Saturday, 20 July 2013

جیییییییییییییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ!





خواننده گرامی
هیچ می دانستی من الان ایرانم؟ که من زن یه بِخِتُنی شدم و باهاش رفتم نیس؟ (آخه حس جغرافیاتون کجا رفته ؟) ؟ که از دانمارک بورس گرفتم و تابستون می رم اونجا ثبت نام می کنم؟ که برای عوض کردن پاسپورتم، یه سفر اومدم به میهن اس لا  می؟ (یعنی بورکینافاسوی سفلی هم الان تو همه کشور ها سفارت داره!‌ملت برای عوض کردن پاسپورت برنمی گردن بورکینافاسوی سفلی!!!!) یعنی من فقط دستم به این شاگردانم برسه!! تقصیر خودمه که هی تخیلشون رو بارور کردم!!! یعنی هر مادری پرسیده معلمتون چی شد؟ این جوووووونورها یه چیزی سر هم کردن!!! بعد من مادر می بینم که می گه وای! کی برگشتی؟ که عروسی ام رو تبریک می گه و می گه سر عقل اومدم و حالا راحت می تونم اینجا بمونم!! که می پرسه بچه ام کی به دنیا میاد و چرا هیچ شباهتی بین من و کل طایفه پستانداران باردار دیده نمی شه!!  که می پرسه حالا که می رم  ایا دانمارک بهم پست پیشنهاد کردن یا فقط دانشجو ام؟ شهر هم اندازه یه غربیل!! من هی می خورم به مادر بچه!! امروز یک مادر بی. بی. سی. (مادر بی. بی. سی. به آن دسته از مادران گفته می شود که تندی اخبار رو به همه مادرها و پدرها و همسایه ها و نوه خاله ها می رساند. این گونه جانوری، همه جا-زیست می باشد اما شرق زیستگاه مناسب تری را برایش فراهم می کند! مادر توییتر و مادر فیس بوک از نمونه های جهش یافته همین نوع مادرانند!! اینسایکلوپدیا پریانیکا. جلد سیزدهم، ۶۸۳)  رو ارشاد کردم و با کمک ایشون از فردا همه مادران اطلاع رسانی خواهند شد، چه جور!! الان منتظرم که چشمم به نوگلان نوشکفته خلاقم بیفته تا چنان هدایت شون!! کنم که  در صراط مستقیم cat walk بروند!!! 







No comments:

Post a Comment