Sunday, 31 August 2014

Wish I Was Here




Director
Zac Braff

Starring
Zac Braff
Kate Hudson

120 min. USA. 2014


می تونین زک برف بازیگر رو دوست داشته باشین یا فکر کنین که سطحیه ولی زک برف فیلمنامه نویس/ کارگردان رو نمیشه دوست نداشت. اصلا نمیشه بعد از دیدن فیلم هاش آرزو نکرد که کاش همه فیلم هاش رو خودش می نوشت.  توانایی برف در آمیختن کمدی و تراژدی شگفت آوره و فقط شاید جاس ویدن رو می شناسم که می تونه چنین ترکیبی رو البته در دنیاهای فانتزی تر پیاده کنه. 

داستان فیلم خیلی سرراسته. یه بازیگر هنوز حرفه ای نشده که دو تا بچه داره و هنوز برای تامین مخارج بچه ها به کمک همسر و پدرش نیاز داره، با فعال شدن سرطان پدر  که باعث می شه کمک مالی اش رو قطع کنه، مجبور میشه کمی واقعی تر با واقعیت های زندگی رو به رو بشه.  بیشتر از موضوع فیلم، پرداخت موضوع هست که جذابش می کنه. 

فیلم با وجود کمدی بودنش بسیار بسیار واقعیه است، بچه ها که از همکارهای قدیمی برف تو فیلم های انیمیشن هستن و مدت هاست می شناسنش به شدت این رابطه پدر/فرزندی بامزه رو جذاب تر می کنن ، در عین حال کودکی شخصیت برف و اینکه خودش هنوز خیلی سوال های بی جواب داره و الان باید به عنوان یک پدر به سوال های بچه ها پاسخ بده خیلی به این رابطهه مدیونه!! جالب اینه که بیشتر اوقات جاهاشون هم عوض می شه و ایدن/ برف جواب سوال هاش رو از بچه ها می گیره.اوجش اون صحنه ای هست که ایدن می خواد به بچه ها درس بده ولی در نهایت گریسه که معلم از آب در میاد و برای باباش فرق زوایای متتم و مکمل رو توضیح می ده. این قضیه بارها و بارها به شکل غیر مستقیم تر!! تو صحنه های دیگه اتفاق می افته. مثلا وقتی ایدن نمی تونه نوآ رو قانع کنه که برای دیدن پدرشون قبل از مرگش بیاد بیمارستان، گریس گوشی رو می گیره و سعی می کنه عقاید سوپر مذهبی اش رو جوری بر شخصیت عموش  منعطف کنه که نوآه قانع بشه.

رابطه  سارا و ایدن هم یکی از بهترین رابطه های این اواخر 
هست.  سارا نه از حقش به عنوان یک زن می گذره و نه از مسوولیت هایی که داره شونه خالی می کنه. این مرد رو با همه رویاها و خل بازی هاش انتخاب کرده و حتی اگر صد در صد از زندگی اش، کارش و مسوولیتی که داره لهش می کنه راضی نیست اما پاش وای میسته.  این دیدنیه. مخصوصا که زن هایی در این موقعیت در فیلم های کنونی هالیوود بی برو برگرد یا  می گذارن می رن و یا می رن سراغ یک نفر سوم. کیت هادسن که پس از هزاران کمدی رمانتیک معمولی در این نقش زیر نیم ساعت درخشانه،  زن معرکه ای رو به تصویر کشیده که نه قدرت خارق العاده داره و نه قدیسه. فقط زنه  و مثل همه زن ها با وجود اینکه گاهی وجودش در خانواده نادیده گرفته می شه. جاهایی که همه کم میارن با قدرت حضور پیدا می کنه و همه اعضای خانواده رو کنار هم نگه می داره!

ایدن این فیلم خیلی دوست داشتنیه. شخصیت به شدت آشناست. یعنی من اطرافم زیاد دیدمش. البته اونایی که من دیدم هیچوقت بچه نداشتن. اونم دو تا، اونم تو بیست و خرده ای سالگی ولی اگر داشتن احتمالا این شکلی بودن. ایدن از یک طرف به شدت به رویاهاش پابنده و از یه طرف نمی تونه بچه ها یا خانواده رو ندیده بگیره، از یه ور هنوز تو رویاهاش سوپرهیرو هست و از یه طرف باید با اینکه اقای خاخام محترم راضی نمیشه که بچه ها برای یه مدت کم بدون شهریه تو مدرسه بمونن، کنار بیاد. 
 اونجایی که آقای خاخام محترم سگ وگ سوار رفت تو دیوار، شخصا دلم خنک شد!! 
ایمان توی فیلم های همه یهودی ها بسیار مهمه. با اینکه معمولا همه شون تو فیلم هاشون مذهب رو زیر سوال می برن، هیچکدومشون نمی تونن ایمان رو کاملا کنار بگذارن، مذهب رو خیلی شخصی می کنن و بیشتر از روش اجراش، مثلا اینکه دخترها سرشون رو بتراشن و کلاه گیس سرشون بگذارن ایراد می گیرن تا خود رابطه به خدا. کما اینکه گریس آخرش هم سرش رو می تراشه و یه کلاه گیس بنفش سرش می گذاره و خاخام جوون کنیسا به ایدن می گه کی گفته خدا رو باید همین اینجا و تو این چهارچوب ها پیدا کرد، خدا همون بی نهایتیه که انقدر تو رو به هیجان میاره یا ایدن وقتی می بینه پسرش داره تو بازی ویدیویی عرب ها رو می کشه کله اش سوت می کشه و جیغش درمیاد که تو آموزه های مذهبی مدرسه به بچه ها کم و بیش نفرت از اعراب رو قالب کردن. 
در طول فیلم داشتم فکر می کردم که چقدر این برداشت کمدین های معمولا یهودی!! از خدا رو دوست دارم. کی خواد وودی الن باشه یا رابین ویلیامز یا زک برف.  این که رابطه تو با چیزهایی که بهشون معتقدی یه مساله شخصیه اما با همه این ها باید بتونی با عقایدت زندگی کنی.
تو مصاحبه های فیلم هر جایی که غلط گرامری عنوان فیلم رو درست کردن، برف گفت که اسم فیلمشه همینه که هست با همون غلط عمدی گرامری و راستش اسم فیلم خیلی قشنگه. اینکه به جای 
were
از
was
استفاده کرده جمله رو از شرطیه غیر واقعی خارج می کنه. یه اشاره ظریف که آرزو نکن اینجا بودی چون هستی! حالا چیکار می خوای بکنی؟

Any way
فیلم پر از خنده است و در عین حال گاهی اشک تون رو هم در میاره و در هر دو صورت دیدنیه. حیف که جیم پارسنزش خیلی کمه!!

جمله های محشر

وقتی ایدن داره درباره اینکه همیشه با برادرش سوپرهیرو بازی می کرده حرف می زنه: شاید اشتباه می کردیم. ما آدم های معمولی  هستیم. اون هایی که نجات داده می شن!

پ. ن. زک برف برای ساختن این فیلم، سرمایه گذار پیدا نکرد و در نهایت روی سایتش از طرفدارانش خواهش کرد که کمک کنند و در ۲ روز، ۱۷ ملیون پول جمع شد پولی که در برابر هزینه فیلم هایی که این روزها ساخته می شه اصلا پول خرد هم به حساب نمیاد ولی این فیلم ساده کامل رو ممکن کرد.  انگار همه دلیلی داشتن که آرزو کنن کاش اینجا باشم!!



Monday, 25 August 2014

خداحافظ تابستان عزیز!!


نه تنها ای میل پشت ای میل از همکاران و شاگردان می رسه، نه تنها استاد جون امروز ای میل زده که دختر بخش دومت چی شد، نه تنها نامه های ثبت نام رسید پریروز، نه تنها دوست سنگالی تا کمتر از یک ماه دیگه دکتر می شه بلکه دوستان، رمی ها و و بقیه ساکنان کشور های اطراف هی دارن ای میل سخنرانی و کنفرانس می فرستن!! یعنی امروز به شیوه
in your face
به ما فهموندن که از تتمه تابستون دست بکشیم که پاییز رسیده!! البته رسیدن پاییز از بارون بی وفقه، هوای دو بار در روز خنک لرزان و ریختن مدام پرهای مرغک هم نمایانه!!



Sunday, 24 August 2014

O Dark! Dark! Dark! Amid the Blaze of Noon!



عاشق اینم که تو ۸۳ درصد خونه ها می تونی با این کرکره آهنی ها خونه رو در هر ساعتی که بخوای ظلمات کنی!!  انقدر هم با طبع آفتاب پرست این ملت در تضاده که آدم می تونه تصور کنه که اصل این ایده از میل ناگزیر جنینی و بازگشت میاد!  

پ. ن. عنوان دزدی است از میلتن




ناکهان چقدر زود دیر می شود .....




How did it get late so soon?
It's night before it's afternoon!
December is here before it's June!
My goodness! How the time has flewn!
How did it get late so soon?

                                                 Dr. Seuss 

قبلا نمی فهمیدم که داکتر سوس می تونه هم تلخ باشه!! به شرطی که وقتی بخونی اش که دیگه مار بوآی فیل خورده رو کلاه می بینی!!!

پ. ن. عنوان دزدی است از قیصر امین پور




:-D


اهریمن دو زنگ زده و  زنگ تلفن مثل همیشه قطع بوده (در روزهای عادی هفته حداقل من این تلفن رو یک بار در شبانه روز برای زنگ ساعت چک می کنم، این رقم غرورانگیز در آخر هفته به زیر مدار صفر درجه سقوط می کنه!) و به شیوه اون خانوم خوش صداهه پیام گذاشته  شما به پیغامگیر  (شماره تلفن) وصل شده اید لطفا در صورتی که می خواهید دوست خود را منفجر کنید، شماره ۱، برای یک عالمه علامت راس دیجیتال، شماره ۲ و برای له کردنش زیر پای ماموت های عصر یخبندان، شماره ۳ را فشار دهید. در صورتیکه می خواهید این پیغام را خشن تر کنید ، #  را فشار دهید!  در ضمن  ما امشب سرینیتی پارتی داریم!! دلت بسوزه ! می دونم تا یه هفته بعد این پیام رو گوش نمی دی! چه برسه به امشب!! من با دو شب تاخیر پیام رو گوش دادم. اما نیم ساعته دارم می خندم!!



Friday, 22 August 2014

The Crazy Ones!


الان یه مقاله خوندم که در همه مک ها، سخنرانی معروف جابز تو استنفورد هست!!!  اگر وقتی تو فایندر هستید
Command+ Shift+ G
رو فشار بدید، می رسید به
Go to folder
اونجا این رو تایپ کنین
/Applications/Pages.app/Contents/Resources/
به یه فایل اپل با پسوند تکست می رسید!!! حقیقت داره. سخنرانی جابز رو همه اپل ها هست!!!!








بار دیگر اختراعی که دوست نمی داشتم.....


پیغام گیرت چشمک می زنه!!
ها؟
پیغام داری! و دکمه رو فشار می ده و هفت هشت ده تا پیغام به تاریخ های متغیر دیروز تا پونزده روز پیش شنیده می شه!!
چندوقته این پیغام ها رو گوش ندادی؟
معمولا اگر شب ها وقت خواب که چراغ رو خاموش می کنم اون چشمک زنه رو نبینم یادم نمی افته!!
تصادفا به این دلیله که همه پیغام های رو موبایلت هم روز بعد پاسخ داده می شه؟ چون لابد شب می خوای ساعت تلفن رو برای فردا فعال کنی؟
سکوت
جیغغغغغغغغغغغغغغغغ!

پ. ن. ۱ برای دوستان عزیزی که زنگ می زنن و پیغام نمی گذارن! اول که من در تلفن جواب دادن شاهکار خلقتم و تلفن یکی از اختراع هاییه که من به شدت نادوست می دارمش!!! دوم اینکه شماره هاتون یا شماره غریب کارتی که باهاش زنگ زدین. می افته یا می خوره شخصی و من کوچکترین ایده ای ندارم که کی زنگ زده که حداقل یه ای میل بزنم، ببینم چی کار داشته!!‌تلفن که بماند! لطفا روی خانوم خوش صدا رو زمین نندازین و پیغام بگذارین!! حساب اوناییه که می خوان ناشناس بمونن جداست البته!!

پ. ن. ۲ عنوان دزدی است از بار دیگر شهری که دوست می داشتم اثر آقای  نادر ابراهیمی




Oh, good grief!


بچه های اینجا می تونن انتخاب کنن که دینی بخونن یا اخلاق. هر کدوم یک ساعت در هفته و هیچکدوم امتحان نداره!! دینی بر اساس دینی که دارن هست. مثلا می تونن کاتولیک بگذرونن یا پروتستان، یهودی یا مسلمون. بچه های ما دینی یا اخلاق رو در زبون اولی که انتخاب کردن می گذرونن. هر معلمی هم که اون زبون رو حرف می زنه، می تونه اون واحد رو درس بده.  بعد موضوعات اخلاق محشره. از مثلا حقوق بشر تا تحولات اخیر جوامع کمونیستی رو در بر می گیره. امسال به من یه دونه اخلاق دادن و من هم از اونجایی که امتحان نداشت، قبول کردم (تنبلی در جمله فوق مستتره!) و تا همین دیروز نرفتم سرفصل ها رو بخونم.


 حالا متوجه شدم در کلاس شری که دو سال پیش داشتم و ۸۰ درصدشون مذکرن!!! بحث ها مربوط به احترام به بدن و تجاوز  و ایناست. حالا آزادی بیان و حقوق بشر هم هست ها!! اما کلا قیافه ام دیروز شبیه شرودر بود وقتی فهمید تولد بتهوون رو یادش رفته!!! 

پ. ن. عنوان دزدی است از چارلی براون وقتی سرش رو می کوبه به درخت و برای نسلش تاسف می خوره!!






Thursday, 21 August 2014

Let's do the dance!!


از اون جا شروع  شد که مگه می شه تو نرفته باشی اروپا پارک؟ من فکر می کردم اونجاها به شدت به روحیه تو می خوره!!! پس از توضیح اینکه اصولا این جور جاها تنهایی حال نمی ده و اهریمن سه که پایه این کارهاست تو یک ماجرای عشقی ابلهانه گرفتاره و من حوصله دوستان لیدی واری که میان و سوار هیچی نمی شن رو ندارم، همکار جان اعلام کردند که جلسه این هفته رو می ریم اروپا پارک!!!
 بله دلبندانم!! ما در حال چرخیدن در فنجون های چرخان درباره برنامه های امسال بحث کردیم!!!‌خداییش محشر بود!! مشکل اینجا بود که همکار جان پارسال به خاطر کمرش رفت زیر عمل و مهمترین رولرکسترها رو نمی تونست سوار شه!! اما تا تونست منو هل داد که خودم برم و جاتون دادیم قالی پهن کنن!!! من اکثر رولرکسترها رو سوار شدم و تازه ۸۳ درصدشون رو وقتی پیاده شدم، غر زدم که کم بود!!  
ازاون ور چون دقیقه نودی، کودک همکار جان و پارتنر سابقشون هم تشریف فرما شدن، هرچی رو با کودک نونصد بار سوار شده بودیم و دیگه بابا مامانش نمی یومدن، من با کودک برای بار نونصد و یکم سوار شدم!!  بگذریم! وسط اون چرخش ها تصمیم گرفتیم که وقتی مدرسه باز شد، یه روز بچه ها رو بیاریم و اسکونجر هانت (واقعا نمی دونم فارسی اش چی می شه!) راه بندازیم!! دو سه تا شاگرد هم منو اون جا دیدن و یک کلاغ چلچراغ کردن و من کلی جواب پس دادم که چرا فراخوان ملی اعلام نکردم که همه با هم جهاد سازندگی!! و همگان اعلام آمادگی کردن برای سپتامبر!! از اون ور، اهریمن سه که خدا بخواد اون عشق ابلهانههه بعد سه سال از سرش افتاده و خودش با یارو بهم زد و داره دوران پسا -رابطه رو می گذرونه کلی غر زد که تو رفتی اروپا پارک و به من نگفتی؟ و به محض اینکه برگردی از مونترال باید بریم اروپا پارک و حداقل ۵ بار سیلور استار سوار شیم و البته که
challenge accepted!!
بعد امروز دوست سنگالی از طرف دوست عراقی پیغام داده که همگی جمع  شین که من می خوام خانواده ام رو بهتون معرفی کنم. کجا؟ در اروپا پارک!!!  
با این حساب من چهار سال اروپا پارک نرفتن رو با امسال ۴ بار رفتن جبران می کنم!!! فکر کنم اروپا پارک شنیده تو مملکت ما می گن فرودگاه باید شبیه حرم امام رضا باشه، داره تقلید می کنه!!  من الان از مقربین ام احتمالا!!
Anyway!!!! YYYYYYYEEEEEEEAAAAAYYYYY!!!!


پ. ن. یادتونه وقتی چندلر برا مانیکا توضیح داد که تو واژه نامه اون
  goofing around
چه معنایی داره و مانیکا بخشیدش و
Don't do the dance!!
عنوان از اونجا میاد!!!



Wednesday, 20 August 2014

کلون های بامزه من!!!



یه دوره ای معاون آموزشی مون می گفت من نمی دونم تو با این بچه ها چه می کنی؟ اما انگار از رو تو  کپی شون کردن!! جواب هاشون پریاییه!! سلیقه سینمایی شون پریاییه!! کتاب خوندن شون پریاییه!! کلی اون دوران خندیدیم به این وضعیت!! حالا امروز من این کارت رو از شاگرد پرتقال رفته دریافت کردم و نگران شدم که چقدر این قضیه حقیقت داره!! یعنی دقیقا از اون کارهاییه که از من بر میاد!!


L'homme Qu'on Amait Trop




De
André Techiné

Avec
Guillaume Canet
Catherine Deneuve

116 min. 2014. France


تجربه نشون می ده که فرانسوی ها زندگینامه سازهای خوبی نیستند!! شاید چون انقدر می خوان جانب نگیرن. اما اصلا ساختن زندگینامه آدم ها موضع گیری هست!! به هر حال، فیلم با یک گروه بازیگری قدرتمند و کارگردان قدرتمند تر سردرگم و خسته کننده است!! فیلم نمی خواد طرف موریس یا لوقو ها رو بگیره و چون سرنوشت دختره هیچوقت معلوم نشده به نمادهای کلیشه ای مثل فواره بلند برای مرگش  متوسل می شه و یکی مثل من بارنی وار اون وسط می گه
Boooooorrrrrrinnnng!!!!

بعد هم که نمی دونم این فقط مشکل منه که از فرهنگ 
از عشق به غایتی رسانم   کو ماند، اگرچه من نمانم   میام یا مساله کلی فیلمه اما این عشق های آتشین فرانسوی از درک من خارجه!! نه اینکه من از بقیه مدل هاش چیزی سرم می شه اما می تونم از لحاظ منطقی بفهممشون حالا حس نکردم هم مهم نیست!! اما کم پیش اومده که چنین تصویری من رو قانع کنه!! بازیگرها خوب اند اما گیوم کنه کاملا معلومه هیچی نداشته که بر اساسش نقش رو طراحی کنه!! باز کترین دونوو یه پس زمینه مشخص داره!! 

از اون ور، انقدر سوراخ های فیلم زیادن که آدم می مونه واقعا چقدرش عمدی هست. اگر پسر موریس تا لحظه آخر فیلم معتقده که پدرش بیگناهه برای چی ازش شکایت کرده؟ اصلا وقتی یکی همه پولش رو به تو می ده و از زندگی ات هم می ره بیرون، برای چی باید بکشیش؟ 


پ. ن. امیدوارم محافظه کاری غلیظ آمریکایی ها قدری به  فرانسوی- روشنفکرها سرایت کنه، کوتاه بیان. از همه چیز نمای نزدیک نگیرن!! دیگه بعضی جاها کم مونده بود فیلم مستند تولید کنند! اون هم رو پرده های عظیم اینجا!! یعنی
EEEEEEEEWWWWWWWWWW!!


صدای آب زیرکاه!


صدای من در کمال موذیگری مخالفتش رو با بازگشایی مدارس اعلام کرده!! من الان صدا ندارم!! هیچ اثری از سرماخوردگی دیده نمیشه به جز سرفه های مداوم و صدایی که دایم می شکنه!! دکتر بهم کلی داروی مشروط داده!! این رو بخور اگر! گلوت درد گرفت!! این رو شروع کن اگر!! تب کردی!!! سردرد که همراه همیشگی هست و وجودش ربطی به بیماری نداره! البته تب هم هست از اونجایی که بعضی از اعضای خانواده غریب ما دمای عادی بدنشون از  ۳۷ درجه کمتره و ۳۷ درجه براشون تب محسوب می شه!! اما اصلا حوصله توضیح دادن نداشتم!! به هر حال، صدا جان همراهی کنن یا نه، ده روز بیشتر به پایان آزادی باقی نمانده!!


Tuesday, 19 August 2014

علامت راس به مقدار لازم!!!


 اهریمن دو - الکس تو رو با موهای این شکلی دیده؟ (موهای بو تو مانسترز اینک رو تصور کنید!!)؟
.............
اهریمن چهار - من چی از دست دادم؟


............
هیچی. فقط می خوام واکنشش رو ببینم وقتی ببینه این با موهایی که اون دو ساعت و نیم وقت صرفش کرده چه کرده؟
واقعا؟ چرا مو کوتاه کردن های تو انقدر طولانیه؟


...........
تازه این دفه کوتاه بود! اما سشوار کشیدنش ۴۵ دقیقه طول کشید. تازه موج های طبیعی اش رو هم نگه داشت.
اوووووه! من همه اینا رو از دست دادم؟ الکس موهای تو رو فرفری کرد و هنوز زنده است؟ از کی تا حالا انقدر مسلط 
شدی به خودت؟

Never hit a man! Never hit a  man! 
مسلط؟ هاه!!! اون کوتاه نمیاد که موهای همگی ما به شکل طبیعی قشنگ تره و اینم هر دفه صاف تو روش می گه  که خوشش نیومده و فوری می ره موهاش رو صاف می کنه. دفه پیش یادته بهش گفت من مدل موی مارگرت تاچر یا اون خانومه روی اسپری تافت رو نخوام چه باید بکنم؟ این دفه هم گفت که این شکلی دوست نداره و تا اومدیم بیرون یک عینک افتابی که می تونست نصف کلیفرنیا رو پوشش بده زد و دوید که بره موهاش رو از حالت دیفالت به حالت کم موج!!!!برگردونه!!!


ببخشید!! اما من از مدل موهای دوست دخترهای تام کروز تو دهه هشتاد خوشم نمیاد!!
مشکل گنجه ات هست!!! شلوار جین و تاب و بلروی نصفه!! اگر بلروهه چهارخونه بود با  کلی مگ گلیس تو تاپ گان مو نمی زدی!!!
علامت راس به مقدار لازم!!!  خیلی بچه خوبیه ها کارش هم عالیه!! فقط یک اصل مهم در آرایشگری خانوم ها رو نمی فهمه!!! اونا که موهاشون صافه، فر دوست دارن!! اونا که فرن، صاف!! اونا که موجدارن، یا می خوان این وری باشن یا اون وری!!  بعد این دفه کاری کرده که من یا باید موهام همون طوری پفدار بمونه یا متوسل شم به دم خوکی (موشی) های این شکلی!
و اصلا هم فکر نمی کنه که بعضی ها نمی خوان یه خانوم  جوان جذاب  باشن و دختربچه بی گناه سه ساله رو ترجیح می دن!!
این الان توهین بود یا تحسین؟
علامت راس به مقدار لازم 
.
.
.
و این بحث بی ثمر ادامه دارد .........



For God's Sake!!!


 واقعا؟  اسپافی (اسپایک  و بافی) قابل تحمل بود. هر چی بود از بایک (بافی و اسپایک) بهتر بود و تازه می شد شیپرهای بافی و اینجل رو هم دست انداخت و بنجل شون رو بنگل تلفظ کرد که توش به شکل کنایه آمیزی بنگ داشته باشه! گیسی‌ (گونتر ، سی سی) یکی از خنده دارترین ترکیب های شیپری بود ولی خب خود سریال هم جدی نبود!  با روبارن (رابین و بارنی) می شد کنار اومد. خنده دار بود ولی می شد تشابه اش رو با روبارب ندیده گرفت!  شیمی  (شلدن و ایمی) اتفاقا برا من یکی که با زوج رمانتیک کردن این دو تا مخالفم بسیار مناسبه! شرم آوره که دو تا از بهترین شخصیت های کمدی رو به صرف ذایقه پایان خوشی تماشاگر خراب کرد!! جیزبن (جین و لیزبن) وقتی یه مدت ازش گذشت عادی شد. هرچند هنوز بسیار خنده داره ولی بالاخره روند سریال باعث شد از فن کلاب خواهر برادری به فن کلاب 
EEEEWWWW! WTF? No sister and brother!  Go for couples!
تغییر موضع  بدم. نقش بازی کلا بازیگوش سایمن بیکر و چشم های کلا سرگردان رابین تانی و البته فیلمنامه های محشر برونو هلر  رو نمیشه نادیده گرفت!!! همه یه طرف!!! ولی شرلالی؟؟؟؟؟؟؟
God!!!! All pagan and monotheist gods!!!!!!
یعنی اول که جییییییییغغغغغغغغغغغ!!!!!! بعد هم که این فن کلاب چی فکر می کنه معلوم نیست؟  هر چقدر هم که انگلیسی ها به تماشاگران باج بدن (چیزی در حد یک هشتم اپسیلن ) نویسنده ها از من هم شرلاک باز ترن و تهیه کننده بی. بی. سی. هست!!!! واقعا احتمال اینکه سوالی که دو قرن درباره شرلاک بدون جواب مونده به خاطر تماشاگر رمانتیک با یک شخصیت جعلی که تو داستان ها نیست جواب داده بشه اون هم توسط انگلیسی هایی که ادبیاتشون رو در حد ناموس تو فیلم های کیمیایی گرامی می دارند، چقدره؟ اشتباه نشه. مالی یکی از واقعی ترین و شیرین ترین شخصیت های تلویزیونه ولی با شرلاک؟   
GGGGOOOODDDDD!
میشه وقتی انقدر یه شخصیتی رو دوست دارین به خودتون زحمت بدین داستان هاش رو بخونین که چنین اشتباهات مرگباری در موردش مرتکب نشین؟ همچنان دلم می خواد بدونم اعضای این فن کلاب چی فکر می کنن؟

پ. ن. یه نگاه به عقب نشون می ده که راس و ریچل چه انتخاب های محشری بودن!! هم اسمشون با یه حرف شروع می شد، هم فامیلی شون!! یعنی عمرا می تونستی  اسم هاشون رو به هم بچسبونی و چنین فجایع فرهنگی ایجاد کنی!!!!






Saturday, 16 August 2014

دختران و جوانان


دقت کردین که در ادبیات اهل قدرت بین دختران و جوانان تفاوت هست؟ شما اگر دخترید، نمی توانید جوان باشید!

Thursday, 14 August 2014

:-I



میشه شماره دکترت رو بدی؟
دوباره؟ این بار سومه.  باز گمش کردی؟
(گردش سر به پایین)
و اصلا هم زنگ نزدی وقت بگیری؟ 
 (گردش سر به دو سو )
نه! شماره تو رو می دم به دکتره. میگم زنگ بزنه بهت وقت بده!!!
:-l



La Poutine



خواهش  می کنم بگو این غذا نباید این شکلی باشه.
چرا همین طوریه. گاهی سسش رو عوض می کنن یا یه چیزی می گذارن کنارش ولی همین طوریه.
حداقل پنیرهاش رو آب می کنن. نه؟
نه.
یعنی سیب زمینی سرخ کرده با قلوه پنیر سرد؟
اوهوم. 
این همه کالری شاید به درد اسکیموها بخوره. اما وسط تابستون؟ بدون هیچ عنصر سبزی؟ غذای سنتی؟
فیش اند چیپس بخور!
اون هم در اقیانوسی از روغن شناوره!
این فرانسوی ها تو رو بد عادت کردن!!

،
،
،

ناهار اون روز نصیب یه آقای بی خانمان محترم شد. 


The Wrong Side of the Floor!




From: http://hagarthehorrible.com/page/2/


The Talk!


تو خانواده ما بچه اول دختر می شه همیشه!!
متوجه هستی که پنجاه درصد قضیه دست ژن های خانواده شما نیست!
نخیرم!! دختر من فقط ژن های من رو خواهد داشت!!
یعنی  کروموزوم های دختر تو فرد اند و بیست و سی تا کم دارن!! 
نخیر!! همه کروموزوم هاش مال خودم اند!
جذاب!! پس می خوای کلنش کنی؟
من تک ام! حق نداره شبیه من باشه!!
بچه جان! بشین من  
 the birds and the bees  
رو برات توضیح بدم! یا تو اصلا 
the talk 
رو تجربه نکردی یا احتمالا برات لک لک و پری کلمزاری توضیح دادن!!
(کم میاره و علامت راس رو می کنه)


پ. ن. اهریمن ۳ وسط قضیه سر رسید و در طرفه العینی به این نتیجه رسید که قهقرا!! این می خواد
 the birds and the bees  
رو برا تو توضیح بده؟  شرم آوره!!   


بله! نه! نه!


 جواب سه تا سوال. فرانسه حرف می زنی؟ ترکی بلدی؟ یعنی ترک نیستی؟  تازه هیچکدومشون احتمالا قانع نشدن و فکر کردن دختره اصلش رو یادش رفته!!   (دو تا آدم مختلف در یک روز تو آلمان از من پرسیدن که ترک ام یا نه!! ) به رنگین کمان ملیت هام ترکی هم اضافه شد. میشه اسپانیایی، ایتالیایی، تایوانی، آمریکایی، آلمانی، روس، لاتینو (کشورش رو مشخص نکرد اونی که این تشخیص رو داد!) و ترک! تو کانادا هم همه وقتی کلمه فرانسه می شنیدین، اتوماتیک تصمیم می گرفتن من فرانسوی ام! به این نتیجه رسیدم که احتمالا بدن من فرئونی می سازه که رو آدم ها تاثیر می گذاره و باعث می شه منو از ملیت خودشون ببینن!! 


Wednesday, 13 August 2014

آمازون مچکریم!!


نورتون هام ایران اند!! اون همه تقلا برای دور زدن استادهای انحصار طلبی که همون ۲۰ جلدی که سالانه وارد کشور می شد رو برای شاگردهای خودشون کنار می گذاشتن وگرفتن کتاب ها به قیمت گزاف  و آخرش روونه انباری شدن! مدتیه فکر می کنم که ملت رو به دردسر بندازم که  برام بفرستنشون و  آخرش فکر کردم یه نگاه به آمازون و کتاب های دست دوم بندازم و کتاب هایی که هر کدوم شصت یورو قیمت شون رو، به قیمت ۲ یورو پیدا کردم! ناباورانه چک کردم که این ها کتاب اند یا سی. دی. انقدر قیمت ها پایین بود! کل هزینه دو جلد کتاب هزار صفحه ای و فرستادنشون یه ۱۰ یورو هم نرسید و لازم هم نشد که من زندگی یه عده رو به هم بریزم که برن کتاب هام رو پیدا کنن و کلی هم هزینه پستشون رو بدن!! بسیار بسیار به آمازون و دهکده جهانی عشق می ورزم هم اکنون!!!



Just whistle!


این هفته انگار قراره همه خاطرات ما زیر و رو بشه. لورن باکال هم رفت. یک زن قدرتمند معرکه دیگه بعد از بتی دیویس و کترین هپرن. قبل از اینکه زن های قدرتمند سینما با سیم های نامریی و پرده های سبز مهار بشن و زنانگی به جای شخصیت به رژ لب قرمز تقلیل پیدا کنه. بازی های لورن باکال از بودن یا نبودن  و خواب بزرگ (یکی از بهترین های باکال ) تا داگ ویل و آینه دو رو دارد و تولد دیدنی اند. از اون بازیگرهاییه که حضورش همه رو تحت شعاع قرار می ده و از اون زن های قوی  و همچنان زنانه ای که در حال انقراض اند.


 یک خداحافظی دیگه با یکی از بازیگران دوران طلایی هالیوود.

عنوان دزدی است از بودن یا نبودن 
If you want me, just whistle. You know how to whistle? Just put your lips together and blow.


I wanna be like you...



نمی دونم چرا تابستون اینجا با ترانه های والت دیزنی و سیناترا گره خورده!! جالبش اینه که بیشتر هم ورژن خودشون رو پخش می کنن. فکر کن تو سینما نشستی و قبل از فیلم که موسیقی پخش می شه، یه ترانه خیلی آشنا بشنوی و در عین اینکه ذهنت تکرار می کنه
I wanna be like you
I wanna walk like you
Talk like you, too
You'll see it's true
An ape like me
Can learn to be humen too


گوش هات بشنون
Je voudrais marcher comme vous
et parler comme vous,
Faire comme vous, tous,
Un singe comme moi,
Pourrais, je crois,
Être parfois bein plus humain que vous



با اهریمن دو به توافق رسیدیم که اون فرانسه شو بخوونه، من انگلیسی اش رو!!‌اون می گه ورژن انگلیسی خاطرات بچگی اش رو خراب می کنه. من همین عقیده رو درباره فرانسویه دارم!!


:-I



پس از اینکه از ساعت ۱۱ تا ۳ و آنگاه از ۶ تا ۷ به بیرون کتابخونه احضار شده برای درددل اورژانسی!!!



این دوستت چقدر دلش پره!!!
Boy problem! 
ببین!! من تنها کسی ام که از  این مشکلات برات ندارم و همه اش!!!! در کنارم کار مفید انجام می دی!!
خیلی مطمئن نباش!!! تو مشکلات این جوری که تصادفا راه حل دارن، مطرح نمی کنی! به جاش سالی دو بار دچار یاس فلسفی می شی که هر بار ۶ ماه طول می کشه و یادت می افته که پروانه های اوگاندا، رنگ بالشون تیره شده و  اگر بیگانگان یه روز بیان زمین بهشون بستنی بدیم یا قهوه و چرا ما اینجاییم اصلا؟ چرا از اول وسط مریخ نگذاشتنمون و اگر فیلم بعدی جاس ویدن خوب نبود، چه مدلی خودکشی کنیم؟ و...


ببین چطور دغدغه های بشری آدم رو می برن زیر سوال!!!!



سوال. حکم دوستی که از سبک معروف  شما علیه شما استفاده می کنه چیه؟ من که اشک هام رو پاک کردم که
I'm so proud!! You learned how to insult people without really insulting people! Just a quarter of my friends learn that!
این آمار برای دانش آموزان به پنجاه درصد می رسه!!  شرمنده!! تین ایجرها تیزترند خب!!

پست نوشت اگه ننویسم عضویت ویدن ورس ام زیر سوال می ره ای!!! عمرا جاس ویدن فیلم بد بسازه!!!



مینا ۱۸۷



فکر می کنین فقط بچه گربه ها عاشق گوله های کاموایی اند؟ مینای ما رو دیدین؟


پ. ن. مینا هر چند وقت یکبار یه کار یا جمله جدید رو می کنه ولی این دیگه آخر خنده دار بود! فکر کن یه مرغک یک سوم وجبی دنیال یه گوله کاموایی از کلاه جدا شده بدوه و با نوکش دریبلش کنه!!!


Tuesday, 12 August 2014

Genie! You are free!




فکر کردم از این شوخی بدجنسی هاست و تاریخ رو چک کردم که ببینم چه روزیه!! شوخی نبود و تاریخ هر روزی رو که نشون می داد، روز بدی بود!! دنیا امروز تیره تره! فکر کردم که این اواخر تو مصاحبه ها، همیشه وقتی چشم هاش رو نشون می دادن فکر می کردم چه چشم های غمگینی!!  و بعد وقتی ماسک های بیشمارش رو می زد، یادت می رفت که همین دو ثانیه پیش چه غمی تو چشم هاش بود و باهاش قهقهه می زدی!! رد پاش تو همه خاطره های خوب من از سینما هست!! از شاهکارش تو علاالدین و جنی که کم کم ۱۵۰ تا شخصیت مختلف رو تو اون یک ساعت و نیم بازی کرد تا انجمن شاعران مرده!!
 تا بیداری ها و عکس یک ساعته!!‌تا پیتر پنی که بزرگ شده بود و یادش رفته بود که پیتر پنه!!  تا پچ ادمز و صبح بخیر ویتنام!!  وقتی تو مدرسه خانم داوت فایر با بچه ها می دیدیم، فکر می کردم از فیلم زده خواهم شد بعد از ۵ بار دیدن و نشد! هر بار جادوی بازی ویلیامز غرقم کرد!! توانایی شگفت انگیزش برای تبدیل کمدی به تراژدی در زیر یک ثانیه و استادی اش در به تصویر کشیدن رنگین کمانی از شخصیت هایی که همشون به شدت انسان بودن!! همون خاصیتی که تو هالیوود کمیاب شده!!  
وقتی آخر فیلم، بعد از اینکه تو شوی تلویزیونی اش درباره طلاق صحبت کرده و به بچه ها اطمینان داده که گاهی پدر و مادر ها نمی تونن با هم بمونن، اما این به اون معنی نیست که بچه هاشون رو دیگه دوست ندارن، زن سابقش میاد تو استودیو و صداش می کنه، برمی گرده و زیر اون گریم غلیظ چنان احساسی تو چشماش هست که نمی تونی باهاش همدردی نکنی! هرچند تمام فیلم خندونده باشدت!!

  حرف از خودکشی هست. همیشه برای آدم هایی که وقت رفتنشون رو تعیین می کنن، احترام قایل بودم. باید خیلی آرامش داشته باشی که بدون هیچ حسرتی فکر کنی من تمام شدم و باید برم. همه ما دلمون برای رابین ویلیامز تنگ خواهد شد و بارها یادش خواهیم کرد وقتی فیلم هایی بیاد که فقط اون می تونست بازی کنه یا وقتی هر کدوم از بازی های محشرش رو ببینیم و از ته دل بخندیم. وقتی دلمون بخواد کودکی کنیم و یاد بزرگسالی بیفتم که همیشه کودک موند. وقتی دلمون بخواد تو یک استخر نودل شنا کنیم یا وقتی رو برف ها فرشته درست کنیم. رابین ویلیامز دیگری نخواهد اومد و با این حال نمی تونم به احترام این تصمیم آخرش سر خم نکنم!! رابین ویلیامز شایستگی این رو داره که وسط کلاس رو میز وایسی و داد بزنی 
Oh, Captain! My Captain!
و اون در حالیکه یکی از اون لبخند های قشنگش رو می زنه، سرش رو جوری تکون بده که یعنی به نتیجه کارش افتخار می کنه و با وقار کلاس رو ترک کنه!!
















پ. ن.  الان دیدم که مردم لوکیشن های خانم داوت فایر، میندی و مورک، نیمکت ویل هانتینگ خوب، ستاره رابین ویلیامز تو واک آو فیم و خونه خود ویلیامز و هر جایی که دستشون رسیده رو گل بارون کردن! ولی از همه قشنگ تر  تابلوی لفتر کامپنی هست که اعلام می کنه آسوده بخواب، رابین! خدا رو بخندون!!





Sunday, 10 August 2014

مانیکا بودن!



سه تا سیستم طبقه بندی نامه ها و مدارک تا حالا جواب نداده بود! امروز دوباره نشستم به زیر و رو کردن مدارک و کاغذ ها و یک سیستم جدید!! کلی یاد مانیکا کردم که شغل هایی که چندلر می تونست براشون اقدام کنه رو الفبایی و موضوعی و رنگی طبقه بندی کرد. سیستم مانیکا، سیستم حوبیه!! امیدوارم این طبقه بندی ام به بار پنجم نکشه!!


Saturday, 9 August 2014

Letters


Life is difficult for those who have the daring to first set out on an unknown road. The avant-garde always has a bad time of it.
                                                                                  Anton Checkov


:-D


stupéfiant  
یعنی چی؟ چیزایی که آدم رو احمق می کنن؟
بینگو!!
؟؟؟؟
داروهای مخدر!!!



پ. ن. من هنوز این کلمه رو می بینم. گربه چشایر می شم!!! یعنی خنگ شدن در استفاده از داروهای مخدر، مستتر هست تو این زبون!!



Friday, 8 August 2014

Lucy



Director
Luc Besson

Starring
Scarlet Johansson
Morgan Freeman

89 min, USA, 2014


به عنوان یک طرفدار پر و پا قرص ژانر علمی تخیلی که انتظارم از لوک بسن هم کمی تا قسمتی بالا بود و حضور مورگن فریمن و اسکارلت جوهنسن هم توقعم را بالاتر برده بود، شدیدا خورد تو ذوقم!!  بخش علمی فیلم رو انگار برای نونهالان ۳ تا ۴ ساله تهیه کردن!! صد رحمت به اون جمله های بغرنجی که قراره هیچکی نفهمه تو فیلم سوپرهیرویی ها!! یادتونه یه دورانی یه انتخابات ریاست جمهوری ای بود و فیلم یکی از کاندیداها ۳۰ دقیقه تعریف تاریخ ایران به زبان ساده!!! بخونید
for dummies!!!
بود!! کلی یاد اون افتادم در سینما!! بگذریم!

یک. از صد در صد ظرفیت مغزتون استفاده کنین، خدا بشین دیگه؟ جرا انقدر تنبلی می کنین؟

دو. خیلی بامزه نیست که صد درصد مغز لوسی بعد از انفجار داروهای روانگردان تو شکمش رخ  می ده؟ بعد از اینکه ما نیم ساعت یه سخنرانی  گوش کردیم که آدم ها از ده درصد مغرشون بیشتر استفاده نمی کنن؟ الان می خواین همه مون بریم سراغ داروهای روانگردان؟



سه.  ما متوجه شدیم که وقتی آدم ها مغزشون فعال می شه، احساسات و هرچیزی که آدمیتشون رو تعریف می کنن رو از دست می دن. الان مثلا با ده درصد همه مون در حال کشت و کشتار نیستیم که صد درصد رو فعال کنیم؟  خیلی آدمیم الان یعنی؟ 

چهار. آدم بدها هنک کنگی- ژاپنی ـ چینی اند (من هنوز تشخیص نمی دم خب!!) دروع نگم یه دونه آمریکایی هم توشون هست! آدم دانشمند ها، آمریکایی هایی که اومدن فرانسه!! پلیس فرانسه هم که هست اون جا همین طور!! یعنی خود پلیسه به لوسی می گه تو با این همه قدرت به من چه نیازی داری؟ و لوسی می گه همین طوری، برا یادگاری!!یعنی فلسفه فیلم در این حد!!

پنج. مورگن فریمن هی حیرت می کنه و بعد شگفت زده می شه و بعد حیرت می کنه!! یعنی کیم کارداشیان یا پریس هیلتن هم می تونستن این نقش رو بازی کنن!

شش. آقای فیلمنامه نویس فکر نکرده بود که بعد از سی درصد و کنترل آدم های دیگه، چه کارهایی میشه انجام داد، نتیجه این که بعد از سی درصد، شما باید شصت درصد مغزتون رو به کار بندازین که بفهمین الان لوسی چه تغییری کرده؟

هفت. هر خانومی پس از اینکه اومد رو زمین یا قدرتمند شد یا هر اتفاق دیگه ای افتاد، اول می ره یه لباس خیلی کوتاه با کفش های بسیار پاشنه بلند  و لوازم آرایش می خره!!! آخه یکی نیست به این شاهکارها بگه واقعا با اون پاشنه ها می شه دوید یا با اون لباس می شه جفت پا رفت تو صورت آقاهه؟ راست می گین یک بار بدین قهرمان های مردتون چنین نبردهایی بکنن، ببینین می شه اصلا؟


هشت. حیف! حیف! حیف! لوک بسن کارگردان آبی بزرگه!!! فیلمی که  هنوز اون صحنه دریای تو اتاق خواب  ژک من رو مسحور می کنه! هنوز وقتی  جوآنا می فهمه که در نبرد با دریا باخته و این مرد به دریا تعلق داره، آدم بغض می کنه!! و لئون! آدمکش دوست داشتنی دهه نود و ناتلی پورتمن که می پرسه زندگی همیشه انقدر گنده؟ یا فقط وقتی بچه ای؟ و نیکیتا و اون صحنه ای که اشک می ریزه و ویزور اسلحه اش رو روی قربانی اش تنظیم می کنه! یه دورانی بسن می گفت وقتی ده تا فیلم بسازه، سینما رو کنار می گذاره! ده تا فیلم از اون دوران گذشته! شاید بهتر باشه وقتی آدم بهترین حرف هاش رو زده، به بازنشستگی فکر کنه!!




Wednesday, 6 August 2014

Under the Skin

                                 
Director
Jonathan Glazer

Starring
Scarlet Johansson 

1h47 min. USA and UK. 2013



یک فیلم زیبای غریب درباره بیگانگی آدم ها!!   تصاویر حداقل نیم ساعت بدون هیچ گفتگویی تماشاگر رو درگیر می کنن و وقتی اسکارلت جوهنسن شروع به حرف زدن می کنه، می بینید که کلی پس زمینه شخصیتی براش ساختید! به عبارت دیگه گفتگو اصلا به پای تصاویر نمی رسه!! فیلم یه استعاره طولانیه تصویریه. مشخص نیست که آیا همه این ها یک کابوسه یا داره اتفاق می افته!! 
ما داریم روان این زن رو می بینیم یا واقعا این مردها رو اینطوری نابود می کنه!! قشنگی اش به همینه که شما می تونین هزار تا تفسیر متفاوت داشته باشین و من آی خورد تو ذوقم وقتی رفتم مصاحبه ها رو خوندم و فهمیدم که تو کتاب این زن  اصلا بیگانه است و این بیگانگی یه جوری آسیب اجتماعی یا روانی نیست!!
 به هر حال اینکه ما می تونیم آدم ها رو از درون نابود کنیم و پوستی ازشون باقی بمونه و خودمون زیر پوستمون موجود تاریک قایل اشتعالی باشیم خیلی واضح تر از این هست که کوبریکی باشه ولی هنوز قشنگه!!

بخش های که دوست دارم
همه قسمت های کابوس وارش!! مردهایی که در مایع لزج تیره رنگی  فرو می رند و از بدنشون خالی می شن و جوهنسن که پوست می اندازه!! واقعا زیر پوست ما کی هست؟




نه موسیقی که مهندسی صدای فیلم حرف نداره!!


پ. ن. ۱ قسمت هایی که جوهنسن با ماشین تو خیابون می ره و مردها رو سوار می کنه (و  البته همه نا بازیگر اند) بسیار شبیه کارهای کیارستمی هست. جالب اینکه نوشته هم نشده بوده. تو همون مایه های دوربین رو بکار و هرچی طرف گفت رو بعدا تدوین کن!! این به معنی ناتوانی کارگردان نیست ها!! گلیزر کارگردان تولد بود!!

پ. ن. ۲ فیلم رو با کارهای کوبریک مقایسه کردند که به نظر من به پای کوبریک نمی رسه بی تردید از ملنکولیای فون تریر می گذره و جاهای آدم رو یاد کوبریک می اندازه به هر حال!!   

پ. ن. ۳ چرا اسکاتلند؟


Tuesday, 5 August 2014

:-))



From: http://balooscartoonblog.blogspot.fr/2010/09/shakespeare-cartoon.html

700 pages of misery!




کی این متن ها رو انتخاب می کنه؟ آخه من ۷۰۰ صفحه بدبختی رو چطور به خورد بچه بدم؟ مگه من مری پاپینزم آخه؟ تازه این کتاب ها با یک کیلو شکر هم نمی ره پایین!! چه برسه به یک قاشق!!! هی زندگینامه آدم های میانسال می گذارن تو برنامه و من باید چه ژانگولری انجام بدم که بچه ها ترغیب شن، اینا رو بخوونن!! باز صد رحمت به پارسال!! مال امسال ۷۰۰ صفحه است!! ۷۰۰ صفحه دیوانگی و احساس گناه و دردسرهای میانسالی!!! مگر این بار خود کامبربچ و هیدلستن رو بیارم سر کلاس که بشه بچه ها رو تشویق کرد!! فیلم و تاتر جواب نمی ده!!!

پ. ن. ۱ در برابر غر غر های بیکران من، همکار جان فرمودن تو که خودت تو جلسه ها بودی! می خواستی نظر بدی!! این تربیت در کشور پدرسارانه تو هم همیشه باعث می شه در مقابل همه چیز سکوت کنی، بعد حرص بخوری!!   حالا نمی گه من تو همون جلسه کلی پیشنهادهای سازنده فن آوری دادم و هی همه گفتن بچه تو جوونی، حوصله داری ها!!

پ. ن. ۲


دلدادگی!!!



فکر نمی کردم انقدر گرفتارم کنه!! یعنی مثل یک بازی ویدیویی که می خوای تا ته ته اش بری و شبانه روز بهش فکر می کنی!! این همکار نابغه جان هی به من گفت تو جون می دی برا لاتین یاد گرفتن ها!! یعنی الان به شدت منتظرم مدرسه باز شه، مطمئن شم که تلفظ ها درسته و ازش بخوام که متن های جدید بهم بده!! هر زبون تازه ای کلی هیجان برانگیزه!! ولی اینکه آدم یه زبون کهنه کهنه یاد بگیره و تو هر  قدم بگه وایییییییییی! پس ریشه فلان واژه از اینجا میاد!!!  خیلی هیجان انگیزناک تره!! بعد من عاشق انعطاف این زبون شدم و اینکه جای فعل و فاعل و مفعول هی تو جمله می چرخه!! به شدت دلم می خواد یک کم پیشرفت کنم و برسم به شعر خوندن!! می دونم همه داستان هایی که ترجمه شون رو خوندم، بسیار بسیار زیباترند به  زبان اصلی!  همه اش تقصیر این همکار نابغه جان هست که هر دفه یه شعر برا من خوند به ساختارش و زایندگی زبان هم اشاره کرد!!!  هنوز هیچی نشده به شدت عاشق لاتین شدم!!!



  پ. ن. قدم بعدی سنسکریت!!                          پ





Saturday, 2 August 2014

کهنه وارد؟



به زودی یکسال میشه که تازه وارد اینجاست. آیا باید اسمش رو عوض کرد؟ بعد از تازه واردی چه مرحله ای هست؟


Cheater!!




From: http://www.glasbergen.com/tag/cartoons-about-bedtime-stories/