Thursday, 21 March 2013

Lonely Lea!




بیشتر دخترا تو کلاس هنر اند. لئا تنهاست و این تنهایی رو با هیاهوی زیاد داره تو چشم همه مون فرو می کنه! دور کلاس می گرده، سعی می کنه وسط کلارا و ژوستین جا پیدا کنه، یه پست ایت می نویسه که من تنهام و می چسبونه به پیشونی اش! می گم برو بشین کنار مارتین! چشم هاش گرد می شه و می پرسه کاری کردم؟ تنبیه ام می کنی؟ می گم صندلی کنار فرانسوا هم خالیه! می گه ممنون! ترجیح می دم لئای تنها باشم!  ده دقیقه بعد، وسط بازی  نگام می افته به کیلین که داره در نقش صندلی لئا ایفای نقش می کنه و می گم کیلی! صندلی کم اومده آیا؟ با معصومانه ترین نگاه آبی ممکن می گه لئا تنها بود! 

پ. ن. ۱ mind تون رو از  gutter خارج کنین لطفا! این PDA  ها اینجا یه بخشی از دوستیه! این بچه های من هم به زور ۱۲ سال شون میشه! البته در اینکه کیلین داره روز به روز  خوشگل تر می شه شکی نیست!  (چندوقت پیش کتی منو متهم کرد که به شکلی رسوا!!! کیلین، کوین، لئا و الیوت رو دوست دارم تو این کلاس! تو این مایه ها که اینا کلاس رو منفجر کردن، بعد تو نگاشون می کنی چشمات همین طور قلب می ترکونه!)

پ. ن.  ۲ لئا در این ماجرا به لقب Lonely Lea مفتخر شده!




No comments:

Post a Comment