Monday, 16 March 2015

ناسزاهای سزا!!!


اینجا همه کف ها (تا جای ممکن چوبی اند) و  خب صدا می دهند چه جور!! وسط یک سخنرانی هفته پیش، بادی گارد بابای دوستم رو اعصاب مون پاتیناژ کرد انقدر اومد و رفت!  آخرش من رسما برگشتم و بهش علامت راس نشون دادم و البته روم رو که برگردوندم، دیدم بابای دوست جان داره نگاه می کنه!! و بابا مامان دوست جان فرندزهالیک اند در حد جام جهانی!! یعنی ما در جیب کوچک ایشان جا داریم!! در همین حال، آقای بادی گارد دوباره رفت بیرون و و این دفه دوست جان برگشت طرفش که و فنپولی!!! یعنی قیافه بابای دوست جان که وسط سخنرانی هم خنده اش گرفته بود و هم احتمالا داشت فکر می کرد ما رو چطور ادب کنه، حرف نداشت!! بعد تازه دوست جان ادامه داد که
Can he BE any louder?



No comments:

Post a Comment