گاهی فکر می کنم که داستان هایی که می شنوم اغراق شده است. من دلیلی برای ترسیدن ندارم. نه هرگز وارد دسته ای شدم و نه اصلا اعتقاد دارم به این مدل حرکات اجتماعی. بعد فکر می کنم که مگه جرم تعریف داره این روزها! نه جون ارزشی داره! نه آبرو!! و هر چندوقت یکبار بر می خورم به ماجراهایی شبیه این و می بینم متاسفانه حقیقت داره! متاسفانه اتفاق می افته! برای همه اتفاق می افته! و چقدر تلخ می شم از اینکه درست فکر می کردم.
پ. ن. عنوان دزدی است جمله آخر کرتز در دل تاریکی کنراد.
No comments:
Post a Comment