همیشه حرف ویل بود ولی من تا حالا ندیده بودمش. تا هفته پیش که تو مراسم خداحافظی ایلنیا و گرت که من کلا نصف جمع حاضر رو نمی شناختم!!! سلینا روبروم نشسته بود و به بغل دستی ام اشاره کرد که اینم ویل!! من هم بدون قدری اندیشه گفتم
So you are Mr. Kenny?
کنی فامیل سلیناست. و ویل اول کلی خندید و بعد دیگه مگه ول کرد؟ سلینا می گه اصلا خوشش اومده و می خواد از این به بعد خودش رو آقای کنی معرفی کنه!! یعنی واژگون شدن نقش های جنسیتی تا این حد!!!
پ. ن. اینجا هنوز اسم فامیل خانم ها بعد از ازدواج به اسم آقا برمی گرده. درسته مثل قبل کل اسم آقا بعد از کلمه خانوم نمیاد (یه چیزی تو مایه های خانم اصغر غضنفری!!) . مثلا تو آرزوهای بزرگ اصلا نمی دونیم اسم خواهر پیپ چی هست. همه جا خانوم جو گارجری و حتی خانوم جو خطاب می شه. اما با وجود این، کم کم اوضاع داره برمی گرده. مثلا بعضی خانم ها اسمشون رو به شکل رسمی عوض نمی کنن یا یک همکار محشر من که پونزده ساله اش با خانمش هست و ازدواجشون از این قراردادی هاست (یعنی فقط یا هم زندگی می کنن و در صورتی که بخوان جدا بشن، قرارداد باطل می شه و طلاقی در کار نیست!). فامیل بچه اولش، فامیلی خودشه. دومی، فامیلی خودش و خانومشه و سومی فقط فامیلی خانومشه!!