Wednesday, 19 June 2013

لگد به افتاده و بازی ناجوانمردانه!!


اگه پریا خون باشین، می دونین که من با اسمش مشکل شخصی دارم! اما این هفته به شدت حرصی شدم که اقایان الان یادشون افتاده که اسمش زد و برد و خورد!! تا حالا جراتش رو نداشتن. به مصلحت نبود!! و حالا اسمش افتاده و می شه لگدش زد!! یعنی همون کاری رو می کنیم که اون کرد!ما هیچ فرقی با هم نداریم! بعد لابد  سینه شون رو هم جلو دادن و به خودشون افتخار کردن به خاطر دفاع از حقوق مظلومان! حرصی ام که ادبیاتمون پر از جوانمردی و عزت نفس و نجابت و فرهنگ روزمره مون تا خرخره پره از چاپلوسی و فرصت طلبی و خیانت!! و ما هیچگاه پیش نرفتیم، ما فرو رفتیم.  ؟


پ. ن. ۱ و تو هیچگاه پیش نرفتی، تو فرو رفتی!  از فروغ و فکر کنم وهم سبز   
پ. ن. ۲ عنوان از
گربر سر نفس خود امیری، مردی
گر بر دگری خرده نگیری، مردی              
مردی نبود فتاده را پای زدن
                            گر دست فتاده ای بگیری، مردی            

                   

No comments:

Post a Comment