امروز بچه ها رو دیوونه کردم از شدت هدف محوری!!! بچه های اول صبح می خواستن بفرستنم خدمت رییس!! گفتند دنبالت می گشته! خیلی جدی گفتم تا قبل از ظهر نمی تونم باهاش حرف بزنم! بعد بچه های ساعت بعد گیر دادن که یه ماهی رو لباسته!! دوزاری ام از مواضع اصولی خودش تکون نخورد!! تازه وقتی دیدم ریموند داره از این بادکنک ها زیر صندلی ام جاسازی می کنه، یادم افتاد که
April Fool's Day!!!
خوبه ایگور دیروز گیر داده بود که فردا بگو امتحان سورپریز داریم! همه گول می خورند!! خلاصه که امروز رسما رو نرو همه پاتیناژ رفتم!!
پ. ن. تازه بدتر اینکه من کلی تمرین دستم بود و وقتی همه خنده هاشون رو کردن، گفتم خب. حالا آماده شین برای امتحان و ایگور طفلک وقتی برگه ها رو تو دست من دید، چشم هاش گرد شد که منظورم این نبود!! چند دقیقه ای گذشت تا فهمیدن امتحانی در کار نیست و ری کلی اوقاتش غر زد که خیلی نامردی بود!! قیافه اش دیدنی بود!!
No comments:
Post a Comment