دوست جان آمد و رفت و من در یک روز و در کمال خستگی همه خونه که دست کمی از اصطبل سلطان اژه نداشت رو هرکولانه!!! تمیز کردم! برای اولین بار روز اول تعطیلات خونه تمیزه و
boy oh boy
آماده جدال مرکبین!!! با فصل نازنین و برگه های غمین!! (بله!!! از گلستان من ببر ورقی!!) ام!! باید با دوست جان قرار بگذارم اول هر تعطیلات یه سر بیاد اینجا!!
No comments:
Post a Comment