Friday, 18 July 2014

نونهالان دیپلمه ما!!!




براشون ای میل زدم که بچه ها تبریک!! نمی تونم نمره هاتون رو لو بدم، ولی امتحان خیلی خوبی بود! کنزا جواب داد کار گروهی بود، تیچ! تو این تبریک شریکی!!

تو پارلمان وقتی دیپلم ها رو دادن و بالاخره بچه ها نمره هاشون رو دیدن، قیافه همه مون دیدنی بود!! کنزا منو وسط معلم ها دید و سفیر فلان جا که داشت براش سخنرانی می کرد رو ول کرد و دو تایی با هم می پریدیم هوا که 
I got a 10!!!
You got a 10!!!
کنزا به ترینیتی خواهد رفت!


دنیل، تامس و ویکتور وقتی رفتیم تو سالن اومدن و شدیدا هیجان زده گفتن که بدجنسی کردی ها!! انقدر ما رو عذاب دادی که فکر می کردیم می افتیم! نمره ها بالای ۸ بود!!! دنیل علوم سیاسی رو انتخاب کرده تو یکی از دانشگاه های خیلی خوب انگلیس که اسمش یادم نیست!!

به ویکتور گفتم There have been moments that I wanted to hunt you down and kick your ass, but now that we got here, I’d miss you cynicism and constant nagging!
گفت انصافا انتظار این نمره رو نداشتم. گفتم من هم انتظار نداشتم تو انقدر خوب امتحان بدی و بعد تو شفاهی اون طوری از خانومه دلبری کنی! بهت نمیومد! می گه بابا! اون که ۵ دقیقه آخرش بود! حالا راستش رو بگو. چقدر اطلاعات؟ چقدر flirting؟  ویکتور اقتصاد خواهد خوند یا ایرلند یا فرانسه!

مریام می گه من معلم زیاد داشتم. تو اریجینال ترینشون بودی. می گم همیشه برای دایره واژگانت تحسینت کردم. منظورت weird هست دیگه می گی اریجینال؟ می گه و یکی از بامزه ترین هاشون!  البته بعد از خانوم ال.!!  و البته!! من خودم جز هواداران خانوم ال. ام!! مریام مهندسی ژنتیک ان. وای. سی. رو انتخاب کرد!!

تام و رافائلو و نیلز نمی دونم از کجا آلات موسیقی پیدا کردند و شروع کردن به بلوز زدن!! و انصافا حرف نداشتن! همه رو دور خودشون جمع کردن! همکار بغل دست من می گفت اینا برای بلوز خیلی   جوون اند. اما شاید بلوز برای نوستالژی پایان یه دوره زندگی، بهترین انتخاب باشه! وقتی قطعه شون تموم شد، به تامس گفتم من دارم می رم و به عنوان معلمت حق دارم در آخرین لحظاتی که می بینمت معذبت کنم. Give me a hug! بچه در حالیکه خنده اش گرفته بود بغلم کرد و گفت میام مدرسه!! گفتم بیا! فقط خواهش که هشت صبح ملت رو درگیر بحث های پورن نکن!! می گه نه توافق کردیم دیگه!! من ساعت نه زودتر از پورن حرف نمی زنم و تو هم زودتر از ساعت ۱۰ شکسپیر شروع نمی کنی!! (این مساله تامس و من و پورن هم ماجرایی هست!! هروقت این بچه داشت درباره مسایلی که یک معلم نباید بشنوه حرف می زد، من اون طرف ها بودم!! البته بعد از شوک ابتدایی هر دومون انقدر درباره اش گفتیم و خندیدیم که همه چیز شوخی شد!) و من چرخیدم که برم و رسما رفتم در پدر تامس!!  تامس  فیزیک خواهد خوند! دانشگاهش رو نمی دونم ولی می ره انگلیس!!

انستزیا!! بهش گفتم دختر!! نمی دونی چقدر بهت افتخار می کنم!! نمی دونی وقتی اونقدر محشر امتحان دادی و هیچ چیز نگفته نگذاشتی و رسما خانومه  رو پیچوندی، اشک تو چشمام جمع شد!! حیف که نتونستم برات کاری بکنم! (خانومه به لهجه انستزیا گیر داد و نمره ای که حقش بود رو نداد! هرچند لهجه اصلا از مواد امتحانی نبود!!) بغض کرد. گفتم یادت باشه که من تو همه کنسرت هات بلیت دارم ها!! گفت قبول!! ردیف اول!!

و مارتا، متیلد، نستیا، تریزا و کیرا! و بدینسان کلاس دو هزار و چهارده فارغ التحصیل شد!! 

پ. ن. نمی دونم عکس های این مراسم از کجا درز کرده که این دلیا برا من اس. ام. اس. داده 
You totally look like Snow White! Congratulations!  
از اینجا هم اس. ام. اس. هام نمی رسه که حالش رو جا بیارم!!



No comments:

Post a Comment