Thursday, 26 June 2014

The Bounty Hunter!!!


با دخترها نفری  ان. بار مصاحبه داشتم و از پسرها خبری نیست!!!‌از دیروز رسما چادر بستم به کمرم و رو دیوار، وسط فوتبال، تو غذاخوری، وسط امتحان!!! رو نروشون اسکی کردم  و شبی نونصد تا ای میل براشون ارسال نمودم که منت نهادند بر گردن ما و دو تاشون اومدن برای تمرین و دو تای دیگه برای فردا وقت گرفتن!! همه هم بهم گفتن که ولشون کن!! به جهنم که نیومدن!! نمره خودشون میاد پایین!!! اما خداییش با همه پدری که از من استخراج نمودن، انقدر تجربه خوبی بود و انقدر از استرس شون کاسته شد که مطمئنم کار درستی کردم و نمره همه حداقل یک نمره جا به جا شد (برای قبولی دانشگاه خیلی مهمه اینجا!!) از همه بامزه تر دنیل بود که از اون انگلیسی های تیپیک هست و به شدددددت خونسرد و با اعتماد به نفس و بچه تا همین جا هم از سه جای محشر پذیرش علوم سیاسی داره و از شدت استرس خودکارش رو وسط مصاحبه شکست و من  و اون یکی داوره مونده بودیم، بخندیم یا بچه رو دلداری بدیم!! خلاصه که برای اولین بار در عمرم به شدت سیریش بازی درآوردم و خیلی هم احساس خوبی دارم!! اگه یک روز دنیل، نخست وزیر انگلیس شد حتما ازش وقت می گیرم و بهش یک خودکار سالم هدیه می دم!!!



No comments:

Post a Comment