بچه هایی که تربیت می کنیم .... ۱

روزی یه کسی بهم گفت که بچه های کلاس های تو به شدت با هم متفاوت اند ولی در عین حال به شدت شبیه خودت اند. منظورش زبان به درازای ۶ متر بود و اینکه اصولا بچه هایی که با من بودند عادت کردند هم راحت نظر بدند و هم از زبان استعاری ادبی در گفتگوی روزمره استفاده کنند و گاهی می تونند رو نرو هر معلمی حتی خودم پاتیناژ برن!! حالا دیروز استیو از من خواسته بود که  هملت تننت رو بهش بدم برای کلاس. من هم تمام روز یادم رفت. بعد دقیقا سر کلاس مربوط یادم افتاد که طفلک می خواست فیلم نشون بده!! رفتم کلاسش رو پیدا کردم و در راستای بهم نریختن کلاس، از دم در فلش رو نشونش دادم و پرسیدم هملت؟ کیتلین از اون ور می گه. 

His name  is Steve! 

و کلاس منفجر می شه!!