این همه پول تلفن داده، این همه به قول خودش پشت خط بوده، این همه زنگ زده تا من بالاخره با پینکی تو یه اتاق بودم و تلفن رو جواب دادم و بعد از سلام خوبی؟ عیدت مبارک! همه مکالمه قراره مچ منو وا کنه که آیا من تنهام یا با کسی ام!! اول که من اونجا که بودم اگر کاری می کردم، پاش می ایستادم و پنهانش نمی کردم. حالا اینجا که کسی صرفا به خاطر تنها زندگی کردن، منو منحرف نمی دونه و دخترش رو از دوستی با من منع نمی کنه چرا باید چیزی رو مخفی کنم؟ دوم هم واقعا بین دانشگاه و کار و کنفرانس و اینا من برا خودم هم وقت ندارم. چه برسه به یه آدم دیگه؟ سوم که واقعا فکر می کنین انقدر باهوشین که از من حرف بکشین؟ اونم با متدهای خاله زنکیسم دوره شاه وزوزک؟ چهارم اینکه من از همین تریبون (کدوم تریبون؟) اعلام می کنم که من هروقت ای. کیو. ام صد تا کمتر شد و تصمیم گرفتم چنین اشتباه عظیمی مرتکب بشم، به سمع و نظر شنوندگان، بینندگان و فضولان محترم می رسونم! مخصوصا که دستکم ۷ نفر با من رو این قضیه شرط بستن و من زنانگی (واقعا فکر کردین می نویسم مردانگی؟ واقعا؟) ام بیشتر از اینه که تقلب کنم. نتیجه غیر اخلاقی اینکه یه ضرب المثل نانوشته قدیمی ایرونی می گه تو زندگی هم سرک بکشین! حتی اگر طرف تو چین باشه!
No comments:
Post a Comment