Thursday, 12 December 2013

VIP بودن!!!



آقای معلم انگلیسی تصمیم گرفته که من با ۲ ساعت کار در هفته حق دارم که در تمام مراسم کلاس شریک باشم. دیروز پرسید که وقتی بچه ها این شعر رو نمایش کردن، بودی؟ نه!! بچه ها ۱۰ دقیقه وقت دارین تمرین کنین که خانم خط خطی ببینه کارتون رو!! (این بشر هنوز به نتیجه نرسیده منو چی صدا بزنه!! ) روزهای اول سفت و سخت می گفت خانم خط خطی!! (خانومش هم متاهل بود!!! یکی باید به این خارجیا یاد بده که یک،  همه آدم ها مثل شما صباحی نیستن، تو ۲۵ سالگی ۲ تا بچه داشته باشن! دو، ما هر حقی نداشته باشیم، حق داریم که فامیلی خودمون رو نگه داریم!! سه، شما که زبونتون برای موارد مبهم هم قانون داره، چرا این کار رو می کنی، پدر من؟) بعد ای میلش رو که به من داد، اسمش رو نوشته بود. من هم ریلکس از اسمش استفاده کردم به جای آقای انگیلیسی محترم!! اصولا تو مدرسه همه 
on first name basis  
هستند!! ایشون هم تغییر رویه داد و منو با اسم صدا کرد از اون به بعد!! نه جلوی بچه ها البته!!! انکلیسی بودن رفیقمون رو نادیده نگیرین!! بعد تازگی ها که جلوی بچه ها میگه خانوم خط خطی، خانومش مجرده!!!  بعد اینکه یه کم دقت از پرانتز طولانی کنونی جلوگیری می کرد!!) بچه ها هم جیغ و داد و ذوق و اینا!! هفته پیش هم من دیر رسیده بودم و ارائه بچه ها تموم شده بود و بنده مفتخر شدم که یه اجرای دوباره رو تماشا کنم!!! خداییش بامزه است یه بچه قد نخود، درباره وضعیت سیاسی دوران ویکتوریا برات حرف بزنه!!!    خیلی هم جدی!!! مست بودن سربازهای که مرد راهزن رو دستگیر کردن و خواب آلودگی رییس پلیس که جای خود دارد!!

No comments:

Post a Comment