Wednesday, 26 October 2016

Doctor Strange



Director
Scott Derrickson

Staring 
Benedict Cumberbatch
Tilda Swinton
Chiwetel Elijofer 

1:55, USA, 2016


داکتر استرنج یکی از بهترین محصولات مارول هست. به نظر میاد که استودیو بعد از تولید این همه فیلم یادگرفته که چطور شخصیت ها رو معرفی کنه و بیننده رو مشتاق کنه برای فیلم های بعدی. با وجود اینکه فیلمنامه کم و بیش پیش پا افتاده است، بازیگران محشر و شوخی های به موقع و تدوین نفس گیر فیلم  ( از جلوه های ویژه چیزی نمی گم چون هرچند خارق العاده ان، من فیلم رو دو بعدی دیدم و اون تجربه رو از دست دادم) باعث می شه که تمام دو ساعت رو با لذت با فیلم درگیر باشین.

 کامبربچ که نیاز به تعریف نداره و در نقش نوابغ خودشیفته دوست داشتنی که امید به بهتر شدنشون هست، جا افتاده. چیوتیل الیجافر هم که همیشه دیدنیه و تیلدا سیونتن و تاثیر فراجنسیتی که به همه نقش هاش میاره!!!  این وسط مدز میکلسن هم هست که دیگه داره به یکی از دیدنی ترین ضدقهرمان های هالیوود تبدیل می شه. 

 خلاصه که فیلم لذت بخشی هست و برای من در دسته فیلم های خوب مارول مثل انتمن و ددپول هست. تگ فیلم هم خیلی بامزه است. اصولا مردم منفجر شدند وقتی اون ده ثانیه پخش شد و البته من همین جا از نویسنده ها تشکر می کنم که یک رمنس نچسب دیگه رو به فیلم تحمیل نکردن!! ریچل مک ادامز بازیگر محشریه اما اولا به کامبربچ نمیاد و دوم دنیای مارول اصلا دنیای ماجراجویی هست، نه تمناهای عاشقانه!!! اصولا این رمانتیک بازی های چرند انتمن و تور و کپتن امریکا رو کلی داغون کرد!! حالا تو تور بعدی لابد لوکی هم عاشق یه دانشمند دیگه میشه که قیافه و هیکلش مدلی هست و مخش انیشتنی!! خداییش این آقایون تا حالا دانشمند دیدن؟ زن و مرد نداره!
We  look like we have been living under a bridge!!! 

پ. ن. تیلر فیلم برای اولین بار تو کامیک کان پخش شد و مامبربچ خودش هنوز تریلر رو ندیده بود و قیافه اش دیدنی بود وقتی با شگفتی می گفت
Wow! That looks good! 





Tuesday, 25 October 2016

Kubo and Two Strings


Director 
Travis Knight

Starring
Charlize Theron
Art Parkinson

1:43, USA, 2016


کوبو یکی از بهترین انیمیشن های امساله! انیمشنش دیدنیه، اما داستان پرمعناش و پیشینه شرقی ای که با خودش میاره رتبه اش رو بین  انیمیشن های امسال کلی بالاتر می بره.  داستان برگرفته از یکی از افسانه هاست و پسری که باید زره پدرش رو پیدا کنه که از جادوی پدربزرگش که برای قبول کردن کوبو به قلمروش چشم های کوبو رو میخواد. 
داستان خیلی فراتر از این خلاصه است و البته در کنار تصاویر و موسیقی رعب آوره!!  گونه کمی نوجوانانه تر کوایدان و همونقدر هراس آور!
 انقدر که سازندگان در آخر فیلم به ماکت استاپ موشن یکی از هیولاها قطع می کنن تا  شاید واقعیت فیلم ترک برداره و از هراس تماشاگران خردسال جلوگیری کنه. و البته معنای خانواده و فقدان اون که مضمون همیشکی افسانه های ژاپنی هست و انقدر بیانش نمادین و زیباست که نمیشه تحسینش نکرد. دلم نمی خواد داستان لو بره. اگر دلتون برای ماوراالطبیعه و قلمروهای جادویی سحرانگیز تنگ شده، کوبو انتخاب محشریه!


صحنه هایی که دوست دارم
اریگامی ها
سکانس پایانی و فانوس ها
جنگل و دریای خوفناک فیلم وقتی اوراح پدیدار می شن
و همه فیلم، همه همه فیلم 


پ. ن. اگر کوایدان رو ندیدین، این اطلاعات فیلم. اما خودتون رو برای شوک های پیاپی و خاطره های همیشگی و مزاحم فیلم آماده کنین. مثل من هم نبینینش. یعنی یازده سالتون نباشه، قبل از تاریکی هوا ببینینش و در صورت امکان دور و برتون موجودات زنده وجود داشته باشن در هنگام  تماشای فیلم

Kwaidan (Kaiden)
Director: Masaki Kubayashi
1964







Hell or High Water


Director
David Mackenzie

Starring
Chris Pine
Ben Foster

1:42 min. USA, 2016



یک نمونه معرکه از ژانر جاده ای فیلم های رفاقتی -برادرانه!!! با یک ساختار روایی عالی و چهارتا بازی محشر از جف بریجر، کریس پاین، بن فاستر و گیل برمینگهم.  دو تا برادر تصمیم می گیرند که بانک بزنن اما نه هر بانکی!! بانکی که با بهره های کمرشکنش زمین اجدادی شون رو که حالا توش چاه نفت هم پیدا شده رو از چنگ مادرشون در آورده! بن فاستر که خدای نقش های جنون آمیز آخر خطیه و جف بریجز هم اصلا خدای بازیگریه و اصلا نیاز به تعریف نداره!!
 اما این وسط کریس پاینه که وحشتناک عالیه و هیچ نشانی از کپتن کرک یا شاهزاده های فیلم های رمانتیک نداره!! اصلا فکر کنم اولین باره که کریس پاین پدر خانواده است اون هم با بچه های نوجوون!!  فیلم دیدنیه!! واقعا دیدنیه!!

صحنه هایی که دوست دارم
وقتی توبی / کریس پاین  پسرش رو بعد از مدت ها خونه همسر سابقش می بینه و بهش می گه داره چیکار می کنه. عاشق اینم که پسر می گه من چیزهایی که درباره تو و عموم بشنوم رو باور نمی کنم و توبی می گه نه باور کن!! همه شون درست اند. اما تو این راه رو نرو!
رویارویی نهایی توبی و مارکس / جف بریجز و همدلی غربیشون
سکانس  منجر به مرگ تنر/ بن فاستر
و رابطه محشر  مارکس و البرتو/ گیل برمینگهم



نیک کروی بودن!!


می پرسن چرا آهنگ ها رو می خری؟ چرا برا کتاب ها پول می دی؟ تو که دست به دانلود کردنت خوبه!! جوابش ساده تر از اونه که فکر می کنن. این همه سال سنگ مولف رو به سینه زدن و گله کردن که ما جز جامعه جهانی نیستیم. حداقل به خودم ثابت کردم که حالا که می تونم،  کپی رایت رو رعایت می کنم. سال ها مساله این بود که نمی شد. زیرآبی رفتن لازمه به زور بودن بود. حالا  نیست و وقت عمل به همه اون شعارهاست. به همین سادگی!!! 

پ. ن. نیک در یکی از مشهورترین جمله های گتسبی بزرگ از خودش تعریف می کنه که یکی از درستکارترین آدم هاییه که در زندگیش دیده!! هرچند وقتی رمان پیش می ره، آدم به اون ادعا شک می کنه! همون الان!!



Monday, 24 October 2016

خود خیلی ویرانگری!!

در راستای پست قبل، من در ده روز گذشته مچم رو پیچ دادم، رو دستم اب جوش ریختم، یه دو چرخه انداختم رو زانوم و  کمرم رو کوبیدم به زمین لغزان زیر پا!! خدا رحم کنه ....


آووووووووووچ!!!


انسان عاقلی که مچ پاش رو همین پریروز پیچ داده، از چهار تا پله نمی پره که رو همون مچ فرود بیاد و نیاکانش از جلوس چشماش رد شن!! خدا رو شکر که وصله عاقل بودن به ما نمی چسبه!!



دو نفر بودن!!


وااااااو!!! چطوری موهای تو رو انقدر صاف کرده این دختره؟ چقدر طول کشید؟
(با لحن سرافکنده چندلر بخونین وقتی به مانیکا می گه پمادش محرک هست )!خسته شد، از همکارش برای پشت هاش کمک خواست!!!!!

و  انفجارررررررر!!!!!


پ. ن. ۱ دوستان به دلیل همبستگی بانوانه، الکس رو بایکوت کردن!!از این رو همگی می ریم سراغ همکار الکس که کارش انصافا حرف نداره!! بعد همین هفته پیش به من پیشنهاد شد که هدف تنبیه آقا بوده و اصولا موهای من به درد مجازات های سیزیفی می خوره و من بهتره برگردم پیش الکس!!!

پ. ن. ۲ تمام اون چهار ساعتی که این ریچل  و مدی طفلک موهای منو شستن و کوتاه کرده و خشک کردن و صاف کردن!! الکس رد شد و لبخند زد و با من سلام و احوالپرسی کرد و گفت چقدر موهای کوتاه تر بهت میاد و احتمالا در دلش بارها خدا رو شکر کرد که مجبور نیست با موهای من سر و کار داشته باشه!!



نچ!!!

دقت کردین از نظر زیست شناسی، کرم اصولا نمی تونه از خود درخت باشه؟




The Magnificent Seven



Director
Antoine Fuqua

Starring
Denzel Washington
Chris Pratt 

2:13, USA, 2016

یک بازخوانی تازه از هفت سامورایی کوروساوا! اگر طرفدار بازسازی قبلی با یول برینر و استیو مک کویین هم باشید، از این فیلم لذت خواهید برد.  گروه هفت نفره فیلم دوست داشتنی اند و اگر از اول نمی دونستم کدومشون  در پایان می میرند، احتمالا بیشتر لذت می بردم! در هر حال، یک فیلم سرحال با شوخی های به موقع و یک کریس پرت مثل همیشه دوست داشتنی و یک دنزل واشنگتن مثل همیشه با وقار و البته یک ایتن هاوک معرکه آسیب پذیر! بدون وابستگی های رمانتیک الکی یا پایان الکی خوش! مگر آدم از سینمای 
سرگرم کننده بیشتر از این می خواد؟


Sunday, 9 October 2016

دارا


با این که چند وقته اومده کلا باهاش رو به رو نشده بودم تا دو سه هفته پیش که با حرص اومد تو و جیغش رفت هوا که این چه وضعیه؟ من و مریا فکر کردیم که چه آخرالزمانی اتفاق افتاده تا آقا توضیح فرمودند که این فرانسوی ها هم با این شلوارهاشون!! این ملت مگه ماهیچه ندارند و یعنی چی که شلوار عادی شون هم انقدر تنگه!! اصلا فردا با شلوارک می ره سر کلاس!! گفت و گفت و ما خندیدیم و خندیدم و فردا که با شلوارک اومد و من و مریا و خودش از خنده منفجر شدیم و ربکا پرسید
Inside joke? 
 یه دفه آقای ایرلندی جدید تبدیل شد به یه دوست تازه! یه دوست تازه که من اسمش رو هم نمی دونستم! هفته پیش یه دفه اومد و لم داد رو  کیس کامپیوتر و پرسید اسمت چیه؟ گفتم و جیغش رفت هوا که چقدر سخته !! نمیشه خلاصه اش کرد و من گفتم بعضی ها تهش رو نمی گن ولی این مشکل شما رو که با ه وسط حل نمی کنه!! اسم خلاصه شده رو چند بار گفت و گفت اگر ناراحت نمی شم، از کوتاه تره استفاده کنه. پرسیدم و اسم شما؟ دارا! دارا؟ دارا!!  تحقیقات نشون داد که دارا، تلفظ انگلیسی دی ره و دِیر ایرلندیه و  یک قصه فولکلور هم پشتش هست!! این روزا دارا یک دوسته نازنینه که رفتار دلنشین و برخورد گرم ایرلندی اش باعث شده به سرعت با همه دوست بشه!! و من هم عادت کردم که  دارا رو با آی کوتاه ایرلندی تلفظ کنم و یک نفر منو  با لهجه ایرلندی صدا بزنه پری !!! 






Friday, 7 October 2016

ایگور پرهیزگار!!


دفترش یادش رفته!! دفتر ما رو یادش رفته!! آلمانی حرف زده!! مشقش تو لاکر جا مونده!! و خلاصه این هفته پروانه نگرفته!!  از قضا من پروانه ها رو تو کلاس جا گذاشتم! و بچه ها برای معلم های بعدی قضیه پروانه ها رو تعریف کردن! جلسه بعد که منو می بینه، با غرور می گه که معلم تاریخ پرسیده می خوای من بهت یه پروانه بدم. معلمت نمی فهمه و ایگور گفته که نه!! من این هفته شایستگی اش رو نداشتم!! می گه شایستگی و چشماش از غرور برق می زنه!! 


پ. ن. از یه ور به شدت خنده ام گرفته بود و از اون ور می خواستم بغلش کنم و بچلونمش!!


ربطی ندارد! حتی به شما دوست عزیز!!

داره برام تعریف می کنه که آقاهه کلی دیدش زده و بعد اومده  آدم های توی صف رو کنار زده که بپرسه 
Vous étes de quelle  origine?
و وقتی فهمیده ایرانیه، نیشش تا بناگوش باز شده  که می تونم چند لحظه وقتتون رو بگیرم؟ می گه یه مرتیکه 
(pardon my French!)
چهل پنجاه  ساله بوده و ازش تا شعاع ۵ متری بوی الکل می اومده و مجبور شده که تقریبا در بره!!!
و می پرسه اگر تو جای من بودی چی جواب می دادی؟ جوابش ساده است
Origine? Je suis originale!!! Et vous n'êtes pas!! Bye bye!


پ. س. ۱ خدا به آقایون ایرانی اخلاق یا قیافه یا هیکل نداده، عوضش چنان با اعتماد به نفس جبران کرده که هر کسی به خودش اجازه می ده به صرف اینکه ایرانی هستی،  زن هستی یا مثلا حلقه دستت نیست (حتی اگر هست)، مزاحمت بشه و اصلا فکر نکنه که آخه یه نگاه به خودم هم بندازم!!  حرصی ام ؟! ۱. سال ها پیش تو دانشگاه به یه پسر بیست ساله بیشعور گفتم، هروقت من شما رو با اسم کوچیک صدا زدم، شما هم منو با اسم کوچیک صدا کنید!! دو هفته پیش به یک مرد پنجاه ساله بیشعور!! ۲. دانشگاه دوست خاکستری کمرنگ رو احضار کرد و براش توضیح داد این ور دنیا همه حرکات آقای یارو  مصداق بازر آزار جنسیه!! همه همکارهای فرانسوی ازش شکایت کردند!! می خوای تو هم بالاخره صدات دربیاد؟ ۳. آقای دکتر نمی دونم چی چی اومدن اینجا خونه نامزدشون لنگر خوردن، کنگر انداختن (نه! منظورم دقیقا همینه!!)!! هزار یورو ازش قرض کردن، پس ندادن!! بعد فرمودن تو چاقی!! تو رو باید بست به درخت، جلوت پیتزا خورد، لاغر شی!!! اگر فکر می کنین، آقای دکتر جرج کلونی هستن، اشتباه می فرمایید!!! ایشون شبیه یک خمره کت شلوار پوش اند که وقتی از مکانی می گذرند تا ساعت های بوی عبورشون به مشام می رسه!!! جالب اینه که تا نمی دونن ایرانی هستی، بهت احترام می گذارن و رعایت می کنن!! اما به محض اینکه می فهممن ایرانی ای، ناگهان لیاقتت رو برای احترام از دست می دی!  نتیجه اینه که من با دو تا همکار مرد و بیست و چهار تا بچه رفتم لندن و یک ذره هم ترس برم نداشت. و وقتی یه ایرانی در ۱۰۰ کیلومتری ام هست،  ساب اتومیک می شم!!