من بالاخره موفق شدم با هزار جور بالا و پایین کردن برنامه کلاس هام رو جا به جا کنم و برای یک کنفرانسِ به زودی جا باز کنم. هفته پولین داشت غر می زد که من می خوام با تو برم!!! تنهایی نمی چسبه!! (در راستای چرا نمی چسبه، برین سراغ دو روایتگر در پاریس!! چلچراغ خواهید شد!!) خلاصه بهش پیام دادم که میام!! جواب اول هورررررررررررراا!!!! پاسخ یییییییییییییییییی! می ریم دیدن یان پیت!!! (توضیح در همون پسته!!! (نه، پدر من! پُست. نه پِسته!!!) و جواب دوم من چی بپوشممممممممممم؟ یعنی یان بدونه ما هر دفه چه ننربازی های از خود استخراج می کنیم..... فکر می کنین چی کار می کنه؟ همون کاری که تو این دو ساله کرده!! کلی بهمون می خنده!! کلا عقیده داره ما دو تا در کنار هم انسان های خجسته جذابی هستیم!!! ببینیم این بار به چه نحوی آبروی خویش را بر باد فنا خواهیم داد!!!
No comments:
Post a Comment