Friday, 2 March 2012

:)

 
فکر کن صبح از خواب پا شی از پنجره بیرون رو نگا کنی و همه جا سفیده. هیچی نمی بینی. به چی فکر می کنی؟

الف) من مینا رو می بینم، پس اشکال از من نیست.

ب) من هنوز به مه اینجا عادت نکردم. اونم به این غلظت!

ج) وای چه رمانتیک!!! برم یه قهوه برا خودم بریزم. سمفونی نه بتهون رو بذارم. از فضا لذت ببرم!

د) هی!!!! جون میده برا دویدن!

آیا یکی از پاسخ های فوق را انتخاب کردید؟ شما اصلا منو نمی شناسین پس! هرچند گزینه آخر یکی دو بار اتفاق افتاده و محشره!( امتحان کنین این دویدن در ناپیدا به سمت ناپیدا رو!!!)‌ در چنین وضعیتی ذهن من می ره طرف زن دکتر و نابینایی سفید و بازم بگم یا حدس زدین؟

No comments:

Post a Comment