Saturday, 29 December 2018

The Taming of the Shrew

نمی دانم چی شده که این روزها، این نمایش انقدر سراغ من میاد .  قصدم این بود که خواندن مجموعه رمان های شکسپیری  رو با
Hagseed by Margaret Atwood 
شروع کنم. اما کتاب به موقع به دستم نرسید و  با 
Vinegar  Girl by  Anne Tyler
شروع کردم. بعد
The Taming of the Drew by Stephanie Kate Storhm
 انتخاب منطقی به نظر رسید و بعد رام کردن زن سرکش  (ترجمه پارسی اش به مراتب   مودبانه تر از عنوان انگلیسی هست!)  از سری
Shakespeare Retold 
رو تماشا کردم. 
چه نمایش رو به عنوان یکی از قدیمی ترین نمونه های کمدی رمانتیک بزن بزن دوست داشته باشیم و چه همیشه از  بی رحمی پتروچیو و منولوگ آخر کیت رام شده که  خطاب به تمام شخصیت ها و تماشاچی ها می گه  زنان ساده اند و باید فرمانبر همسرشون باشند، حرص خورده باشیم، بازخوانی چنین نمایش ضد زنی پونصد سال بعد از جناب شکسپیر و اینکه نویسندگان، کارگردانان و بازیگران چطور نمایش رو می پیچانند و رفتار پتروچیو با کیت رو توجیه می کنند، جذابه.  مخصوصا که باید  تغییر ۳۶۰ درجه کیت و مونولوگ زن خوب فرمانبر پارساش رو هم  یه جوری به خورد خواننده یا تماشاگر بدهند که بشه  هضمش  کرد.  پتروچیو نمایش،  پول کیت رو می خواد. کتکش می زنه، گرسنه و برهنه نگهش می داره و اجازه نمی ده بخوابه.  تجاوز هم جایی اون وسط ها هست. اما رو صحنه اتفاق نمی افته. قهرمان نمایش، رسما شخصیت زنش رو خورد می کنه که کیت برسه به اون لحظه که زنان باید دستشون رو زیر پای همسرشون بگذارند. آشناست، نه؟
خوانش مدرن نمایش اما پتروچیو رو یه جورایی تطهیر می کنه. در تمام کتاب ها و فیلم های بالا یه جوری کتک زدن کیت،  گرسنه. برهنه و بیدار نگه داشتن و  خلاصه شکنجه دادنش تبدیل به شوخی های بی دردسر و کوتاه مدت میشه. خارجی بودن و جذابیت جنسی پتروچیو یه جوارایی همدردی تماشاگر یا خواننده رو بر می انگیزه و مونولوگ آخر یا کنایه آمیزه و یا برخواسته از احترام دو جانبه بین کیت و شوهرش هست. اما همین تغییرات هست که بازخوانی های نمایش رو جذاب کرده. نمایشی که تبلیغ می کنه به سراغ زنان اگر می روی تازیانه  را از یاد نبر، یک کمدی رمانتیک هیوگرانتی شده.  شاید نبوغ آقای شاعر در همینه.







Difficult Women

by Roxane Gay
خواندن زنان (سر)  سخت، تجربه سختی بود. کتاب رو برای اضافه کردن به درس هاس کلاس ششمی و هفتمی ها خریدم و از پاراگراف اول داستان اول فهمیدم به درد این کار نمی خوره. اما خداییش زن های شگفت انگیز هر داستان، من رو زیر و رو کردند.   حتی خواندنش هم سخت بود ولی.



Monday, 24 December 2018

Face palm!

همکار در هنگام باغبانی یه چیزی پرونده تو چشمش و با چشم بند اومده سر کار. وقتی دارم در رو باز می کنم که بچه ها داخل بشن، تیموته میاد جلو و یواشکی  و با احتیاط کسی که کشف کرده کلارک کنت همون سوپر منه، می گه 
Miss P.! Miss K. is a pirate!!!
تا من باشم پیتر پن به برنامه کلاس هام اضافه نکنم.



Saturday, 17 November 2018

Bad Times at El Royale

Image result for bad times at el royale posterDirector
Drew Goddard   

Starring
Jeff Bridges
Cynthia Erivo 

2:21, USA, 2018



یک فیلم چرخشی با فیلمنامه خوب و بازی های عالی. اگر فیلم هایی که داستان رو تکه تکه و از دید آدم های درگیر روایت می کنند و هر روایت چیزی اضافه می کنه یا تغییر می ده، از این فیلم لذت خواهید برد. یک ساعت اول طولانیه، اما به محض اینکه شخصیت ها معرفی می شوند (و  البته فیلم کلی شخصیت داره!) ریتم سریع تر می شه.  با وجود اینکه در حال حاضر قصد تماشای دوباره اش رو ندارم، از همین حالا می تونم بگم از اون فیلم هاست که کلی سمبل و موتیف و ریزه کاری تو تماشاهای دوباره به چشم بیاد. فیلم خوبیه و ارزش دیدن رو داره!
Image result for bad times at el royale
پ. ن. ۱ داکوتا جانسن نشون می ده که بازیگره و حالا که از زیر سایه چرندیات خاکستری بیرون اومده، می تونه به عنوان یک بازیگر جدی مطرح بشه
پ. ن. ۲ من دربست قبول می کنم که اگر کریس همزورت رهبر یک کالت باشه، دخترهای ۱۵ ساله براش خودکشی می کنند. اما کاش کارگردان بهش تذکر داده بود که یک جاهایی از اغراق بازی اش کم کنه. با وجود اینکه هنوز خوبه، گاهی زیادی گل درشتش می کنه و عضلاتش نمی تونه توجه آدم رو از ضعف های شخصیت پردازی منحرف کنه!
Image result for bad times at el royale
پ. ن. ۳ سینتیا اریوو به زودی شهرت مریل استریپی پیدا می کنه! باور کنید!
Image result for bad times at el royale
پ. ن. ۴ جف بریجز می تونه هر فیلمی رو دیدنی کنه!
پ. ن. ۵ فکر کنم باید از تینا فی تشکر کنیم که به جان هم نقش کمدی داد و کلیشه مردانگی سمی این آدم رو شکست. این روزها تو فیلم های متفاوتی ظاهر می شه و هر بار بهتر از بار قبل!
پ. ن. ۶ در حالیکه اصلا انتظارش رو نداشتم،  داستان و بازی لویس پلمن به شدت جذبم کرد!
پ. ن. فکر کنم تک نویسی های بالا نشون می ده که فیلم چه گروه بازیگران محشری داره!
Image result for bad times at el royale

Friday, 16 November 2018

دوستم!

داشتم می رفتم طرف دفتر که ربکا گفت دوستت اونجا نشسته. پرسیدم دوستم؟ و رفتم جلوتر و دیدم که فیلیپ نشسته در رفتر رییس. فیلیپ ۴ سال پیش شاگرد من بود. بعد برادر بزرگش شاگردم شد. اما هنوز فیلیپ یک چیز دیگه است. گاهی همدیگه رو می بینیم و جمله هایی که دوست داریم رو تکرار می کنیم. لازم نیست من بپرسم منظورش چیه وقتی رد می شه و می گه اکسلسیور!!  یا وقتی من می گم حوله ات همراته؟ و می خنده گه چهل و دو! از اون رابطه های 
Kindred Spirit 
ی ان شرلی ای داریم. هرچند بزرگ شده و قیافه اش الان بیشتر شبیه دانشجوهای فلسفه ایه که با مسایل هستی شناسی دست به گریبان اند تا پسرک دوست داشتنی ای که من ازش خاطرمه.
 خلاصه می رسم دم دفتر و می گم چی کار کردی ؟  رییس خواسته ات؟ می گه نه. با کدوم معلم کار داری؟ هیچکدوم. خب اینجا چه می کنی پسر جان؟ تو زنگ تفریح، دم دفتر مدیر از همه جا ساکت تره.  می خوام این فصل این کتاب رو تموم کنم. 
دلیل داره که فیلیپ هنوز دوستمه!

نمایش تک پرده ای با حضور من و همکاران!

دارم غر می زنم که من هرچی رو گفتم نمی خوام بهم دادید!! گفتم سال اولی نمی خوام، دارم! گفتم کلاس بیشتر برمی دارم بهم پشتیبانی ندید، هم هفت تا کلاس دارم، هم پشتیبانی! بعد هم کلاسم با استیو مشترکه، یعنی کلا هر دو تا کلاس رو من درس می دم! استیو بغل دستمه و انقدر با هم ندار هستیم که من از کانادایی و نازنین بودنش استفاده کنم و تو روش بگم خیلی تنبله. اینک  ادامه نمایش 

P. I said I didn't want ones and ....
S. But you're soooo good at ....
P. SHUSH!!!!!
S. You know what? 
P. I said SHUSH!
S.You got your PhD! You have extra time....
P. I got my PhD! I will teach 6s and 7s....
Selina. That's how the French system works!
S. But I am useless without her! She is the one who handles...
P. DON'T MAKE ME CALL YOUR WIFE! 
سلینا از خنده منفجر می شه و همکار طفلک فرانسوی مونده بخنده یا به روی خودش نیاره!


پ. س.  اگر فکر می کنید تموم شد، نشد. استیو بگفت راست می گیی به مینروا زنگ بزن. کلی هم خوشحال می شه که من کلاس اولی نداشته باشم و غر نزنم.  من در واکنشی ناجوانمردانه اعلام کردم نه اگر من بهش بگم پشت سر مامانش چیا گفتی و استیو در ناجوانمردانه تر ادامه داد می خوای کلاس هات با وین مشترک باشه یعنی؟ می دونه من سایه وین رو هم با مسلسل می زنم! و جنگ مختومه شد! 



Tibi nomen Charline est!

بچه می پرسه به لاتین چطوری می گیم اسممون چیه؟
من یه خورده جا می خورم چون می دونم لاتین رو تو دپارتمان فرانسه یاد می گیره و معلمش حتما این یک قلم رو درس داده. می گم
Mihi nomen Charline est.
بچه سرخورده یه نگاهی به من می اندازه و می گه به فرانسه هم همین می شه. دفترش رو می گذاره تو کیفش و قبل از اینکه  من کلامم منعقد بشه که دختر جان! لاتین لاتینه! حالا معلم فرانسه ات درسش بده یا انگلیسی با قیافه ماتم زده ای از کلاس خارج می شه. یعنی این نونهالان موجوداتی هستند.... تحسین برانگیز!!!

Saturday, 3 November 2018

از تهرون تا مکزیکوسیتی


پرده اول  
تو پیچ، وقتی کنار ماشین بغلی که با احترام وایستاده که ماشین های خیابون اصلی بگذرند قرار می گیرم،  یه جا خالی می شه. فوری می پیچم تو اصلی. ماشین های اصلی که توسط رانندگان محترمی رانده می شند، راه می دند و می افتیم تو اصلی. ماشین محترم بغلی هنوز ایستاده. دوست سبز تیره از خنده منفجر می شه. در حالیکه هیچ خلافی صورت نگرفته، این عملیات در این ور دنیا مرسوم نیست.

پرده دوم
از چراغ اول می گذریم و من می پیچم توی راه باریکی که برای پارک موقت در نظر گرفته شده. دوست می پرسه چرا اومدی اینجا؟ مگه می خوای پارک کنی؟ و در جواب من که می خواستم به چراغ بعدی که دقیقا  یک متر و دو سانتیمتر بعد از چراغ اول بود، نخورم، یه ربع می خنده! 

پرده سوم
یک آقای  ژولی پولی پشت چراغ قرمز به طرف مون میاد و من ناخودآگاه دستم می ره رو قفل مرکزی و درها با صدا قفل می شند. دوست جون این بار طاقت نمیاره و  با خنده می گه خیلی مکزیکی رانندگی می کنی. احساس کردم برگشتم مکزیک! این مانورها، جا خالی دادن ها و ترس از عابر پیاده من رو یاد رانندگی اونجا می اندازه. می خندیم. بعدتر فکر می کنم این روش رانندگی محصول سال ها بی توجهی به حقوق، اتلاف وقت و احساس ناامنی در شهره. کی عادت می کنم که اینجا با اونجا فرق می کنه؟ 

The gayometer!

یک نمایشنامه نیم پرده ای
C. He is gay!
L. Is not! 
C. Is too!
L. He is NOT gay!!!
C. (thinks and turns to me) Do you like him?
P. Yes.
C. (looks at L. triumphantly!) Told you!!!!
L. Damn it! He IS gay!

نتیجه اخلاقی اول. دوستان التفات دارند، زیاد!!
نتیجه اخلاقی دوم. من کشته روشی ام که من رو در بحث هاشون شرکت می دند 

Thursday, 1 November 2018

Bohemian Rhapsody

Image result for bohemian rhapsody poster


Director
Brian Singer
Starring
Rami Malek
Lucy Boynton
2:14, USA, 2018




یک فیلم نسبتا خوب با زمانبندی مناسب، شوخی های به جا، یک عالمه موسیقی محشر کویین و بازی خارق العاده رامی ملک درباره فرخ بلسر. [نشناختین؟ اسم اصلی فردی مرکیوری.  فیلم روی نژادش و زرتشتی بودنش کم و بیش تاکید می کنه. حتی به سه فرمان زرتشت هم  اشاره می کنه.] حقیقتش مطمئن نبودم که می خوام فیلم رو ببینم. با وجود ارادت خاص به رامی ملک مخصوصا مستر ربات که حرف نداره، عدم شباهتش با فردی مرکیوری برام مساله بود. مخصوصا که ساشا برن کوهن انتخاب اول [و منطقی تری!] بود. 
Image result for bohemian rhapsody


از اون ور، براین سینگر یکی در میون فیلم خوب می سازه. از اون ور تر، آخه چطوری می شه یک چهره و صدای دیگه رو به جای چهره و صدای شدیدا شناخته شده مرکیوری جا زد. همه این مشکلات با تریلر یک دقیقه ای فیلم حل شد! انرژی ای که رامی ملک به فیلم آورده توی همون تریلر قانع ام کرد که این نقش کاندیدای اسکارش می کنه و شب افتتاحیه تو سینما بودم. الحق که آقای ملک ناامیدم نکرد!
Image result for bohemian rhapsody 2018

از همون صحنه اول، رامی ملک با چنان شوری، فردی رو به تصویر می کشه که نمی تونین دوستش نداشته باشید.  اصلا قیافه رو بی خیال می شید، به کلاه گیس ها وقعی نمی نهید و دندون هایی که گاهی طفلک به سختی سعی می کنه تو دهنش نگه داره به چشمتون نمیاد. مرکیوری ای که ملک  به تصویر می کشه به شدت قابل باوره و نمیشه باهاش همراه نشد و دوستش نداشت. گروه صدا هم یک معجزه ای کرده که  تفاوت صدای مالک و مرکیوری  به حداقل رسیده و تا نمی رسیم به لایو اید و صدای خود مرکیوری روی بزرگترین کنسرت راک که همه عالم حفظنش نمیاد، به چشم نمیاد و خداییش اون صحنه ها اوج بازی ملک هست.
Image result for bohemian rhapsody



Image result for bohemian rhapsody تکرار می کنم که همه این کنسرت رو و حرکت های مرکیوری رو حفظ اند و بعضی وقت ها آدم یادش می ره که ملک، مرکیوری نیست. وقتی فهمیدم این کنسرت رو روز اول فیلمبرداری کردند و  براین می و راجر تیلر هم حاضر بودند، کلی دلم برای بازیگر طفلکی سوخت!
Image result for bohemian rhapsody 
 خلاصه که ملک انقدر محشره که کلاه گیس و دندون ها و کارگردانی گاهی فیلمفارسی ای سینگر رو چندین درجه بالا می بره.  در سانسی که من دیدمش. مردم آخر فیلم غوغا کردند و برای فیلمی یه یک شاهکار زندگینامه ای مثل آمادئوس فرمن هم نیست. درست حدس زده بودم. رامی برای این اجرا باید نامزد اسکار بشه!!
Image result for bohemian rhapsody rami malekپس نوشت ۱   لوسی بویدن جدا باید یک نقش جدید پیدا کنه. من همه فیلم هاشو دوست دارم. اما تو همه اشون، دختر خوشگله است که الهه الهام یه موسیقی دان می شه!!

پس نوشت ۲   حتی در  فیلمی درباره فردی مرکیوری تعداد شات های روابط دگرجنس خواه از  همجنس خواه بیشتره! کی می خوایم عوض بشیم پس؟

پس نوشت ۳ اگر مستر ربات و پسیفیک رو ندید، ببینید.  هر دو عالی اند و نه فقط به خاطر رامی ملک! فیلمنامه مستر ربات حرف نداره!
Image result for bohemian rhapsody rami malek Mr. Robot

پس نوشت ۴  لباس های رامی ملک تو سه تا فصل مستر ربات عوض نمیشه!! تو این فیلم کم کم ۵۰۰ دست لباس داره!!

A Star Is Born

Image result for a star is born poster


Director
Bradley Cooper
Starring
Lady Gaga
Bradley Cooper
2:16, USA, 2018



من  واقعا به نیت دوست داشتن فیلم رفتم سینما. هم فیلم های قبلی رو دوست دارم. هم لیدی گاگا. انصافا هم لیدی گاگا بسیار خوبه. اما فیلمنامه و شخصیت ها قانع کننده نیستند.   کم هزینه بودن فیلم به ضررش تموم شده و بردلی کوپر  تکلیف رو معلوم نمی کنه که می خواد درام بسازه یا فیلم واقع کرای مستقل. بعضی از آهنگ ها قشنگ اند و حتما یکی شون نامزد اسکار خواهد شد و لیدی گاگا فیلم رو دیدنی کرده. اما حیف که این ستاره به پای ستاره های قبلی نمی رسه. 
Image result for a star is born

The Sisters Brothers

Image result for The sisters brothers posterDirector: 
Jacque Audiard
Starring
John C. Reilly 
Joaquin Phoenix 
121 min. 2018


یک نمونه قابل توجه از یک تریلر عالی که می تونه تماشاچی رو به سینما بکشونه و یه فیلم دراز و کم و بیش بی سر و ته رو بهش قالب کنه. ۲ ساعت این فیلم، هزار ساعت طول کشید و آخرش یک عالم از سوال ها بی جواب موند.بازیگران عالی فیلم با این فیلمنامه عجیب کاری از دستشون بر نیومده و تدوینکر فیلم انگار دلش نیومده هیچی رو دور بندازه. شاید یک تدوین دوباره و نیم ساعت کمتر بتونه فیلم رو دیدنی کنه.  من واقعا دلم می خواد بدونم اون کانادایی هایی که نامزد بهترین فیلم انتخاب مردم. کردنش چی فکر می کردن؟ 


بهرام و خیام و ورا و من!

در کمال تاسف و تاثر، چند روز پیش برای یک پارسی زبان توضیح دادم که 'گور' در رباعی زیر دو تا معنی داره و کلا معنی شعر چیه. از اونجاییه بیت پایین یکی از آسون ترین ابیات زبان پارسیه،  نه بیدل دهلویه و نه قطران سمرقندی، خیلی برام سنگین بود که یک پارسی زبان تحصیل کرده معنی اش رو نفهمه. چیزی که قضیه رو بدتر کرد این بود که همون هفته در کتاب مستطاب 
Testament of Youth
[یکی از خسته کننده ترین کتاب هایی که تو عمرم خوندم. یعنی فیلم هفت سال در تبت رو دیدید که هفتاد سال طول می کشه تا تموم بشه؟ این کتاب معادل ادبی اش هست. کتاب خوبیه اما  تموم نمیشه که نمیشه] 
نویسنده محترم، خانم ورا بریتن، در اشاره به سربازان از دست رفته جنگ جهانی اول، به بیت اول همین رباعی اشاره  کرده بود که در کمال شگفتی واژه به واژه ترجمه شده بود. یعنی برای اولین بار فیتزجرالد عزیز، تنها تغییری که در شعر داده بود تبدیل 'روباه' به  'شیر' بود که خیلی ازش بعیده. کلا اگر بتونید یک مصراع دیگه این جوری تو ترجمه فیتزجرالد پیدا کنید.  

آن قصر که جمشید در او جام گرفت
                .آهو بچه کرد و  روبه آرام گرفت
بهرام که گور می گرفتی همه عمر، 
دیدی که چگونه گور، بهرام گرفت؟

در همون راستا، این هفته یکی در کمال تعجب از من پرسید مگه سعدی غزل هم داره؟ نه! سعدی با نثر نوشتن، شاعر  شده!  باز در همون راستا، مسوول محترم کتابخونه مون،  ماه پیش در به در دنبال من می گشت که بهش کتاب های تازه پارسی معرفی کنم چون منطق الطیر عطار رو خونده بود و عاشقش شده بود و کلی درباره سیمرغ سوال داشت. وقتی فهمید معنی لفظی سیمرغ ، سی مرغ هست و داستان بر همین اساسه ، انقدر درباره خوند و پرسید و برا من ای میل زد که من کم آوردم.  هیچی! یعنی هموطنان خیلی باعث می شن دل آدم بگیره!

پس نوشت    خداییش کی منطق الطیر رو ترجمه کرده همایش پرندگان؟ 


Saturday, 29 September 2018

Done!

Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!Done! Done! Done!

Thursday, 30 August 2018

راه فراری نیست!

انقدر دلم نمی خواد که مدرسه شروع شه که تموم هفته سر خودم رو گول مالیدم و به چیزهای دیگه مشغول شدم. نتیجه اینکه دو تا قفسه درست شده، ۴ تا کتاب تموم شده. یه کیف نقاشی شده، یک عالمه کشو مرتب شده و .... مدرسه فردا ساعت هشت و ربع صبح شروع می شه!


Saturday, 25 August 2018

Blackkklansman





Director
Spike Lee  

Starring
David John Washington  
Adam Driver

2h15, USA, 2018



این فیلم دوباره داغ دلم رو تازه کرد که چقدر جای فیلم های این جوری تو سینمای امروز خالیه.  فیلم یکی از بهترین های ساله و بسیار به موقع در دورانی که تمایلات نژادپرستی طبیعی شده و راست افراطی همه جا در حال قدرت گرفتنته. مهم تر از همه، فیلم براساس یک ماجرای باورنکردنی ولی واقعیه!! روزهای اولی که تیزرش اومد، فکر کردم عجب ایده کمدی محشری و کمی بعد فهمیدم که ران استالورث واقعا وجود داره و واقعا عضو کوکلوکس کلن ها بوده!!!  فیلم ترکیب محشری از کمدی و تراژدیه و همین فرمول شکسپیری چنان واقعیت رو می کوبه تو صورت آدم که تو سانسی که من فیلم رو دیدم، تماشاگران بعد از تمام شدن فیلم مبهوت سر جاشون نشسته بودند. 

در کل، داستان و ریتم فیلم حرف نداره. کارگردان اسپایک لی هست و اگر یک فیلم ازش دیده باشید، کیفیت کارش رو می شناسید. دیوید جان واشنگتن در سال دوم بازیگری حرفه اش به احتمال زیاد  کاندیدای اسکار می شه.  ادم درایور بار دیگر ثابت می کنه که چه استعداد یگانه ایه و در حال تبدیل شدن به یک رابرت دنیروی تازه است و توفر گریس در نقش دیوید دوک غوغا می کنه.  طفلک الان دو ماهه که تو هر مصاحبه تاکید می کنه که نژادپرست نیست و اصلا از دیوید دوک خوشش نمیاد. به هر حال، فیلم دیدنی و کاملا به موقع است. ببینیدش.



وقتی پستچی یکبار در می زند ...

خوشبختی یعنی اینکه آقای پستچی در بزنه و از دیدن بسته دوم که منتظرش نیستی، شگفت زده بشی و بازش کنی و ببینی تمام کتاب های بهرام بیضایی رو برات فرستادن!!

پ. ن. کتاب ها رو خودم پیدا کردم، اما خریدن و فرستادنشون به عهده بستگان بود و طول کشید.  چقدر دلم برای این دنیا، این زبان وزین و این  دیدگاه یگانه تنگ شده بود. تا مدتی، اوقاتم با گلتن و ورتا و زن آسیابان و  دردی و فردوسی سپری خواهد شد.

شما را درود می فرستم، 
شما چهار چهره آن بانوی بی آهو را
که نگاهش همواره بر من است.
مادرم که تا مرا خواست، از آب گذشت.
سودابه که تا مرا خواست، آتشی برافروخت.
فریور ارجمند که تا مرا خواست چون باد گذشت.
و تو فریگیس که تا مرا خواستی 
خاک  بی ارج، سیاوشکرد شد.

شهری برای تمام فصول ...

دیروز صبح تابستون بود. امروز صبح پاییزه. منتظر فردام.


Sunday, 19 August 2018

Ocean's Eight


Image result for Ocean's eight poster

Director
Garry Ross

Starring
Sandra Bullock
Cate Blanchett

1:50, USA, 2018

اولین چیزی که در تریلر فیلم جلب توجه می کنه، اینه که فیلم یک برگردون کاملا از 
Ocean's Eleven
هست. انگار همون فیلمنامه رو برداشتند و اسم جرج کلونی رو خط زدند و نوشتند سندرا بولاک! (بگذریم که فیلم اصلی هم فیلمنامه آنچنانی نداشت. کلونی دوستاش رو تو ویلاش جمع کرده بود. بعد گفته بود حالا برا سرگرمی یک فیلم هم بسازیم!) اما فیلم جذاب و سرگرم کننده و به شدت مدیون گروه بازیگران معرکه ایه که یک فیلمنامه به شدت  نخ نما رو دیدنی کردند.  حتی پیش پا افتاده ترین نقش فیلم هم معرکه بازی شده. من تا یه ربع داشتم کلنجار می رفتم که اینا ریچارد ارمیتج رو اوردن برا قیافه اش!! نمی دوندند این آدم چه کن فیکونی می تونه بکنه؟ تاترهاش رو ندیدند آیا؟ خلاصه، دیدن سندرا بولاک  و کیت بلانچت و مندی کیلینگ و سارا پلسن و هلنا بونهام کارتر و ان هتوی و ریحانا و .. در کنار هم  انقدر جذاب هست که ادم رو دو ساعت تو سینما نگه داره و البته فیلم یک حضور کوتاه جرج کلونی رو کم داره! باید آخر فیلم سر و کله اش پیدا می شد. حیف ...

منويل ولادارس، رابین مک ری و جرویس پندلتون!

بابا لنگ دراز تکلیف تابستون سال چهارمی هاست و بعد درخت زیبای من رو در طول سال خواهند خواند. کتاب ها دوباره من رو به ۱۳-۱۴ سالگی برگردوندند و ساعت ها بی وقفه کتاب خوندن. هنوز هم دوستشون دارم. هنوز انشای اول بابا لنگ دراز که کتاب رو شروع می کنه، جادوییه!  یادم میاد که چقدر از فصل های اول درخت زیبای من بدم میومد و چقدر در آخر داستان گریه کردم. هنوز یکی از زیباترین داستان هاییه که خوندم. تازه از اونجاییه که نمیشه بابا لنگ دراز رو خوند و دشمن عزیز رو ندیده گرفت، تا جودی به آخر داستان رسید، رفتن سروقت سالی و بعد از این همه سال، هنوز خوندنیه و هنوز دوستش دارم. عجیبه که هالیوود هنوز این جواهر رو کشف نکرده. بازیگرای اسکاتلندی باید از خداشون باشه که نقش  رابین مک ری رو بازی کنند و ایرلندی های سالی مک براید رو. انقدر این دوتا در تقابل با هم محشرند که من هر دفعه نامه هایی که با دشمن عزیز شروع می شه رو می خونم، نمی تونم جلوی خنده ام رو بگیرم، خداییش چند روز معرکه ای با کتاب های نوجوونی ام گذروندم. حالا باید برم سروقت جنگ جهانی دوم و
Testement of Youth!
خدایا توبه!

Antman and the Wasp

Image result for antman and wasp imdbDirector
Peyton Reed



Starring
Paul Rudd
Evangeline Lily

1:58, USA, 2018



بیستمین فیلم مارول، کمدی خوبیه. البته نه به خوبی فیلم قبل، اما همچنان طراوت فیلم قبل رو داره و بعد از 
 Infinity War
که همه طرفداران مارول رو با خاک یکسان کرد (در بعضی از سانس ها، بچه ها گریه می کردند. یکی از دوستان می گفت صدای یه پسربچه رو شنیده که ته فیلم با غصه پرسیده مگه ابرقهرمانان هم می میرند؟) به شدت  چسبید. می تونید این رو به حساب عشق جاودانه من به پال راد و ارادت عظیمم به مایکل پنیا هم بگذارید. خداییش اون سکانس پال راد در نقش میشل فایقر و داستان تعریف کردن های مایکل پنیا حرف نداره. دخترک فیلم هم یکی از بهترین کودک بازیگرهای چند سال اخیره!! یه جاهایی از پال راد هم بهتره!
و البته فیلم ضعف همه فیلم های مارول رو هم داره. ضد قهرمان ها به یاد ماندنی نیستند.  حداقل می شه امیدوار بود که تنوس رو چند تا فیلم نگه دارند.


مینا ۲۰۸

اگر برگ های جید نازنینتون بی دلیل می افته، هی دنبال آفتاب و آب و خاک و بهانه نباشید. مساله ساده تر از این حرف هاست. اگر سطح برگ رو دقیق نگاه کنین، آثار جرم نوکی که برگ رو قیچی کرده، بدون چشم مسلح هم دیده می شه! 

Sunday, 3 June 2018

آق سیقوس!

وقتی فهمیدم که یه بچه دو رگه جهشی تو سال اولی ها هست که پدر و مادرش به هیچ صراطی مستقیم نشدن که بچه کلاس ها رو طبق معمول طی کنه و به خاطر اینکه ریاضی اش محشره به زور فرستادنش راهنمایی، آه از نهادم برآمد. کلی خدا خدا کردم که تو کلاس من نیفته و افتاد و من از همون روز اول عاشقش شدم. نه به خاطر قیافه جیگرش که انگار یه کارتونیست ژاپنی نقاشی اش کرده بلکه به خاطر اینکه انقدر با جدیت همه کار رو انجام می ده که در کمال موفقیت تمام کلاس رو هم از دبستان تا دبیرستان با خودش دشمن کرده! اگر همه چیز طبق روال پیش نره به من تذکر انضباطی می ده. هفته پیش که یکی از تمرین ها رو تصحیح نکرده بود، هر روز به من گوشزد کرد تا جایی که من به شوخی می گفتم سیروس منو می فرسته دفتر مدرسه اگر این تمرین تصحیح نشه. جاش در ردیف اول چسبیده به من و تخته است و مدل شلدن کوپر از جاش دفاع می کنه. در چشم به هم زدنی تمرین هاش رو انجام می ده و شروع می کنه به نظارت بر بچه های دیگه.  چند بار مجبور شدم در برابر بچه های دیگه که اعصابشون از نظم آقا سیروس خط خطی شده بود ازش دفاع کنم. اما برا من موجود دوست داشتنی بامزه ای که وقتی غایبه دلم براش تنگ می شه.   

از ماجراهای آق سیروس
یک   خواهر انا بیمارستانه. انا تو کلاس زد زیر گریه و فرداش من کاغذ اریگامی بردم سر کلاس که برای خواهر انا یک رشته لک لک درست کنیم. در کمال تعجب همه استقبال کردن و پونزده تا لک لک از کاغذ ها سر در آوردن. آخر کلاس سیروس که داشت می رفت بیرون مکث کرد. برگشت طرف من و گفت امروز وقت تلف کردیم. منتظر خطابه انضباطی اش بودم و تو ذهنم داشتم فکر می کردم که چطور موقعیت رو برگردونم به سمت یک لحظه آموزشی که عینک عظیمش رو سر داد عقب و با چشم ها سبزش زل زد به لک لک هایی که انا داشت می گذاشت تو کیفش و گفت اما دلیل خوبی داشتیم و بدون اینکه منتظر جواب من بشه رفت بیرون.

دو    متوجه شدم که وقتی تو درک متن ها گیر می کنه باید برم سراغ ریاضی. این چند وقته کلی گرامر رو با نظم ریاضی درس دادم. کلا نیم وجبی منو برگردونده به دوران اتحاد مزدوج و مربع و مکعب! خدا به خیر کنه.

سه.  این کلاس دو تا گروه شده. گروه دوم به فرماندهی استیو، همکار دوست داشتنی از زیر کار در رو، همین کلاس بغلی اند و همیشه در حال شادی  و خنده و فیلم دیدن. اما امتحان ها مون با همه.  به نوبت سوال می نویسیم  و خب از شکل امتحان معلومه که کی سوال ها رو نوشته. این امتحان آخری، شماره گذاری سوال ها دقیق نبود. آق سیروس فرمودند.
Has Mr. Penton written the questions again? 

چهار   در همون راستا،  تو یک امتحان دیگه استیو سوال ها رو از منبع ان لاین کتاب برداشته بود و واقعا انتظار نمی رفت که بچه ها  این منابع رو کشف کرده باشند. آق سیروس پریدند هوا و با شادی اعلام کردند که سوال ها از سایت نیو اینسپیرشن هست و ایشون برا تمرین حلشون کردن.  استیو که شوکه شده بود گفت اگر بچه انقدر فعال بوده که دنبال سوال گشته، حقشه که نمره کامل بگیره. 

پنجم   معمولا سر اینکه کی زودتر بره تو دعواشونه . ارمیس، انتون، الکسیا، ژوان و سیروس دسته در رو می چسبند که تا من در رو باز کردم بپرند تو. در مواقعی که آق سیروس  نفر اوله، چونه می زنه که من  اول برم تو. یعنی 
teacher's pet 
یه ها!

   ششم وقتی صدای ویدیو و ساز و آواز کلاس بغلی میاد، بچه های طفلکی من می پرسند نمیشه ما هم ویدیو ببینیم؟ در چنین مواقعی قبل از اینکه من جوابی بدم، سلوا، سیروس و انا درباره فواید درس خوندن و مضرات وقت تلف کردن بقیه رو ارشاد می کنند. کلا سیروس مشت نمونه خرواره، من کلا این کلاس گوگولی شمبزگمبلی رو خیلی دوست دارم

هفتم   روز آزاد سال هفتمی ها که باز در اقدامی هماهنگ، مدرسه رو به گند کشیدن، بچه های سال اولی از شدت هیجان رو پاشون بند نمی شدن. مدرسه رو هوا بود. بچه ها به هم آب می پاشیدن، می رقصیدن. آواز می خواندن و از ته دل جیغ می زدن. این همه هیجان تاثیر خودش رو گذاشت و سال اولی ها به شدت هایپر شده بودن.  با این حال وقتی هفتمی ها اومدن تو کلاس برای مراسم جیغ، من داشتم درس می دادم و اولی ها با وقار سال هفتمی ها رو نظاره کردند. قیافه سال هفتمی های طفلک تماشایی بود.  یکی شون به من گفت
What have you done to them? 
و آق سیروس فرمودند
We have class if you don't mind

خلاصه که این نخودچی ها واقعا بامزه اند و اق سیروس به عنوان نخودچی ترین نخودچی که به  جای پنجم دبستان، اول راهنماییه و رفتار بزرگسالانه اش به شدت با قیافه نیم وجبی اش در تضاده فعلا در صدر بانمک هاست.  فکر  کنم دلیل دیگه ای که دوستش دارم اینه که باعث شده من بفهم همه کسانی که تو اون سن با من لج بودن، چقدر حق داشتن!!!