باز هم پاریس ما رو طلبیده! بدجوری هم طلبیده! یعنی این کنفرانس رو نریم، استاد جون منو دوست بنفش پررنگ رو دم گروه حلق آویز می کنه تا عبرتی بشه برای سایر دانشجویان!! شوخی می کنم! استاد جون! بلیتمون رو هم از طرف گروه گرفت که مجبور نشیم فرم پر کنیم برا بلیت! اینههههه! البته ما هم در کمال انصاف، ارزون ترین قطار ممکن رو انتخاب کردیم و اصلا هم فکر نکردیم که کنفرانس ۵ تموم میشه! حداقل ۲ ساعت هم در هوای احتمالا بارونی پاریس قدم بزنیم و یخ بزنیم و قهوه بخوریم! (بستنی ام چکه می کنه! می دونم!) تازه استاد جون کم مونده کمپین هزار امضا راه بندازه که ما سال دیگه کنفرانس دانمارک رو بریم که البته اون هم خیلی گرونه و هم یک هفته است و هم (با صدای لرزان بخونین!) نیلسن و فیلن هم میان!! دوست بنفش پررنگ از همین الان اعلام برائت کرده که من یه بار تو عمرم ۳۰ سالم می شه! کلی هم دوستام دارن میان اینجا به خاطر این مناسبت عظیم! خودت می ری! برا من هم فیلم می گیری! استاد جون هم داره رو مخ من کار می کنه که می ری، مقاله هم می دی! منم فعلا غر می زنم که جلوی نیلسن و فیلن و البر؟ حاشا و کلا! حالا ببینیم کی پیروز می شه! هر چند استاد جون جان قلق من دستش اومده! تا می بینه مذاکره جواب نمی ده می گه It's a challenge!
پ. ن. عنوان دزدی است از جویی!!
No comments:
Post a Comment