم، دخترها با عشق به تابلوشون خیره می شن و لیونی می گه که چقدر به حاصل کار افتخار می کنه. پسرهااون طرف تر دارن به رهگذاران دخترک چل تیکه مون رو نشون می دن که پروژه کلاس شون بوده!! دخترک چل تیکه رو به رومون وایستاده و داره با غرور نگاهمون می کنه!! و دخترکی که عاشق رنگ های غریبش بود و از قضای روزگار و با اینکه قرار بود به اندازه کافی بهش مغز ندن، به شدت باهوش از آب در اومد. انقدر که گربه شیشه ای بهش حسودی می کرد و طعنه می زد که
The patchwork girl has come to life,
No one's sweetheart, no one's wife!
Lacking sense and loving fun,
She'll be snubbed by everyone!
،دخترکی که در جواب اونایی که می گفتن لپ های نرمال صورتی اند، می گفت که لپ های تا به تای زرد و صورتی اش یگانه اند و چرا آدم ها باید شبیه هم باشند؟ دخترک رو وسط دخترها و پسرهام نگاه می کنم و فکر می کنم که دخترک چل تیکه آز چه انتخاب درستی بود. چه کتاب دیگه ای بهشون بدم که بتونه یک کم افکار قدیمی پوسیده رو به چالش بکشه؟
Tuesday, 1 November 2016
مینا ۲۰۷
ساعت دوازده و خرده ای
سلام! شلام! سلااااام!
مینایی!! بگیر بخواب! نصف شبه!!!
آره؟ آررره؟ سسسسلام! سلاااااام! ششششلام!!!
Wednesday, 26 October 2016
Doctor Strange
Director
Scott Derrickson
Staring
Benedict Cumberbatch
Tilda Swinton
Chiwetel Elijofer
1:55, USA, 2016
داکتر استرنج یکی از بهترین محصولات مارول هست. به نظر میاد که استودیو بعد از تولید این همه فیلم یادگرفته که چطور شخصیت ها رو معرفی کنه و بیننده رو مشتاق کنه برای فیلم های بعدی. با وجود اینکه فیلمنامه کم و بیش پیش پا افتاده است، بازیگران محشر و شوخی های به موقع و تدوین نفس گیر فیلم ( از جلوه های ویژه چیزی نمی گم چون هرچند خارق العاده ان، من فیلم رو دو بعدی دیدم و اون تجربه رو از دست دادم) باعث می شه که تمام دو ساعت رو با لذت با فیلم درگیر باشین.
کامبربچ که نیاز به تعریف نداره و در نقش نوابغ خودشیفته دوست داشتنی که امید به بهتر شدنشون هست، جا افتاده. چیوتیل الیجافر هم که همیشه دیدنیه و تیلدا سیونتن و تاثیر فراجنسیتی که به همه نقش هاش میاره!!! این وسط مدز میکلسن هم هست که دیگه داره به یکی از دیدنی ترین ضدقهرمان های هالیوود تبدیل می شه.
خلاصه که فیلم لذت بخشی هست و برای من در دسته فیلم های خوب مارول مثل انتمن و ددپول هست. تگ فیلم هم خیلی بامزه است. اصولا مردم منفجر شدند وقتی اون ده ثانیه پخش شد و البته من همین جا از نویسنده ها تشکر می کنم که یک رمنس نچسب دیگه رو به فیلم تحمیل نکردن!! ریچل مک ادامز بازیگر محشریه اما اولا به کامبربچ نمیاد و دوم دنیای مارول اصلا دنیای ماجراجویی هست، نه تمناهای عاشقانه!!! اصولا این رمانتیک بازی های چرند انتمن و تور و کپتن امریکا رو کلی داغون کرد!! حالا تو تور بعدی لابد لوکی هم عاشق یه دانشمند دیگه میشه که قیافه و هیکلش مدلی هست و مخش انیشتنی!! خداییش این آقایون تا حالا دانشمند دیدن؟ زن و مرد نداره!
We look like we have been living under a bridge!!!
پ. ن. تیلر فیلم برای اولین بار تو کامیک کان پخش شد و مامبربچ خودش هنوز تریلر رو ندیده بود و قیافه اش دیدنی بود وقتی با شگفتی می گفت
Wow! That looks good!
Tuesday, 25 October 2016
Kubo and Two Strings
Director
Travis Knight
Starring
Charlize Theron
Art Parkinson
1:43, USA, 2016
کوبو یکی از بهترین انیمیشن های امساله! انیمشنش دیدنیه، اما داستان پرمعناش و پیشینه شرقی ای که با خودش میاره رتبه اش رو بین انیمیشن های امسال کلی بالاتر می بره. داستان برگرفته از یکی از افسانه هاست و پسری که باید زره پدرش رو پیدا کنه که از جادوی پدربزرگش که برای قبول کردن کوبو به قلمروش چشم های کوبو رو میخواد.
داستان خیلی فراتر از این خلاصه است و البته در کنار تصاویر و موسیقی رعب آوره!! گونه کمی نوجوانانه تر کوایدان و همونقدر هراس آور!
انقدر که سازندگان در آخر فیلم به ماکت استاپ موشن یکی از هیولاها قطع می کنن تا شاید واقعیت فیلم ترک برداره و از هراس تماشاگران خردسال جلوگیری کنه. و البته معنای خانواده و فقدان اون که مضمون همیشکی افسانه های ژاپنی هست و انقدر بیانش نمادین و زیباست که نمیشه تحسینش نکرد. دلم نمی خواد داستان لو بره. اگر دلتون برای ماوراالطبیعه و قلمروهای جادویی سحرانگیز تنگ شده، کوبو انتخاب محشریه!
صحنه هایی که دوست دارم
اریگامی ها
سکانس پایانی و فانوس ها
جنگل و دریای خوفناک فیلم وقتی اوراح پدیدار می شن
و همه فیلم، همه همه فیلم
پ. ن. اگر کوایدان رو ندیدین، این اطلاعات فیلم. اما خودتون رو برای شوک های پیاپی و خاطره های همیشگی و مزاحم فیلم آماده کنین. مثل من هم نبینینش. یعنی یازده سالتون نباشه، قبل از تاریکی هوا ببینینش و در صورت امکان دور و برتون موجودات زنده وجود داشته باشن در هنگام تماشای فیلم
Kwaidan (Kaiden)
Director: Masaki Kubayashi
1964
Hell or High Water
Director
David Mackenzie
Starring
Chris Pine
Ben Foster
1:42 min. USA, 2016
یک نمونه معرکه از ژانر جاده ای فیلم های رفاقتی -برادرانه!!! با یک ساختار روایی عالی و چهارتا بازی محشر از جف بریجر، کریس پاین، بن فاستر و گیل برمینگهم. دو تا برادر تصمیم می گیرند که بانک بزنن اما نه هر بانکی!! بانکی که با بهره های کمرشکنش زمین اجدادی شون رو که حالا توش چاه نفت هم پیدا شده رو از چنگ مادرشون در آورده! بن فاستر که خدای نقش های جنون آمیز آخر خطیه و جف بریجز هم اصلا خدای بازیگریه و اصلا نیاز به تعریف نداره!!
اما این وسط کریس پاینه که وحشتناک عالیه و هیچ نشانی از کپتن کرک یا شاهزاده های فیلم های رمانتیک نداره!! اصلا فکر کنم اولین باره که کریس پاین پدر خانواده است اون هم با بچه های نوجوون!! فیلم دیدنیه!! واقعا دیدنیه!!
صحنه هایی که دوست دارم
وقتی توبی / کریس پاین پسرش رو بعد از مدت ها خونه همسر سابقش می بینه و بهش می گه داره چیکار می کنه. عاشق اینم که پسر می گه من چیزهایی که درباره تو و عموم بشنوم رو باور نمی کنم و توبی می گه نه باور کن!! همه شون درست اند. اما تو این راه رو نرو!
رویارویی نهایی توبی و مارکس / جف بریجز و همدلی غربیشون
و رابطه محشر مارکس و البرتو/ گیل برمینگهم
نیک کروی بودن!!
می پرسن چرا آهنگ ها رو می خری؟ چرا برا کتاب ها پول می دی؟ تو که دست به دانلود کردنت خوبه!! جوابش ساده تر از اونه که فکر می کنن. این همه سال سنگ مولف رو به سینه زدن و گله کردن که ما جز جامعه جهانی نیستیم. حداقل به خودم ثابت کردم که حالا که می تونم، کپی رایت رو رعایت می کنم. سال ها مساله این بود که نمی شد. زیرآبی رفتن لازمه به زور بودن بود. حالا نیست و وقت عمل به همه اون شعارهاست. به همین سادگی!!!
پ. ن. نیک در یکی از مشهورترین جمله های گتسبی بزرگ از خودش تعریف می کنه که یکی از درستکارترین آدم هاییه که در زندگیش دیده!! هرچند وقتی رمان پیش می ره، آدم به اون ادعا شک می کنه! همون الان!!
Monday, 24 October 2016
خود خیلی ویرانگری!!
در راستای پست قبل، من در ده روز گذشته مچم رو پیچ دادم، رو دستم اب جوش ریختم، یه دو چرخه انداختم رو زانوم و کمرم رو کوبیدم به زمین لغزان زیر پا!! خدا رحم کنه ....
آووووووووووچ!!!
انسان عاقلی که مچ پاش رو همین پریروز پیچ داده، از چهار تا پله نمی پره که رو همون مچ فرود بیاد و نیاکانش از جلوس چشماش رد شن!! خدا رو شکر که وصله عاقل بودن به ما نمی چسبه!!
دو نفر بودن!!
وااااااو!!! چطوری موهای تو رو انقدر صاف کرده این دختره؟ چقدر طول کشید؟
(با لحن سرافکنده چندلر بخونین وقتی به مانیکا می گه پمادش محرک هست )!خسته شد، از همکارش برای پشت هاش کمک خواست!!!!!
و انفجارررررررر!!!!!
پ. ن. ۱ دوستان به دلیل همبستگی بانوانه، الکس رو بایکوت کردن!!از این رو همگی می ریم سراغ همکار الکس که کارش انصافا حرف نداره!! بعد همین هفته پیش به من پیشنهاد شد که هدف تنبیه آقا بوده و اصولا موهای من به درد مجازات های سیزیفی می خوره و من بهتره برگردم پیش الکس!!!
پ. ن. ۲ تمام اون چهار ساعتی که این ریچل و مدی طفلک موهای منو شستن و کوتاه کرده و خشک کردن و صاف کردن!! الکس رد شد و لبخند زد و با من سلام و احوالپرسی کرد و گفت چقدر موهای کوتاه تر بهت میاد و احتمالا در دلش بارها خدا رو شکر کرد که مجبور نیست با موهای من سر و کار داشته باشه!!
نچ!!!
دقت کردین از نظر زیست شناسی، کرم اصولا نمی تونه از خود درخت باشه؟
The Magnificent Seven
Director
Antoine Fuqua
Starring
Denzel Washington
Chris Pratt
2:13, USA, 2016
یک بازخوانی تازه از هفت سامورایی کوروساوا! اگر طرفدار بازسازی قبلی با یول برینر و استیو مک کویین هم باشید، از این فیلم لذت خواهید برد. گروه هفت نفره فیلم دوست داشتنی اند و اگر از اول نمی دونستم کدومشون در پایان می میرند، احتمالا بیشتر لذت می بردم! در هر حال، یک فیلم سرحال با شوخی های به موقع و یک کریس پرت مثل همیشه دوست داشتنی و یک دنزل واشنگتن مثل همیشه با وقار و البته یک ایتن هاوک معرکه آسیب پذیر! بدون وابستگی های رمانتیک الکی یا پایان الکی خوش! مگر آدم از سینمای
سرگرم کننده بیشتر از این می خواد؟
Sunday, 9 October 2016
دارا
با این که چند وقته اومده کلا باهاش رو به رو نشده بودم تا دو سه هفته پیش که با حرص اومد تو و جیغش رفت هوا که این چه وضعیه؟ من و مریا فکر کردیم که چه آخرالزمانی اتفاق افتاده تا آقا توضیح فرمودند که این فرانسوی ها هم با این شلوارهاشون!! این ملت مگه ماهیچه ندارند و یعنی چی که شلوار عادی شون هم انقدر تنگه!! اصلا فردا با شلوارک می ره سر کلاس!! گفت و گفت و ما خندیدیم و خندیدم و فردا که با شلوارک اومد و من و مریا و خودش از خنده منفجر شدیم و ربکا پرسید
Inside joke?
یه دفه آقای ایرلندی جدید تبدیل شد به یه دوست تازه! یه دوست تازه که من اسمش رو هم نمی دونستم! هفته پیش یه دفه اومد و لم داد رو کیس کامپیوتر و پرسید اسمت چیه؟ گفتم و جیغش رفت هوا که چقدر سخته !! نمیشه خلاصه اش کرد و من گفتم بعضی ها تهش رو نمی گن ولی این مشکل شما رو که با ه وسط حل نمی کنه!! اسم خلاصه شده رو چند بار گفت و گفت اگر ناراحت نمی شم، از کوتاه تره استفاده کنه. پرسیدم و اسم شما؟ دارا! دارا؟ دارا!! تحقیقات نشون داد که دارا، تلفظ انگلیسی دی ره و دِیر ایرلندیه و یک قصه فولکلور هم پشتش هست!! این روزا دارا یک دوسته نازنینه که رفتار دلنشین و برخورد گرم ایرلندی اش باعث شده به سرعت با همه دوست بشه!! و من هم عادت کردم که دارا رو با آی کوتاه ایرلندی تلفظ کنم و یک نفر منو با لهجه ایرلندی صدا بزنه پری !!!
Friday, 7 October 2016
ایگور پرهیزگار!!
دفترش یادش رفته!! دفتر ما رو یادش رفته!! آلمانی حرف زده!! مشقش تو لاکر جا مونده!! و خلاصه این هفته پروانه نگرفته!! از قضا من پروانه ها رو تو کلاس جا گذاشتم! و بچه ها برای معلم های بعدی قضیه پروانه ها رو تعریف کردن! جلسه بعد که منو می بینه، با غرور می گه که معلم تاریخ پرسیده می خوای من بهت یه پروانه بدم. معلمت نمی فهمه و ایگور گفته که نه!! من این هفته شایستگی اش رو نداشتم!! می گه شایستگی و چشماش از غرور برق می زنه!!
پ. ن. از یه ور به شدت خنده ام گرفته بود و از اون ور می خواستم بغلش کنم و بچلونمش!!
ربطی ندارد! حتی به شما دوست عزیز!!
داره برام تعریف می کنه که آقاهه کلی دیدش زده و بعد اومده آدم های توی صف رو کنار زده که بپرسه
Vous étes de quelle origine?
و وقتی فهمیده ایرانیه، نیشش تا بناگوش باز شده که می تونم چند لحظه وقتتون رو بگیرم؟ می گه یه مرتیکه
(pardon my French!)
چهل پنجاه ساله بوده و ازش تا شعاع ۵ متری بوی الکل می اومده و مجبور شده که تقریبا در بره!!!
و می پرسه اگر تو جای من بودی چی جواب می دادی؟ جوابش ساده است
Origine? Je suis originale!!! Et vous n'êtes pas!! Bye bye!
پ. س. ۱ خدا به آقایون ایرانی اخلاق یا قیافه یا هیکل نداده، عوضش چنان با اعتماد به نفس جبران کرده که هر کسی به خودش اجازه می ده به صرف اینکه ایرانی هستی، زن هستی یا مثلا حلقه دستت نیست (حتی اگر هست)، مزاحمت بشه و اصلا فکر نکنه که آخه یه نگاه به خودم هم بندازم!! حرصی ام ؟! ۱. سال ها پیش تو دانشگاه به یه پسر بیست ساله بیشعور گفتم، هروقت من شما رو با اسم کوچیک صدا زدم، شما هم منو با اسم کوچیک صدا کنید!! دو هفته پیش به یک مرد پنجاه ساله بیشعور!! ۲. دانشگاه دوست خاکستری کمرنگ رو احضار کرد و براش توضیح داد این ور دنیا همه حرکات آقای یارو مصداق بازر آزار جنسیه!! همه همکارهای فرانسوی ازش شکایت کردند!! می خوای تو هم بالاخره صدات دربیاد؟ ۳. آقای دکتر نمی دونم چی چی اومدن اینجا خونه نامزدشون لنگر خوردن، کنگر انداختن (نه! منظورم دقیقا همینه!!)!! هزار یورو ازش قرض کردن، پس ندادن!! بعد فرمودن تو چاقی!! تو رو باید بست به درخت، جلوت پیتزا خورد، لاغر شی!!! اگر فکر می کنین، آقای دکتر جرج کلونی هستن، اشتباه می فرمایید!!! ایشون شبیه یک خمره کت شلوار پوش اند که وقتی از مکانی می گذرند تا ساعت های بوی عبورشون به مشام می رسه!!! جالب اینه که تا نمی دونن ایرانی هستی، بهت احترام می گذارن و رعایت می کنن!! اما به محض اینکه می فهممن ایرانی ای، ناگهان لیاقتت رو برای احترام از دست می دی! نتیجه اینه که من با دو تا همکار مرد و بیست و چهار تا بچه رفتم لندن و یک ذره هم ترس برم نداشت. و وقتی یه ایرانی در ۱۰۰ کیلومتری ام هست، ساب اتومیک می شم!!
Friday, 23 September 2016
این ایگرک داران!!!
همه اینا تو یک روز اتفاق افتاد!!!
یک
می پرسم
Whose nuts are these?
ابروهای انزو بالا می ره و با اینکه چیزی نمی گه از خنده اش معلومه که به چی داره فکر می کنه!! وقتی جیغ من می ره هوا که
Get your mind out of the gutter!
و کلاس منفجر می شه، می گه
You said it! Whose nuts are you holding?
جواب می شنوه
Boy! Your nuts are gonna get crushed if you don't stop!
جواب می ده
I'm not nuts!
حداقل بچه جناس رو خوب یادگرفته!! (چرا فارسی اش انقدر بی ریخته!! آرایه به این خوشگلی!!)
دو
داریم گفتگوی سر اندرو و مریا رو می خونیم و قضیه دست و سینه و تر و خشک و من می گم که خوب این که واضحه! بگذریم!! جورج می گه ولی من نفهمیدم که خیسی دستش برای چیه؟ و این چه ربطی به ناباروری داره؟ کلاس می ره رو هوا!! هرچی همگی دسته جمعی سعی می کنیم قضیه رو جمع کنیم، جورج در کمال معصومیت نمی فهمه که این شکسپیر رند چی می گه! بعد از پنچ دقیقه کلنجار دست جمعی و استفاده از تمام لفافه های موجود به نتیجه می رسیم که جورج تا قضیه با نام علمی اش مطرح نشه، مطلب رو نخواهد گرفت!! آخرش یکی داوطلب می شه که بعد از کلاس با نمودار!! برا جورج توضیح بده که چی شد و وقتی من میگم
Who says it is uncomfortable to teach Shakespeare to teenagers?
ویکتور می گه نه به همه!! بعضی ها تو این کلاس
Game of Thrones
تماشا می کنن!! !
سه
ده دقیقه بعد، گشپق وقتی داره جمله های ارسینو رو می خونه، شروع می کنه صداهای مشکوک رو تو جمله ها جاسازی می کنه و وقتی اون بخش تموم می شه ناخودآگاه کلاس منفجر می شه!! (تا من باشم نگم تصور کنید شخصیت وقتی داره اینو می گه داره چیکار می کنه!) شوخی ای که برای معذب کردن من شروع شده خودش رو به خنده می اندازه و وقتی بالاخره با لپ های گلی سرش رو بلند می کنه، می گم
Well! That was creepy! I never thought Shakespeare's lines could be used for those purposes! But anything that gets your motor revving, son!
انفجار!!
چهار
مثل کندوی زنبور وایستادن دم در. وقتی می رسم می بینم که معلم قبلی هنوز تو کلاس و کنار کیلین منتظر می شم که بیاد بیرون!! تو گرمای غیر قابل تحمل طبقه دوم، کیلین یک سوئتر کلفت تنشه!!
می گم
You look hot!
و وقتی نیشش انبساط پیدا می کنه که
You think so?
می گم
Temperature -wise, kiddo!
در حالیکه همچنان داره لبخند می زنه، می گه
But I DO look hot! And I'm not a kiddo anymore!
چشمام رو می چرخونم و می ریم تو!
بیست دقیقه بعد دارم تو کلاس می چرخم و نقدهاشون رو می خونم و کیلی با نگاه تاسف باری می گه که ایده هاش پیش پا افتاده بود و به درد نمی خورده!! کارش رو می خونم و خب! حق داره! یک کم براش توضیح می دم وقتی دارم می رم، زمزمه می کنم
This commentary, and suddenly you don't look hot anymore!
لب ورمی چینه که
You're mean!
و تبدیل می شه به همون پسرک دوست داشتنی چهار سال پیش!!
Subscribe to:
Posts (Atom)