کارگاه های ما!

 

فردا آخرین جلسه این کارگاه هست و من رسما ۳۶ ساعت کارگاه گذروندم. یعنی ساعت های امسالم پر شد و از این به بعد تو هر کارگاهی شرکت کنم برای سال دیگه حساب می شه. انقدر این سه چهار روز بامزه بود که حد نداره! یعنی یه سری nerd دانشگاه زده! (خودم همین الان تکذیب می کنم!‌ تو اروپایی ها nerd خیلی کمه! همه درسخون ها به همه چی شون می رسن! از سینما و نمایشگاه های مختلف گرفته تا سفر و رقص! تو همین کارگاه می شد تفاوت دانشجوهای دکترا رو دید! به همه چی شبیه بودن جز بچه درسخوون!) ۳۶ ساعت اسماًٍ کارگاه کنترل صدا و استرس و رسماً کارگاه تاتر گذروندن! یکی از بامزه ترین کارگاه هایی بود که گذروندم! و البته یکی از بامزه ترین مربی هایی رو که تا حالا دیدم، داشتیم که مربی تاتر حرکتی یکی از معروف ترین تاترهای فرانسه بود. همین امروز یکی دو تا از درس هاش رو اجرا کردم و جواب هم داد!!

کارگاه دیروز از قبلی هام بامزه تر بود. تو یه بخشی باید گروهی ادای حیوانات رو درمی آوردیم. یکی از بامزه ترین قسمت هاش این بود که وقتی داشتیم پرنده ها رو تقلید می کردیم، این دوست من شروع کرد ادای مینا رو درآوردن و به فارسی! بعد همه شروع کردن به زبون خودشون ادای طوطی درآوردن و بخش های طوطی فرانسوی ها کم بامزه بود، اون وسط این پسر هندیه می گه لاموسته! یعنی تنها کسی که هیچی نگفت و فقط غش کرد از خنده، من بودم!

تو بخش گربه ها هم ژان واقعا منو چنگول زد! تازه من کلی پریدم عقب!

تو بخش پنگوئن ها هم اون وسط بچه ها شروع کردن به زبون اختراعی شون با هم مباحثه و مجادله پنگوئنی کردن! بچه های دیگه هم معرکه بودن!

یه گروه میمون، واقعا به میمون تبدیل شدن! یه گروه هم که ادای گاو درآوردن، حرف نداشتن! تو یه قسمتی هم که قرار بود کول باشیم فقط، من وسط راه برخوردم به ژان و سلام و احوالپرسی کردیم به زبون پنگوئنی.

تو یه قسمت دیگه هم قرار بود مشکلات مهاجران به فرانسه رو با قیافه جدی بررسی کنیم، بعد این دوست من برگشته به فرانسه مدل فردوسی اگه فرانسوی بود! میگه ما باید برای مینا جفت پیدا کنیم! یعنی موضوع جدی مون این بود! و البته من مخالف بودم!! اگه مجبور نبودم زود نمی اومدم بیرون! بچه های این کارگاه هم از دیروزی باحال تر بودن تازه! کلی با هم دوست شدیم! و هنوز خیلی چیزا مونده که بنویسم. وقت به قول بستنی چکه کن کم می باشد. منتظر قسمت دوم باشین!