چی میتونه یه مینا رو بترسونه؟
الف) گربه (البته ایشون یاد نگرفته بودن از گربه بترسن. تا اینکه یه روز در ساعت هواخوری شون در حیاط صدای یه گربهه رو تقلید کردن. گربه پرید روی قفس. از اونوقت به بعد ار حیاط هم می ترسن!)
ب) تنهایی (بامزه نیست؟ اگر دیر بیای و مینا زیادی تنها باشه باید 2 ساعت رو سرت تحملش کنی. پایین هم نمی آد، نکنه آدم در بره!)
ج) صدای افتادن چیزی که خودش داشته می کشیدتش! (اینجوریه که تلفن بی زبون آدم بعد از بارها سقوط آزاد بالاخره کم میاره و می شکنه!)
د) کبوتر!!! (نه به گیرنده های خود دست نزنید. من تا مدت ها فکر می کردم، این مرغک چی پشت پنجره می بینه که با سرعتی که می تونه دیوار صوتی رو بشکنه به سمت مخالف یعنی در ورودی پرواز که نمیشه گفت؛ جهش می کنه! بعد از اونجا صدای شلیک در می آره. تا یه روز دیدم کبوترهایی که معمولا رو پشت بوم رستوران بغل خونه هستن. گاهی مینا رو می بینن و میان بالاتر. می شینن پشت پنجره من. این مینا رو به شدت می ترسونه. قیافه کبوترها که انتظار این میهمان نوازی رو نداشتن واقعا دیدنیه!)
الف) گربه (البته ایشون یاد نگرفته بودن از گربه بترسن. تا اینکه یه روز در ساعت هواخوری شون در حیاط صدای یه گربهه رو تقلید کردن. گربه پرید روی قفس. از اونوقت به بعد ار حیاط هم می ترسن!)
ب) تنهایی (بامزه نیست؟ اگر دیر بیای و مینا زیادی تنها باشه باید 2 ساعت رو سرت تحملش کنی. پایین هم نمی آد، نکنه آدم در بره!)
ج) صدای افتادن چیزی که خودش داشته می کشیدتش! (اینجوریه که تلفن بی زبون آدم بعد از بارها سقوط آزاد بالاخره کم میاره و می شکنه!)
د) کبوتر!!! (نه به گیرنده های خود دست نزنید. من تا مدت ها فکر می کردم، این مرغک چی پشت پنجره می بینه که با سرعتی که می تونه دیوار صوتی رو بشکنه به سمت مخالف یعنی در ورودی پرواز که نمیشه گفت؛ جهش می کنه! بعد از اونجا صدای شلیک در می آره. تا یه روز دیدم کبوترهایی که معمولا رو پشت بوم رستوران بغل خونه هستن. گاهی مینا رو می بینن و میان بالاتر. می شینن پشت پنجره من. این مینا رو به شدت می ترسونه. قیافه کبوترها که انتظار این میهمان نوازی رو نداشتن واقعا دیدنیه!)
No comments:
Post a Comment