Monday, 13 April 2015

The Voices



Director
Marjane Satrapi


Starring
Ryan Reynolds
Anna Kendrick



صداها یک کمدی دیدنی درباره یک قاتل سریالی هست. چطور می شه درباره یک قاتل سریالی یک کمدی ساخت رو باید از مرجانه ساتراپی پرسید. اما با توجه به اینکه فیلمنامه تو لیست سیاه بوده (فیلمنامه های محشری که کسی جرات نمی کنه بسازه) و حاصل کار واقعا خوب هست، می شه گفت که کارگردان شاهکار کرده!!  مرجانه ساتراپی دید انیمیشنش رو با داستان ترکیب کرده و با استادی دنیای شیزوفرنیک جری رو به تصویر کشیده!! از اون ور، با همه اتفاق هایی که می افته، تماشاگر هم با جری همدلی می کنه و هم دوستش داره. هرچقدر به نظر عجیب بیاد!!

 یکی از نقاط قوت فیلم اینه که تماشاگر داستان رو از دید جری می بینه. یک کارخونه تیم برتنی صورتی، فیونا که شبیه فرشته هاست و سگ و گربه ای که نقش فرشته های خوب و بد رو دارند.  لحظه ای که جری بالاخره قرص هاش رو می خوره و همه چیز به واقعیت تبدیل می شه، واقعیت انقدر زننده است که آدم به جری حق می ده که برگرده به دنیای زیبای کارتنی اش. حتی اگر این به معنای کشتن آدم ها باشه.  

نکته دیگه ای که خیلی دوست داشتم این بود که جری همه اش با خودش درگیری اخلاقی داره و به خاطر پس زمینه به شدت مذهبی اش، همه فکر می کنه که آیا آدم بدیه؟ از اون ور، راین رینولدز میمیک های جری رو انقدر بچهگانه و معصوم برنامه ریزی کرده که جری اصلا بزرگسال دیده نمی شه و ناخودآگاه جنگ درونی اش برای خوب بودن، بدون اینکه دقیقا ازش تعریف داشته باشه، خیلی برجسته می شه.

راین رینولدز شاهکار کرده. رینولدز همیشه زمانبندی کمدی محشری داشت ولی چنان با عشق وارد این نقش شده که تونسته جری رو به شدت دوست داشتنی کنه. رینولدز که همه صداها رو هم خودش بازی کرده، خودش با ساتراپی تماس کرفته و خواسته که برا این نقش در نظر بگیردش و واقعا در بازی همه صحنه های کمیک و تراژیک فیلم سنگ تموم گذاشته. من تا تیراژ حتی شک هم نکردم  که رینولدز صدای باسکو و مستر ویسکرز و گوزن هست.  همه صداها به شدت شخصیت پردازی شده اند و هر کدوم یک نقش کامل به حساب میان. از اون ور، جری، درگیری های درونی اش، بزرگسال کودک بودنش و ناهماهنگی های اجتماعی اش به شدت باورپذیر هست. وقتی خانم روانپزشک با دست های بسته  و گریان به پلیس می گه اذیتش نکنید. خیلی بیماره. تماشاگر هم همین احساس رو داره.

 از اون ور، فیلم به جری امکان می ده که برای زندگی خودش تصمیم بگیره و سکانس آخر دیدنیه. نه فقط اینکه صداها بالاخره ساکت می شند که تمام سکانس مسیح رقصان و همه دخترهای کشته شده  نه تنها تماشاگر رو با شوک کمتری از سینما بیرون می فرستند که آدم نمی تونه شادی اش رو از اینکه جری بالاخره به بهشتش می رسه و (البته بهشتش کمی غریب هست، اما خوب بهشت جری هست) رو پنهان کنه!!

پ. ن. تو یه مصاحبه هه، خانم مصاحبه گر به راین رینولدز گفت که آدم همه فیلم می خنده، بعد فکر می کنه که اینکه من انقدر با جری همدلی می کنم، چی درباره من نشون می ده و راین رینولدز جواب می ده. فکر کن که مرجان بالاخره ببینتت (مرجان رو خیلی بامزه مرژان تلفظ می کنه) و بعد از ۵ دقیقه بگه راین می تونه این آدمکش رو بازی می کنه و تو فکر می کنی که چی تو من دیده که به این نتیجه رسیده؟


No comments:

Post a Comment