Friday, 31 May 2019

یکی داستان است پر آب چشم ...

همکار ایرلندی با یک کتاب شعر سر و کله اش پیدا شد که من انگلیسی اش رو می خونم و تو فارسی اش رو بخون!  شعرش زیاد به من  نچسبید و وقتی همکار نتونست به شب شعر بچه ها بیاد کمی هم ته دلم خوشحال شدم! اما  همکار ایرلندی به شدت نازنینه! همیشه حواسش هست که کتاب ها، مقاله ها و اخباری که ممکنه به دردت بخوره یا برات مهمه، بهت  برسه. براش شاهنامه رو پیدا کردم و این روزها پنچشنبه ها پر از رستم و ضحاک و سیاوشه. همکار هر هفته خبر می ده که چقدر خونده و چقدر فلان داستان یا مورد تاریخی شبیه ایرلنده. چند وقت پیش می گفت زن ها کمرنگ اند. گفتم. آره به جز گردآفرید، بقیه نقش زیادی ندارند.  باید خسرو و شیرین رو براش پیدا کنم! 

discipula laeta!

من سال دیگه دو تا کلاس لاتین خواهم داشت.  ۵ سال پیش لاتین  خواندن فقط یک فعالیت لذت بخش بود! هرچقدر ابیگیل گفت من می خوام یه معلم لاتین دیگه تربیت کنم، من خندیدم که عمرا!هنوز اطلاعات تاریخی و آشنایی با متن های کلاسیک ام انقدر نیست که با اعتماد به نفس برم سر کلاس. ولی تجربه امسال انقدر لذت بخش بوده که کلاس دوم رو قبول کنم. خواندن مسخ و ادیسه و انه اید (چه جوری می نویسنش؟) همیشه از اون آرزوهایی بوده که فکر نمی کردم  محقق بشه. فقط اگر کسی رو پیدا کنم که سانسکریت درس بده.....

The Dead Don't Tie

Director 
Jim Jarmusch
Starring
Bill Murray
Adam Driver
Danny Glover
Tilda Swinton


همکار امریکایی هروقت من قربون صدقه فیلم های جارموش می رم، می گه ایرانی ها کلا از جارموش خوششون میاد.  چی اش انقدر برای شما جاذبه داره؟ اما این اولین باره که من قصد ندارم فیلم رو دوباره ببینم.  البته فیلم لحظه های خوبی داره و موسیقی اش طبق معمول حرف نداره اما یک واکنش واضح به وضعیت سیاسی امریکاست و  همین به فیلم ضربه زده. با همه اینها میشه ار شوخی های فیلم با فیلم های زامبی  ای لذت برد.  ادم درایور رو تحسین کرد که می تونه به شکل قانع کننده ای به هر فرمی دربیاد و بیل موری! دنی گلاور!!!   



Saturday, 25 May 2019

این روزها که می گذرد، شادم..

شاگرد سابق برگشته مدرسه که خبر بده  تو کمپانی بین المللی فلان کار پیدا کرده.
شاگرد سابق و آقای وکیل فعلی دو روز بعد از امتحاناتش به ما پیوست و خبر داد که به زودی فوق لیسانسش رو در امستردام شروع می کنه.  
شاگرد سابق پیغام داده که  از کمبریج  و حقوق سیاسی خوشش نیومده و  می خواد در رشته ادبیات و در یک دانشگاه دیگه  ادامه تحصیل بده.
شاگرد سابق از دانشکده بازرگانی خارج شد و وکالت خانواده رو شروع کرد.  
شاگرد سابق از وکالت انصراف داد که مددکاری اجتماعی  رو ادامه بده.
شاگرد سابق این هفته برای کارگردانی تلویزیونی در نشنال تیاتر مصاحبه داره. نامه   درخواستش رو برای من فرستاده  که توش نوشته از اون موقعی که با معلمم نمایش ها رو می دیدم.. برای می نویسم که معلم رو فاکتور بگیره.

سیروس و شارلین و تیموتی  و امنوییل و  رنیا و الفی و ینیس و استفنوس تو ذهنم  میان. فکر می کنم ۴ سال دیگه کجا خواهند و بود 

پس نوشت. عنوان شعری است از قیصر امین پور

Saturday, 29 December 2018

The Taming of the Shrew

نمی دانم چی شده که این روزها، این نمایش انقدر سراغ من میاد .  قصدم این بود که خواندن مجموعه رمان های شکسپیری  رو با
Hagseed by Margaret Atwood 
شروع کنم. اما کتاب به موقع به دستم نرسید و  با 
Vinegar  Girl by  Anne Tyler
شروع کردم. بعد
The Taming of the Drew by Stephanie Kate Storhm
 انتخاب منطقی به نظر رسید و بعد رام کردن زن سرکش  (ترجمه پارسی اش به مراتب   مودبانه تر از عنوان انگلیسی هست!)  از سری
Shakespeare Retold 
رو تماشا کردم. 
چه نمایش رو به عنوان یکی از قدیمی ترین نمونه های کمدی رمانتیک بزن بزن دوست داشته باشیم و چه همیشه از  بی رحمی پتروچیو و منولوگ آخر کیت رام شده که  خطاب به تمام شخصیت ها و تماشاچی ها می گه  زنان ساده اند و باید فرمانبر همسرشون باشند، حرص خورده باشیم، بازخوانی چنین نمایش ضد زنی پونصد سال بعد از جناب شکسپیر و اینکه نویسندگان، کارگردانان و بازیگران چطور نمایش رو می پیچانند و رفتار پتروچیو با کیت رو توجیه می کنند، جذابه.  مخصوصا که باید  تغییر ۳۶۰ درجه کیت و مونولوگ زن خوب فرمانبر پارساش رو هم  یه جوری به خورد خواننده یا تماشاگر بدهند که بشه  هضمش  کرد.  پتروچیو نمایش،  پول کیت رو می خواد. کتکش می زنه، گرسنه و برهنه نگهش می داره و اجازه نمی ده بخوابه.  تجاوز هم جایی اون وسط ها هست. اما رو صحنه اتفاق نمی افته. قهرمان نمایش، رسما شخصیت زنش رو خورد می کنه که کیت برسه به اون لحظه که زنان باید دستشون رو زیر پای همسرشون بگذارند. آشناست، نه؟
خوانش مدرن نمایش اما پتروچیو رو یه جورایی تطهیر می کنه. در تمام کتاب ها و فیلم های بالا یه جوری کتک زدن کیت،  گرسنه. برهنه و بیدار نگه داشتن و  خلاصه شکنجه دادنش تبدیل به شوخی های بی دردسر و کوتاه مدت میشه. خارجی بودن و جذابیت جنسی پتروچیو یه جوارایی همدردی تماشاگر یا خواننده رو بر می انگیزه و مونولوگ آخر یا کنایه آمیزه و یا برخواسته از احترام دو جانبه بین کیت و شوهرش هست. اما همین تغییرات هست که بازخوانی های نمایش رو جذاب کرده. نمایشی که تبلیغ می کنه به سراغ زنان اگر می روی تازیانه  را از یاد نبر، یک کمدی رمانتیک هیوگرانتی شده.  شاید نبوغ آقای شاعر در همینه.







Difficult Women

by Roxane Gay
خواندن زنان (سر)  سخت، تجربه سختی بود. کتاب رو برای اضافه کردن به درس هاس کلاس ششمی و هفتمی ها خریدم و از پاراگراف اول داستان اول فهمیدم به درد این کار نمی خوره. اما خداییش زن های شگفت انگیز هر داستان، من رو زیر و رو کردند.   حتی خواندنش هم سخت بود ولی.



Monday, 24 December 2018

Face palm!

همکار در هنگام باغبانی یه چیزی پرونده تو چشمش و با چشم بند اومده سر کار. وقتی دارم در رو باز می کنم که بچه ها داخل بشن، تیموته میاد جلو و یواشکی  و با احتیاط کسی که کشف کرده کلارک کنت همون سوپر منه، می گه 
Miss P.! Miss K. is a pirate!!!
تا من باشم پیتر پن به برنامه کلاس هام اضافه نکنم.



Saturday, 17 November 2018

Bad Times at El Royale

Image result for bad times at el royale posterDirector
Drew Goddard   

Starring
Jeff Bridges
Cynthia Erivo 

2:21, USA, 2018



یک فیلم چرخشی با فیلمنامه خوب و بازی های عالی. اگر فیلم هایی که داستان رو تکه تکه و از دید آدم های درگیر روایت می کنند و هر روایت چیزی اضافه می کنه یا تغییر می ده، از این فیلم لذت خواهید برد. یک ساعت اول طولانیه، اما به محض اینکه شخصیت ها معرفی می شوند (و  البته فیلم کلی شخصیت داره!) ریتم سریع تر می شه.  با وجود اینکه در حال حاضر قصد تماشای دوباره اش رو ندارم، از همین حالا می تونم بگم از اون فیلم هاست که کلی سمبل و موتیف و ریزه کاری تو تماشاهای دوباره به چشم بیاد. فیلم خوبیه و ارزش دیدن رو داره!
Image result for bad times at el royale
پ. ن. ۱ داکوتا جانسن نشون می ده که بازیگره و حالا که از زیر سایه چرندیات خاکستری بیرون اومده، می تونه به عنوان یک بازیگر جدی مطرح بشه
پ. ن. ۲ من دربست قبول می کنم که اگر کریس همزورت رهبر یک کالت باشه، دخترهای ۱۵ ساله براش خودکشی می کنند. اما کاش کارگردان بهش تذکر داده بود که یک جاهایی از اغراق بازی اش کم کنه. با وجود اینکه هنوز خوبه، گاهی زیادی گل درشتش می کنه و عضلاتش نمی تونه توجه آدم رو از ضعف های شخصیت پردازی منحرف کنه!
Image result for bad times at el royale
پ. ن. ۳ سینتیا اریوو به زودی شهرت مریل استریپی پیدا می کنه! باور کنید!
Image result for bad times at el royale
پ. ن. ۴ جف بریجز می تونه هر فیلمی رو دیدنی کنه!
پ. ن. ۵ فکر کنم باید از تینا فی تشکر کنیم که به جان هم نقش کمدی داد و کلیشه مردانگی سمی این آدم رو شکست. این روزها تو فیلم های متفاوتی ظاهر می شه و هر بار بهتر از بار قبل!
پ. ن. ۶ در حالیکه اصلا انتظارش رو نداشتم،  داستان و بازی لویس پلمن به شدت جذبم کرد!
پ. ن. فکر کنم تک نویسی های بالا نشون می ده که فیلم چه گروه بازیگران محشری داره!
Image result for bad times at el royale

Friday, 16 November 2018

دوستم!

داشتم می رفتم طرف دفتر که ربکا گفت دوستت اونجا نشسته. پرسیدم دوستم؟ و رفتم جلوتر و دیدم که فیلیپ نشسته در رفتر رییس. فیلیپ ۴ سال پیش شاگرد من بود. بعد برادر بزرگش شاگردم شد. اما هنوز فیلیپ یک چیز دیگه است. گاهی همدیگه رو می بینیم و جمله هایی که دوست داریم رو تکرار می کنیم. لازم نیست من بپرسم منظورش چیه وقتی رد می شه و می گه اکسلسیور!!  یا وقتی من می گم حوله ات همراته؟ و می خنده گه چهل و دو! از اون رابطه های 
Kindred Spirit 
ی ان شرلی ای داریم. هرچند بزرگ شده و قیافه اش الان بیشتر شبیه دانشجوهای فلسفه ایه که با مسایل هستی شناسی دست به گریبان اند تا پسرک دوست داشتنی ای که من ازش خاطرمه.
 خلاصه می رسم دم دفتر و می گم چی کار کردی ؟  رییس خواسته ات؟ می گه نه. با کدوم معلم کار داری؟ هیچکدوم. خب اینجا چه می کنی پسر جان؟ تو زنگ تفریح، دم دفتر مدیر از همه جا ساکت تره.  می خوام این فصل این کتاب رو تموم کنم. 
دلیل داره که فیلیپ هنوز دوستمه!

نمایش تک پرده ای با حضور من و همکاران!

دارم غر می زنم که من هرچی رو گفتم نمی خوام بهم دادید!! گفتم سال اولی نمی خوام، دارم! گفتم کلاس بیشتر برمی دارم بهم پشتیبانی ندید، هم هفت تا کلاس دارم، هم پشتیبانی! بعد هم کلاسم با استیو مشترکه، یعنی کلا هر دو تا کلاس رو من درس می دم! استیو بغل دستمه و انقدر با هم ندار هستیم که من از کانادایی و نازنین بودنش استفاده کنم و تو روش بگم خیلی تنبله. اینک  ادامه نمایش 

P. I said I didn't want ones and ....
S. But you're soooo good at ....
P. SHUSH!!!!!
S. You know what? 
P. I said SHUSH!
S.You got your PhD! You have extra time....
P. I got my PhD! I will teach 6s and 7s....
Selina. That's how the French system works!
S. But I am useless without her! She is the one who handles...
P. DON'T MAKE ME CALL YOUR WIFE! 
سلینا از خنده منفجر می شه و همکار طفلک فرانسوی مونده بخنده یا به روی خودش نیاره!


پ. س.  اگر فکر می کنید تموم شد، نشد. استیو بگفت راست می گیی به مینروا زنگ بزن. کلی هم خوشحال می شه که من کلاس اولی نداشته باشم و غر نزنم.  من در واکنشی ناجوانمردانه اعلام کردم نه اگر من بهش بگم پشت سر مامانش چیا گفتی و استیو در ناجوانمردانه تر ادامه داد می خوای کلاس هات با وین مشترک باشه یعنی؟ می دونه من سایه وین رو هم با مسلسل می زنم! و جنگ مختومه شد!