خونه یه دوست ایرانی هستیم. ساعت ۲ صبحه و بچه ها ساعت ۱:۳۰ تصمیم گرفتن پانتومیم بازی کنن. فقط یه غیر ایرانی به شدت خواب آلود تو جمع هست که هر ۱ دقیقه یکبار لای چشماشو باز می کنه و احتمالا بقیه رو با این ایده های مشعشعشون نفرین می کنه. (این دوست با من تو یک ساختمون هست و منتظر بود که با هم بریم.) فارسی بلده اما همه عبارت ها رو نمی فهمه. دوست ۳ داره یه عبارت دو کلمه ای رو بازی می کنه. دوست ۴ کلمه اول رو که کاپشن هست حدس زده اما کلمه دوم گیر کرده. دوست ۳ به شدت داره تلاش می کنه: "پسر! مرد! کوتوله! ریش داره!" ( حتما تا اینجا حدس زدین. این دوست ۴ چطور نمی فهمید من نمی دونم!) دوست ۳ مستاصل شده! اشاره می کنه که همه کلمات قبلی رو پاک کن و یه دفه بالا پایین می پره و ادای میمون در می آره! این اتفاق در لحظه ای می افته که دوست غیر ایرانی لای چشماشو باز کرده! دوست ۴ داره با چشم های گشاد دوست ۳ رو نگاه می کنه که دوست غیرایرانی کلمه رو داد می زنه!!
یعنی اون لحظه غرور ملی بود که در من قل قل می کرد
No comments:
Post a Comment