Thursday, 1 August 2013

:I



داریم درباره استاد جون سابق غیبت می کنیم و آخرش به این نتیجه می رسیم که استادمون از دست رفت. می گم حیف شد. استاد خوبی بود و راستش ذره ای تاسف در صدام به گوش نمی رسه. می گه معلومه چقدر دلت سوخت الان! خرس رمال بیشتر احساس تو صداش بود وقتی می گفت حیف شد، کلفت مطبوعی بود!  یعنی ببین آدم رو با کیا مقایسه می کنن؟ این بود آرمان های ما؟   

پ. ن. ۱ من در پیامی سوپر صادقانه !! به استاد جون سابق نوشتم ما دو تا یه هفته با هم ایم و می خوایم غیبت کنیم. حوصله هم نداریم رو پل صراط آکروبات بازی کنیم. فرمودن 
permission granted 
و نوشتن فکر کردی اون برا من می نویسه چه ژانر صفحه هایی پشت سر من می گذاری که این دفه داری اجازه می گیری. وروجک؟ یعنی به همین راحتی بعد ۱۰ سال دوستی که حداقل ۴ سالش صرف بانشاط نگه داشتن کلاس شون شده، آدم رو به فتنه و اغتشاش متهم می کنن و به آدم می گن
imp
یعنی واقعا پس چی شد آرمان های ما؟

پ. ن. ۲ جمله بالا نشون می ده گه چرا شلدن وقتی خودش رو 
one
خطاب می کرده، تو مدرسه کتک می خورده!!!!!                           م




No comments:

Post a Comment