Friday, 23 September 2016

این ایگرک داران!!!


همه اینا تو یک روز اتفاق افتاد!!!

یک 
می پرسم
Whose nuts are these?
ابروهای انزو بالا می ره و با اینکه چیزی نمی گه از خنده اش معلومه که به چی داره فکر می کنه!! وقتی جیغ من می ره هوا که
Get your mind out of the gutter!  
و کلاس منفجر می شه، می گه
You said it! Whose nuts are you holding? 
جواب می شنوه
Boy! Your nuts are gonna get crushed if you don't stop!
جواب می ده
I'm not nuts!
حداقل بچه  جناس رو خوب یادگرفته!! (چرا فارسی اش انقدر بی ریخته!!  آرایه به این خوشگلی!!)

دو
داریم گفتگوی سر اندرو و مریا رو می خونیم و قضیه دست و سینه و تر و خشک و من می گم که خوب این که واضحه! بگذریم!! جورج می گه ولی من نفهمیدم که خیسی دستش برای چیه؟ و این چه ربطی به ناباروری داره؟ کلاس می ره رو هوا!! هرچی همگی دسته جمعی سعی  می کنیم قضیه رو جمع کنیم، جورج در کمال معصومیت نمی فهمه که این شکسپیر رند چی می گه! بعد از پنچ دقیقه کلنجار دست جمعی و استفاده از تمام لفافه های موجود به نتیجه می رسیم که جورج تا قضیه با نام علمی اش مطرح نشه، مطلب رو نخواهد گرفت!! آخرش یکی داوطلب می شه که بعد از کلاس با نمودار!! برا جورج توضیح بده که چی شد و وقتی من  میگم
Who says it is uncomfortable to teach Shakespeare to teenagers?
ویکتور می گه نه به همه!! بعضی ها تو این کلاس 
Game of Thrones 
تماشا می کنن!!  !

سه
ده دقیقه بعد، گشپق وقتی داره جمله های ارسینو رو می خونه، شروع می کنه صداهای مشکوک رو تو جمله ها جاسازی می کنه و وقتی اون بخش تموم می شه ناخودآگاه کلاس منفجر می شه!! (تا من باشم نگم تصور کنید شخصیت وقتی داره اینو می گه داره چیکار می کنه!) شوخی ای که برای معذب کردن من شروع شده خودش رو به خنده می اندازه و وقتی بالاخره با لپ های گلی سرش رو بلند می کنه، می گم 
Well! That was creepy! I never thought Shakespeare's lines could be used for those purposes! But anything that gets your motor revving, son! 
انفجار!!

چهار 
مثل کندوی زنبور وایستادن دم در. وقتی می رسم می بینم که معلم قبلی هنوز تو کلاس و کنار کیلین منتظر می شم که بیاد بیرون!! تو گرمای غیر قابل تحمل طبقه دوم، کیلین یک سوئتر کلفت تنشه!!
می گم
You look hot!
و وقتی نیشش انبساط پیدا می کنه که
You think so?
می گم 
Temperature -wise, kiddo!
در حالیکه همچنان داره لبخند  می زنه، می گه
But I DO look hot! And I'm not a kiddo anymore!
چشمام رو می چرخونم و می ریم تو!
بیست دقیقه بعد دارم تو کلاس می چرخم و نقدهاشون رو می خونم و کیلی با نگاه تاسف باری می گه که ایده هاش پیش پا افتاده بود و به درد نمی خورده!! کارش رو می خونم و خب! حق داره! یک کم براش توضیح می دم  وقتی دارم می رم، زمزمه می کنم
This commentary, and suddenly you don't look hot anymore!
لب ورمی چینه که 
You're mean! 
و تبدیل می شه به همون پسرک دوست داشتنی چهار سال پیش!!




   







No comments:

Post a Comment