Wednesday, 1 April 2015

یک جمعه نیک!!! خیلی خیلی نیک!!


وقت ندارم. هنوز کمی تا قسمتی مریض ام. هفته دیگه کنفرانس دارم و تمام هفته رو تو جلسه یا سر کلاس گذرونده ام. انقدر دچار کمبود وقت ام که امروز که یادم افتاد جمعه رستاخیز هست و تعطیله، انقدر پریدم هوا و با دمبم گردو شکستم که دمبم الان متورم و دردناک هست کلی!!!  یعنی فکر کن من خوشحالم که یک روز کامل تعطیلم که کار کنم!!! یعنی خداییش خودم الان به  خودم عاقل اندر سفیه نگاه می کنم!!!



No comments:

Post a Comment