Sunday, 26 February 2017

Split



Director
M. Night Shaymalan

Starring
James McAvoy
Anya Taylor-Joy

1h57, USA, 2016

اعتراف می کنم که فقط به خاطر دیدن جیمز مکوی در بیست و سه نقش متفاوت رفتم سینما. اعتراف می کنم که انتظار یکی از اون ایده درخشان و چرخش داستانی چرند در ۵ دقیقه آخر شایمالانی بودم که رسما حال تماشاگر رو می گیره و باز اعتراف می کنم که غافلگیر شدم. بازی مکوی به همون خوبی بود که انتظارش رو داشتم. یک سکانس ۵ دقیقه ای که هر ۹ شخصیت به هم تبدیل می شن انقدر خوب بود که نه فقط من که نصف نقدهایی که خوندم پرسیده بودن چطور این سکانس رو کسی ندید و راین گاسلینگ برای خوش تیپ بودن در لالالند کاندید اسکار شد؟  (کاندید شدن حقش بود اما نه برای لالالند، برای  
Nice Guys)
 نقش های مقابل مکوی هم همه محشرند، هم بتی  باکلی و هم انیا تیلر جوی اما دخترهای دوم و سوم چنگی به دل نمی زنن هرچند در فیلمنامه هم جایی ندارند.

وقتی فیلم داشت به آخر می رسید و صحبت هیولا می شد، جیغم رفت هوا که شایمالان!! بازم یه تریلر خوب رو گند می زنه حالا!! این فیلم که فانتزی نبود!! چرررررراااااا؟ و آی جیغم از شادی هوا رفت وقتی تگ فیلم رو پرده اومد و بروس ویلیس گفت مستر گلس!!!  اسپلیت یکی از محدود فیلم هایی که تا لحظه آخر آخر آخر نمی فهمید که دنباله فیلم قبلی شایمالان
Unbreakable 
هست. اگر فیلم رو در سینمایی که تماشاگرها فیلم قبلی رو دیدن ببینید، همه آخر فیلم جیغ می زنن. نقدهایی که من دیدم هم از همین تجربه می گفتن. بعضی ها اشاره کرده بودن که تم موسیقی 
Unbreakable
از لحظه ای که تگ شروع می شه باعث شده آماده پرده برداری نهایی باشند و خیلی خوره تر ها، پوسترهای دو فیلم رو کنار هم گذاشته بودن و فهمیده بودن که شکستگی روی دو پوستر، رو مرزهای کناری به هم می پیوندد. حالا که آدم خوبه و آدم بده معرفی شدند (با پونزده سال فاصله! ولی خب به هر حال!!) باید دید که  آقای کارگردان برای رویارویی شون چه نقشه ای داره!!

پ. ن. یه جایی فیبی سعی می کنه به مانیکا کمک کنه که بر احساس شکستی که مادرش با گفتن باز یک کار مانیکایی کردی بهش می ده، غلبه کنه و می گه معنی کار مانیکایی رو عوض کنیم. از این به بعد وقتی یه کاری به نتیجه می رسه بگیم کار مانیکایی!! حالا شایمالان با این فیلم معنی غافلگیری  شایمالانی رو عوض کرده!! خدا کنه با فیلم بعدی برنگرده به معنای قبلی!!





Friday, 24 February 2017

Be careful what you wish for...

داشتم فکر می کردم باید آشپزخونه رو درست و حسابی تمیز کنم. همون روز گاز خراب شد. فکر کردم تا تعمیرکار بفرستن یه هفته طول می کشه، وقت دارم تمیز کنم. آقای تعمیرکار زنگ زد که امروز میام!! بعد من نه تنها آشپزخونه که همه جای خونه رو تمیز کردم!! اصولا یادم باشه دفه بعد واژه های آرزوهام رو درست انتخاب کنم!


Wednesday, 22 February 2017

به یک بستنی چکه کن جهت دیدن فیلم های چرند نیازمندیم!!

 داشتم  رو یوتیوب نقدهای فیلم جدید آقای خاکستری رو می دیدم (از آدمی که ویدیوهای پاپ رو نمی بینه ولی آهنگ های هجوشون رو از حفظه، چه انتظاری دارید؟)  و دوستان مجازی که فیلم رو دیده بودند و از چرندی اش از خنده غش کرده بودن و سینما رو به هم ریخته بودن. دلم برای روزهایی که این  کار، حرفه اصلی من و بستنی چکه کن محسوب می شد، تنگ شد. فیلم چرند دیدن و تا حد انفجار خندیدن!! چند بار سینما رو به هم ریخته باشیم یا از طرفداران غیرتی آقای کیمیایی ناسزا دریافت کرده باشیم، خوبه؟ با همه اینا برای چرندیات حدی هم قایل بودیم. مثلا آخرش هم توتیا (نخیر!! اینجوری نوشته می شه!!) رو ندیدیم یا یکی دو بار فیلم های آقای گلزار در همون ۵ دقیقه اول  انقدر به شعورمون توهین کردن که عطاشون رو به لقاشون بخشیدیم!!) دیدن سینما دوستانی که همون طور که  ما تکرار می کردیم قاتل در نمی زند چون خودش کلید دارد و ریسه می رفتیم، ادای آقای خاکستری رو در میارن که یک بار کاری که بهت می گن رو انجام بده و غش می کن، لذت بخشه. تازه دارم می فهمم که علاقه من به 
Honest Trailers
و گروه سازنده اش که سلیقه فیلمی شون بسیار با من متفاوته از کجا میاد. این ورا خیلی کم اتفاق می افته که فیلم انقدر چرند باشه که بشه بهش خندید. حتی فیلم های تجاری هم خوش ساخت و حداقل سرگرم کننده اند. برای چرند دیدن و خندیدن باید به سوپ اپراها و ریالتی شوها پناه برد و این برنامه ها پایین خط مرزی من برای چرندیات اند. به هر حال، این روزها ویدیوهای نقد آقای خاکستری انقدر بامزه اند که من گاهی یک ویدیو رو چند بار می بینم و با گروهی دوست مجازی به فیلمی که ندیده ام می خندم!!

پ. ن. بی ربط. اگر مثل من یکی از دغدغه های زندگی تون  (خودتون چشم هاتون بچرخونین لطفا!!) این بوده که ریسه رفتن ریشه اش چیه؟ و چرا هیچ واژه ای شبیه اش نیست،  واژه لاتینه و به معنای خندیدن!! از اون لحظاتی لامپ بالاسری لاتین خوندن که ناگهان یک رابطه رو کشف می کنی و تا آخر روز یه چوب لباسی تو دهنت گیر می کنه!! 


اعداد غریب

صبح دیدم  که امروز بیست و دو ، دو، دو هزار و هفده است. یاد یازده نوامبر ساعت یازده و یازده دقیقه افتادم. نگاهم به شماره فرم افتاد و دیدم همه اعداد مضرب هفت اند. اعداد همیشه در زندگی من نقش غریبی داشتن.  همیشه یه جورایی نوید اتفاق های آینده رو دادن.  منتظرم. منتظرم.


Thursday, 16 February 2017

لیدی فورتونای غریب


داشتم برنامه سال ششمی ها رو به روز می کردم، رسیدم به هفته سوم ژوئن  و یادم افتاد که سفریم. نه به اینکه من سال ها موقعیت رفتن به انگلیس رو به روش های متفاوتی از دست می دادم، نه به اینکه این بار سومیه که در یک سال گذشته برمی گردم لندن و خنده دار تر از اون، الان من رابط مدرسه و تاتر ملی ام!!  الان تاتر ملی هی منو می طلبه!!!

پ. ن. لیدی فورتونا، بانوی سرنوشت سازه که با چرخوندن   چرخ سرنوشت می تونه به چشم به هم زدنی، تقدیر رو تغییر بده! البته  سرنوشت دایره وار، بالا و پایین می ره و بدشانسی و خوش شانسی به تناوب در سرنوشت آدم پیدا می شن!!





Sunday, 12 February 2017

When shall I move to another continent?

از وقتی برگه های ملاقات اولیا مربیان رو دادن، فلیکس رو اذیت کردیم که کوچکترین عملی رو به مامانت می گیم. فلیکس عادت داره که شوخی شوخی متلک بندازه و با این اخلاقش گاهی رو نرو همکلاسی ها یا معلم مربوطه پاتیناژ می ره. یکی از شوخی هاش با من و کلاسی که پر از دختره اینه که فلان کار یا بهمان تحقیق از زن ها بر نمیاد. بعد که جیغ همه هوا می ره، زیرزیرکی می خنده. خلاصه که این چندوقت تا دهانش رو باز کرد همه مون گفتیم مامانت کی میاد؟  اصلا هفته پیش من شوخی شوخی به دخترها گفتم یه لیست از همه حرف های برخورنده اش بنویسید که من به مامانش بگم. فلیکس که سعی می کرد اصلا به روی خودش نیاره که وحشتناک از مامانش حساب می بره (فلیکس و برادرهاش از معدود بچه هایی اند که هم فامیلی مادر رو دارند و هم پدر)، برگشته می گه اصلا مساله نیست فقط بگید من کی به استرالیا فرار کنم؟ بعد خیلی مظلوم خطاب به جمع می گه دلتون برام تنگ می شه!!!  من نباشم سر کی داد می زنین
Don't be a jerk!!!




Saturday, 4 February 2017

Arrival



Director
Denis Villeneuve

Starring
Amy Adams
Jeremy Renner

1:56, USA, 2016


فیلم رو دوست دارم. زرق و برق فیلم های علمی تخیلی رو نداره.  تصاویر چشمگیرند. تا نیم ساعت آخر هیچ چیز رو لو نمی ده و کلا ایده اینکه بیگانگان میان که ما رو - ما انسان هایی که بلد نیستیم با هم حرف بزنیم رو - وادار کنن، با هم گفتگو کنیم، زیباست.
  
چند جا رو یوتیوب دیدم ملت پایان فیلم رو توضیح داده بودند یا  گله کرده بودن که مبهمه و به خودم شک کردم. بعد توضیحاتشون رو دیدم و به هوش ملت شک کردم. فیلم تا ته چیزی رو لو نمی ده، اما پایانش واضح هست. تازه من یه کم تو ذوقم خورد که همین. اما بعد که بهش فکر کردم دوستش داشتم. اینکه یادگیری زبان های جدید باعث سیناپس های جدید بشه و باعث بشه مفاهیم اون زبان رو درک کنی، جذابه. تا حد زیادی هم درسته.

نکته بامزه اینکه برای اولین بار از وقتی من یادم میاد، مرد فیلم
eye candy 
هست. یعنی منتظر هیچ عمل قهرمانانه ای از جرمی رنر نباشید، قهرمان ایمی ادمز هست! طفلک رنر یکی از تابلوترین جمله های فیلم رو هم داره که شگفتی این سفر ملاقات با بیگانه ها نبود، دیدن تو بود که خیلی گل درشته! یک کمی هم آدم باهاش مشکل پیدا می کنه وقتی می فهمه در آینده چه واکنشی نشان خواهد داد!

ویلنو کارگردان سیکاریو بود که حرف نداشت ، من اصلا به خاطر اون فیلم رفتم دیدن این یکی. حالا با دیدن این یکی خیالم راحت شد که ویلنو چه انتخاب درستیه برای بازسازی 
بلید رانر! هر چند به نظر من بلید رانر نیازی به بازسازی نداره!!

پ. ن. نامربوط.  پنجاه طیف خاکستری باید جایزه خنده دارترین تیزر رو بگیره. هر سال وقتی تیزر این شاهکار  هنری میاد، من تو سینما به خنده می افتم.  فرانسه اش که اصلا دو برابر بامزه است. آخه کدوم نابغه ای این جمله پرمغز رو نوشته که باهات شام می خورم چون گشنمه!! هالیوود واقعا به ملت برای نوشتن چنین خزعبلاتی پول می ده؟ مردم واقعا وقت می گذارن چنین چیزی رو می بینن؟ 






Passengers



Director 
Morton Tyldum

Starring 
Chris Pratt
Jenifer Lawrence

1:56, USA, 2016



آدم و حوا در فضا! یک نمونه خوب اینکه چطور بازیگری می تونه ضعف  های فیلمنامه رو بپوشونه! فیلم با وجود اینکه خیلی سعی می کنه سوال های مهم بپرسه و ایده های فلسفی رو به چالش بکشه، کم و بیش یک کمدی رمانتیک سرگرم کننده با جلوه های ویژه معرکه است. طرفداران کریس پرت از بازی مثل همیشه  ساده و دلنشینش لذت خواهند برد. 

پ. ن. من در نقطه اوج که  جیم بعد از مقادیر متنابعی کمبود اکسیژن و چند دقیقه ای مرگ!! بدون هیچ آسیبی به هوش میاد و اورورا شروع می کنه به بوسیدنش داشتم از خنده غش می کردم!! اگر طرف از بی اکسیژنی در فضا تلف نمی شد، در اون لحظات باید می شد!!




La La Land


Director
Damian Ghazelle

Starring
Emma Stone
Ryan Gosling 

2:08, USA, 2016

شاید انقدر انتظارم بالا بود، تو ذوقم خورد. اما مدت ها منتظر این فیلم بود. فیلم قبلی شزل حرف نداشت. اما استون و راین گاسلینگ رو دوست دارم و در دانش موسیقی شزل هم حرفی نیست. انقدر منتظرش بودم که اصلا تیزرها رو هم نمی دیدم که ندونم موضوعش چیه و همین که می دونستم موزیکال هست و درباره هالیووده، انتظار یه آواز در باران جدید داشتم.

در اینکه فیلم خوب از آب دراومده حرفی نیست. اما به معیارهای سینمای موزیکال نزدیک هم نمیشه. یک به خاطر اینکه به شدت سعی می کنه شبیه موزیکال های قدیمی باشه و بعد در ده دقیقه آخر تصمیم می گیره، پایان مدرن داشته باشه. آقا جان یا این وری یا اون وری!! اگر عاشق های شما در آسمون پرواز می کنن و وسط خیابون می زنن زیر آواز، مدل های کلاسیک رو دنبال کن!! اگر موسیقی بخشی از فیلمه اما فیلم موزیکال نیست، مثل رقصنده در تاریکی، اون رو!!  دو، با اینکه من راین گاسلینگ و اما استون رو دوست دارم، با اینکه بازیگرهای کمدی خوبی اند، با اینکه رقصنده های محشری اند، خواننده های خوبی نیستن!! 
دوئتی که انقدر انتظارش رو کشیدم انقدر پیش پا افتاده خونده شده بود که یه ان شک کردم که شاید دستگاه های صدا مشکل دارن!! شاید هم مشکل تکنولوژی به روز سینماهاست که انقدر محشره  که پیش پا افتادگی صداها به شدت به چشم میاد!! کلا از همه آوازهای فیلم، یکی از ترانه های اما استون رو یادم مونده که قبلا هم شنیده بودم و دوستش داشتم و این برا من که نصف موزیکال های سینما رو رو تلفنم دارم و روزانه گوش می کنم، فاجعه است.  
به هر حال، فیلم سرگرم کننده است. اما اگر یه بعد از ظهر خالی داشته باشم و بخوام یه فیلم استون و گاسلینگ تماشا کنم احتمالا می رم سراغ 
Crazy Stupid Love
نه
La La Land!

پ. ن. واقعا سینگ استریت برای موسیقی  کاندید نشد و لالالند شد؟ دارم کم کم معنی سینمای مستقل و سینمای پر زرق و برق هالیوودی رو می فهمم!