کی می فهمیم که فرانسه زده شدیم؟ وقتی که دیدن برج ایفل برامون عادی می شه؟ وقتی عادت می کنیم ر ها رو ق تلفظ کنیم؟ وقتی یاد می گیریم مثل پیاز لباس بپوشیم و همیشه چتر تو کیف مون باشه؟ وقتی یه بطری آب حمل می کنیم و کمترین اتلاف انرژی جیغمون رو در میاره؟ وقتی از فنجون های قهوه ذره بینی فرانسوی در برابر فنجون های نرمال آلمانی دفاع می کنیم؟ نچ!!! وقتی در یخچال رو باز می کنی و سه تا پنیر اون جاست و فکر می کنی چرا پنیر نداریم؟
No comments:
Post a Comment