Tuesday, 6 August 2013

لرزان چون بید!!


تقریبا ۲ دقیقه است که پاورپوینتم آماده شده و دارم با خودم می اندیشم که آیا همراه مقالکک!! (مقاله بیست و دو صفحه  ای رو بکنین ۶ صفحه، می فهمین یعنی چی!!) بفرستمش برا استاد جون بهتر است یا ندانسته  و جاهل درگذرم (ابوریحان سلام می رسونن!) انقدر خلاصه اش کردم که الان دیگه سیستم ارور می ده و هنوز یک و نیم دقیقه اضافه دارم. اونم با سرعت حرف زدن پریایی و این یعنی فاجعه!!! از اون ور این استفن ای میل زده برامون و راهنمایی های آخر رو کرده و من هنوز یک خربار!! مقاله و کتاب نخونده دارم! تازه دارم می فهمم که چقدر همه چیز جدیه و دارم بر خودم لعنت می فرستم که مگه مرض داشتی دختر جان!!‌می شستی مثل انسان های نرمال از تابستون به شدت بارانی ات لذت می بردی!! به شدتتتتتتتتت جیییییییغغغغغغغغغغغغغغ!!!!                                       پ

پ. ن. نه! من بر سر ایمان خویش نمی لرزم! اون اسم سرخپوستی ام هست!!                     پ



No comments:

Post a Comment