Tuesday, 1 November 2011

آستینا پایین!!!



الکس داره از سفر پارسالش به ایران میگه (این روزا همه میرن ایران، شما چطور؟) و اون وسط یه اشاره کوچولو می کنه که ایرانیا خیلی به همجنس بازا حساسن و دید خوبی ندارن بهشون!! اصولا الکس بسیار انسان ملاحظه کاریه و کلماتی رو به کار می بره که بار منفی نداشته باشه. اما خب منظورش هموفوب هست دیگه.(حالا یه جوری هم می گه ایرانی ها! انگار من که اونجا نشستم هفت پدرجدم اروپایی بوده!) من مثل یه میهن پرست اصیل رگ گردنم بالا می زنه، خون جلوی چشمام رو می گیره، بنفش می شم، از سوراخ های بینی ام دود خارج می شه و سرانجام جیغم در میاد که تو حالا از من چیزی شنیدی؟ همون آهو که بردت ایران مشکلی با این مساله داره؟ باز یکی یه چیزی گفته همه مون رو داری با چوب کلیشه ها می رونی، متحجر واپس گرا؟ اصلا تو که خروار خروار اخبار گوش می کنی، (با عرض معذرت از به کاربردن غلط مصطلح، اصلش خربار هست. حالا چطور اخبار رو بار خر می کنن، خودمم نمی دونم!) مگه نشنیدی ما تو ایران اصلا!!!! همجنس باز نداریم، خب معلومه به شکل یه گونه منقرض یا جهش یافته نگاهت کردن. باید می دونستی که این مساله تو ایران جانیفتاده. اصلا این از مسایل همه جوامع در حال گذار هست، هنوز خیلی از کشورا با این مساله مشکل دارن، حتی کشورای پیشرفته. اصلا همین فرانسه مگه پارسال پاریس رو پس نفرستاد آمریکا کلی ما فراق بازی های تو رو تحمل کردیم؟ (حالا من این سخنرانی غرا رو پشت تریبون مانند رو چطور به زبون فرانسه کردم بماند!) اصلا مگه مرض داشتی گفتی من همجنس بازم؟ کی می فهمید اگه نمی گفتی؟ (اینجا رسما داشتم جلوی چشم صورت مساله، پاکش می کردم!!) تو قیافه و رفتارت اصلا به اون چیزی که ایرانی ها از یه همجنس باز انتظار دارن نمی خوره! کسی پرسید ازت؟ خودت گفتی لابد دیگه!
(پرانتز اول: اگه معلوم نیست، من داشتم دفاع می کردم ها!!! نمی دونم الان چرا به نظر خودم عذر بدتر از گناه میاد؟)
(پرانتز دوم: الکس یه انسان طولانیه ۱۸۵ سانتی بلوند چشم آبیه، به شدت خوشتیپه (انقدر که این اهریمن همسایه اش که اصولا از بلوندا خوشش نمیاد هنوز حرص می خوره که چرا he's way out of her league؟). پزشک ارتشه اصلا و ورزش جز برنامه روزانه شه. (بماند که ما دو تا پررو یه مدت اذیتش می کردیم که وقتی ما داریم برمی گردیم تو تازه داری می ری بدوی!!! و یه یه یه یه یه یه یه!!!!) کلا هیچ علامت مشخصه ای نداره که آدم بفهمه straight نیست).
(پرانتز سوم: اگه فکر می کنین الکس هم سن منه مثلا داشتم اینطوری دعواش می کردم، ایشون کم کم ۱۲-۱۰ سال و (و ۳۰ سانت و ۲۵-۳۰ کیلو!!) از ماها بزرگترن!!! اما عرق ملی (فتحه اش رو بخونین لطفا) بزرگتر کوچیکتر سرش نمی شه!! ناموس! وطن! رفیق! (ای بابا! باز کیمیایی تو نوشته های من پیداش شد!!).
الکس به چنین واکنشی از من عادت نداره. خودش همیشه می گه من از انگشت شمار ایرانی هایی ام که می شناسه که سر هرچیز کوچیکی پیشینه تاریخی رو نمی کنم و کورش-داریوش تحویل نمی دم. کلا آدم آروم محترمی هم هست. یه کم هم دستپاچه شده بود. ولی بدجنس گذاشت شور و حرارت من بخوابه. یه کم قیافه اش رو شرمنده کرد و گفت نه من چیزی نگفتم. خودشون پرسیدن چرا ازدواج نکردی تا حالا؟ خب من هم جواب دادم. بعد یه خورده با گیجی اضافه کرد همش هم به من یا آهو یا مامان آهو می گفتن آستینتون بلنده!!!!! نمی دونم چه ربطی داشت؟ تابستون بود. همه آستین کوتاه می پوشیدن اتفاقا! (یعنی باید قیافه اش رو می دیدین، مطمئنم هنوزم نفهمیده چی می شنیده و یعنی چی؟)
حالا مگه کسی می تونست منو جمع کنه. یعنی نیم ساعت خندیدم. بعد هم هی یاد قیافه این می افتادم و قبل از اینکه معنی آستینتون بلنده رو براش بگم خنده ام می گرفت. حالا اونم نفهمیده بود چی شد که من از خشم اژدها رسیدم به سلطان کمدی. هم با من می خندید، هم هی می پرسید چرا می خندی؟ به چی می خندی؟ چی گفتم مگه؟ و بدین گونه رشته سخن از دست بشد و آخرش من نتونستم متن دفاعیاتم رو به آقای صورت مساله ارائه بدم. از دست این ملت آستین حلقه ای پوش مشتاق اتحاد مزدوج!!!!

پ. ن. ۱ خشم اژدها رو که می شناسین. سلطان کمدی هم مال اسکورسیزیه با بازی رابرت دنیرو و جری لوئیس

پ. ن. ۲ یه دوره ای من و بستنی چکه کن اصلا به مراسم پیش اتحاد مزدوج!! (رمزگان گشا می خواد؟) می گفتیم مراسم آستین!!

No comments:

Post a Comment