Monday, 1 December 2014

مینا ۱۸۹


پس از قرنی تلفن زدن و قرار گذاشتن، آقای تکنیسین تشریف آوردن که یکی از این الارم های آتش سوزی نصب کنن. وقتشون به من نمی خورد و به همین دلیل دوستی لطف کرد و رفت خونه من که آقاهه پشت در نمونه!! بعد اقاهه اومده و از این همه جا رسما الارم رو بالا سر مینا نصب کرده. دلیلش البته اینه که مینا بغل رادیاتوره معمولا! از دوست مربوط اجازه گرفته که قفس مینا رو جا به جا کنه ، مینا چنان بهش برخورده که تمام مدتی که آقاهه  به انتصاب! مشغول بوده، سرش جیغ کشیده!! دوست مربوطه گزارش داد که به محض اینکه اقاهه خارج شد. مینا چنان آروم گرفت که انگار نه انگار تا دو دقیقه پیش داشته گوش فلک رو از رده خارج می کرده!!!



No comments:

Post a Comment